تو قشنگ ترین لحظه ها شیشه های خونمو میشکونی، تو بدترین حالم برام بهترین اهنگاتو خوندی، ما هیچوقت نتونستیم "ما" باشیم، شاید حتی تلاش نکردیم، و شاید این تو بودی که هیچوقت تلاش نکردی، هر قطره ای که از بارونت پایین اومد، پوستم رو سوزوند، نه مثل روزی که با بارونت تو اوج زندگی خودم بودم، من نمیخوام بدون تو تا ابد زندگی کنم، فقط میخوام اسمتو صدا کنم تا به خونه بیایی، چون من نمیخوام به جاهای دیگه عادت کنم.