Репост из: بل
پاسداشت همایون صنعتی زاده
شب همایون کرمان
محبوبه فیروزآبادی:
مهدی اسلامپناه در ادامهی سلسله برنامههای فرهنگی که در کتابسرای اردیبهشت در کرمان برگزار میکند، این بار به بهانه نهمین سالگرد فقدان همایون صنعتیزاده شبی را به نام و یاد او اختصاص داده بود که با استقبال خوبی هم همراه شد.
همایون پول درآر بود
به گزارش امید کرمان، محمدحسین اسلامپناه؛ پژوهشگر و رفیق دیرین همایون صنعتی او را یک ایرانی اصیل توصیف میکند و میگوید: صنعتی سختکوش در فهمیدن و یاد گرفتن بودو سختگیر در یاد دادن.
او با بیان اینکه «صنعتی میگفت: من پولدار نیستم، پولدرآرم، اینها در ظاهر یک حرف «ر» با هم تفاوت دارند ولی در باطن خیلی فرق دارند. میشود پولدار شد، ولی من پولدار نیستم و پولدرآرم و میدانم چطور از چهکاری و چگونه پول در بیاورم» از فعالیتهای اقتصادی همایون سخن به میان میآورد و میافزاید: « من به بعضی از جنبههای به اصطلاح امروزیِ کارآفرینیِ همایون صنعتی، فهرستوار اشاره میکنم؛ از کشت مروارید در خلیج فارس گرفته تا کاشت گل در لالهزار کرمان. میگفت اولباری که خواستم در لالهزار گل بکارم، کشاورزان اعتنا نکردند و حتی مقاومت کردند، و من که میخواستم به جای کشت خشخاش، گل را در آنجا رواج بدهم با مصیبتهایی روبهرو بودم که خوشبختانه در این کار موفق شدم و اکنون عدهی زیادی به این کار سودآور مشغولاند و دارند از آن گلاب میگیرند. از کارخانهی تهیهی مسکن چوبی تا کارخانه تهیهی کاغذ هفت تپهی خوزستان و از تهیهی کتابهای درسی افغانستان تا چاپ جیبی شاهنامه و چاپ عکسیِ نفیس و معتبر شاهنامه بایسنقری. »
اسلامپناه به یک بعد دیگر شخصیت همایون هم اشاره میکند و یادآور میشود: « مثنوی مولوی را ستایش میکرد؛ این کتاب را برای ملکه شدن در ذهنش بارها رونویسی کرده بود. فیلسوف مورد علاقهی او ویتگنشتاین بود. کتاب رسالهی منطقی فلسفی او را خوانده بود و شاید تنها کسی در ایران بود که این کتاب را فهمیده بود و همیشه از علمای ایرانی انتقاد میکرد که این کتاب را ترجمه کردهاند و از عهده برنیامدهاند. گاهی آرای این فیلسوف فرنگی را با حرفهای خردمندان ایرانی (شاعرا و عرفا) مقایسه میکرد و همیشه حق به جانب اینها میداد. سعدی را معلمی دانا میدانست و او را استاد ایجاز و سخنان سهل و ممتنع میدانست و جهانبینی حافظ را حد و مرزی بالاتر از او نمیدانست. آخرین کتابی که به چاپ انتهایی نرسید، «گنج گوهرهای مثنوی» او بود که در مثنوی کلمات ساختهشدهی مولانا را جدا کرده بود که تایپشدهی آن را دیدم که متاسفانه به چاپ نرسید.»
او میافزاید:«برخلاف ظاهرش که برخی میگفتند مستفرنگ است، یک ایرانی اصیل بود وابسته به ایران باستان، تاریخ، علم بینالنهرین بود و هر زمان کارهای فلاسفه غربی را با نمونه ایرانی در مقایسه میدید حق را به ایرانیها میداد.»
یکی از صد شخصیت بزرگ قرن اخیر ایران بود
«همایون صنعتیزاده اگر در هر کشوری جز ایران متولد شده بود در هر شهری، میدانی را بهنام همایون صنعتی میکردند تا جوانان و آیندگان بدانند که یک انسان میتواند در خلاقیت، کارآفرینی و عشق به وطن تا چه درجهای ایثار کند.» این اولین جملهای بود که علی دهباشی در وصف همایون صنعتیزاده گفت و او را از از نوادر شخصیتهای تاریخ معاصر ایران دانست.
سردبیر مجله بخارا که از طریق فایل صوتی پیامش را به شب همایون در کرمان رسانده بود، به صراحت گفت: «اگر قرار باشد ۱۰۰ شخصیت بزرگ قرن اخیر ایران را بشماریم قطعا همایون صنعتی یکی از آنهاست.»
مردم کرمان پس از روشنفکران صدر مشروطه، فرزندی به بزرگی همایون نداشتهاند
«از کودکی به جای نق زدن، به یافتن راه چاره میاندیشید. کمتر کسی مانند او، از همان کودکی مسیر زندگیاش را تغییر داده است. اهمیت در این است که او در این تغییر مسیر، دچار شکست نشد تا بار دیگر به دامان پدر بازگردد بلکه چندان توفیق یافت که پدر دانست گوهر کمیابی را از دست داده و به سوی او رفت. بخت او نیز بیدار بود. در روزگاری به جوانی رسید که کشور، آمادهی ساختن شده بود و اراده کرده بود همهی نابسامانیها را سامان بخشد و همایون از این فرصت، بیشترین استفاده را کرد و تمامی دههی سی و چهل و پنجاه شمسی را به ساختن پرداخت. فرزند شایستهی کرمان بود و به کرمان عشق میورزید. مردم کرمان حق دارند این فرزند شایستهی خود را گرامی بدارند برای آنکه پس از روشنفکران صدر مشروطه، شاید فرزندی به بزرگی او نداشتهاند.»
شب همایون کرمان
محبوبه فیروزآبادی:
مهدی اسلامپناه در ادامهی سلسله برنامههای فرهنگی که در کتابسرای اردیبهشت در کرمان برگزار میکند، این بار به بهانه نهمین سالگرد فقدان همایون صنعتیزاده شبی را به نام و یاد او اختصاص داده بود که با استقبال خوبی هم همراه شد.
همایون پول درآر بود
به گزارش امید کرمان، محمدحسین اسلامپناه؛ پژوهشگر و رفیق دیرین همایون صنعتی او را یک ایرانی اصیل توصیف میکند و میگوید: صنعتی سختکوش در فهمیدن و یاد گرفتن بودو سختگیر در یاد دادن.
او با بیان اینکه «صنعتی میگفت: من پولدار نیستم، پولدرآرم، اینها در ظاهر یک حرف «ر» با هم تفاوت دارند ولی در باطن خیلی فرق دارند. میشود پولدار شد، ولی من پولدار نیستم و پولدرآرم و میدانم چطور از چهکاری و چگونه پول در بیاورم» از فعالیتهای اقتصادی همایون سخن به میان میآورد و میافزاید: « من به بعضی از جنبههای به اصطلاح امروزیِ کارآفرینیِ همایون صنعتی، فهرستوار اشاره میکنم؛ از کشت مروارید در خلیج فارس گرفته تا کاشت گل در لالهزار کرمان. میگفت اولباری که خواستم در لالهزار گل بکارم، کشاورزان اعتنا نکردند و حتی مقاومت کردند، و من که میخواستم به جای کشت خشخاش، گل را در آنجا رواج بدهم با مصیبتهایی روبهرو بودم که خوشبختانه در این کار موفق شدم و اکنون عدهی زیادی به این کار سودآور مشغولاند و دارند از آن گلاب میگیرند. از کارخانهی تهیهی مسکن چوبی تا کارخانه تهیهی کاغذ هفت تپهی خوزستان و از تهیهی کتابهای درسی افغانستان تا چاپ جیبی شاهنامه و چاپ عکسیِ نفیس و معتبر شاهنامه بایسنقری. »
اسلامپناه به یک بعد دیگر شخصیت همایون هم اشاره میکند و یادآور میشود: « مثنوی مولوی را ستایش میکرد؛ این کتاب را برای ملکه شدن در ذهنش بارها رونویسی کرده بود. فیلسوف مورد علاقهی او ویتگنشتاین بود. کتاب رسالهی منطقی فلسفی او را خوانده بود و شاید تنها کسی در ایران بود که این کتاب را فهمیده بود و همیشه از علمای ایرانی انتقاد میکرد که این کتاب را ترجمه کردهاند و از عهده برنیامدهاند. گاهی آرای این فیلسوف فرنگی را با حرفهای خردمندان ایرانی (شاعرا و عرفا) مقایسه میکرد و همیشه حق به جانب اینها میداد. سعدی را معلمی دانا میدانست و او را استاد ایجاز و سخنان سهل و ممتنع میدانست و جهانبینی حافظ را حد و مرزی بالاتر از او نمیدانست. آخرین کتابی که به چاپ انتهایی نرسید، «گنج گوهرهای مثنوی» او بود که در مثنوی کلمات ساختهشدهی مولانا را جدا کرده بود که تایپشدهی آن را دیدم که متاسفانه به چاپ نرسید.»
او میافزاید:«برخلاف ظاهرش که برخی میگفتند مستفرنگ است، یک ایرانی اصیل بود وابسته به ایران باستان، تاریخ، علم بینالنهرین بود و هر زمان کارهای فلاسفه غربی را با نمونه ایرانی در مقایسه میدید حق را به ایرانیها میداد.»
یکی از صد شخصیت بزرگ قرن اخیر ایران بود
«همایون صنعتیزاده اگر در هر کشوری جز ایران متولد شده بود در هر شهری، میدانی را بهنام همایون صنعتی میکردند تا جوانان و آیندگان بدانند که یک انسان میتواند در خلاقیت، کارآفرینی و عشق به وطن تا چه درجهای ایثار کند.» این اولین جملهای بود که علی دهباشی در وصف همایون صنعتیزاده گفت و او را از از نوادر شخصیتهای تاریخ معاصر ایران دانست.
سردبیر مجله بخارا که از طریق فایل صوتی پیامش را به شب همایون در کرمان رسانده بود، به صراحت گفت: «اگر قرار باشد ۱۰۰ شخصیت بزرگ قرن اخیر ایران را بشماریم قطعا همایون صنعتی یکی از آنهاست.»
مردم کرمان پس از روشنفکران صدر مشروطه، فرزندی به بزرگی همایون نداشتهاند
«از کودکی به جای نق زدن، به یافتن راه چاره میاندیشید. کمتر کسی مانند او، از همان کودکی مسیر زندگیاش را تغییر داده است. اهمیت در این است که او در این تغییر مسیر، دچار شکست نشد تا بار دیگر به دامان پدر بازگردد بلکه چندان توفیق یافت که پدر دانست گوهر کمیابی را از دست داده و به سوی او رفت. بخت او نیز بیدار بود. در روزگاری به جوانی رسید که کشور، آمادهی ساختن شده بود و اراده کرده بود همهی نابسامانیها را سامان بخشد و همایون از این فرصت، بیشترین استفاده را کرد و تمامی دههی سی و چهل و پنجاه شمسی را به ساختن پرداخت. فرزند شایستهی کرمان بود و به کرمان عشق میورزید. مردم کرمان حق دارند این فرزند شایستهی خود را گرامی بدارند برای آنکه پس از روشنفکران صدر مشروطه، شاید فرزندی به بزرگی او نداشتهاند.»