دخترك از پسره خوشش اومده بود ولى نميخواست با پسره باشه چون از ادماى قبل اون پسر ضربه هاى زيادى خورده بود :)
وقتى پسره رو اتفاقى ميبينه ، دلش ميلرزه و پسره هم براى اينكه باهم دوست بشن هر روز سر راه اون دختر قرار ميگرفت جورى كه اگه پسره نميومد نگرانش ميشد..
بعد از 3 ماه دختره در دلش رو براى پسره باز ميكنه
كه يه زندگى جديد شروع كنه ..
توى رابطشون جنگ زياد بود ، دعوا زياد بود ، ناراحتى ، اشك ، خنده ، هيجان ، ترس ، استرس خيلى زياد بود
وقتى بعد از قهراشون همو ميديدن ، خود اون ديدن اتفاقى دليلى بود براى دوباره باهم حرف زدنشون و شروع يه رابطه ديگه ...
بعد از 3 سال دختره عوض ميشه چون فكر ميكنه همه پسرا شبيه همن و از اون همه جنگ و دعوا خسته ميشه براى همين از پسره ميگذره ؛)
دختراى زيادى تو زندگى پسره ميان تو زندگى دختره هم همينجور اما دختره نميتونست پسررو فراموش كنه و يه لحظه هايى ، يه جاهايى ، يه عطرهايى ، يه شبايى باعث ميشد دختره دلش براى پسره تنگ شه و شب تا صبح گريه كنه :)
هم دختره مغرور بود هم پسره برا همين زندگيشون مثل بقيه نبود و همين تفاوت باعث شده بود دختره هى دلش واسه غر زدنا ، اخما ، دادزدنا ، دعوا راه انداختناى پسره تنگ شه :)
هنوزم دوسش داره اما اعتمادشون از بين رفته و عوض شدن ...
هنوزم دختره وقتى پسررو ميبينه قلبش ميتپه اما پسره نميخواد بفهمه ...:)
هنوزم دعوا كردناشون خنده داره
دختره اخلاقش بده
همينه ديگه
همينقد بد ::)
همینقد بد:)
همینقد عصبی:)
همینقد رو اعصاب:)
همینقد زود رنج:)
و پسره حق داره كه
همینقد بیرحمانع
دختررو نخواد:)
🌵
@paradise_tweet👽
#حقيقت🙂
#dozakh🖤