✅نجم الدین کبری ، یکی از شخصیت های اثر گذار و نو اندیش در حوزة عرفان نظری است که تأملات او در حوزه های انسان شناسی ، فلسفه ذهن و به خصوص معرفت ، در تاریخ تصوف و تاریخ معرفت شناسی اسلامی حائز اهمیت است.
✅ او در بحث پیرامون ” خواطر “ ، گونه های مختلف خواطر نورانی وخواطر ظلمانی را مورد بحث قرار داده و آنگاه به گونه ای برتر از خواطر ، یعنی الهام الهی پرداخته و تصویری کامل از نظریة یادآوری را ارئه داده است . نزد او ، انسان برای زندگی خاکی خود به حواس و عقل نیازمند است ، اما برای دست یافتن به معرفتی در بارة حقایق جهان ، در حالت کوری است ، مگر آنکه با مجاهده پرده از پیش او بر افتد.
✅نجم الدین ، عقل را به عنوان نعمتی الهی برای دستیابی به معرفت مورد ستایش قرار داده ، اما از فریفته شدن آن به ادراکات حسی و دانایی های دنیوی نگران بوده است . او به حقیقتی عظیم در عالم نورانی به عنوان ” عقل کبیر “ باور دارد که تنها ابزار در یافتن آن ، همان عقل فردی متعلق به انسان ، یا ” عقل صغیر “ است . به باور او هیچ گوهری جز جنس خود را نتواند دید.
✅ در راستای برون آمدن از کوری ، نجم الدین مبحث “ غیبت “ را گشوده است ، حالتی برخاسته از تصفیة وجود که سالک را قادر می سازد تا برخی از حقایق پنهان عالم را مشاهده کند.
✅پیر ولی تراش، به سه مرتبه از غیبت اشاره کرده است که مرتبة نازل آن که برای عموم مردم دست یافتنی است و والا ترین مرتبه اش ، شهادت حقیقی است که برای برترین انسان هاست .
✅ نجم الدین با سخن از ” ذوق “ ، به مثابه گونه ای از حس غیبی که قدرت تمیز حقایق را به انسان می دهد ، ذوق را در تقابل با مشاهده قرار داده و مباحثه معرفتی خود را بسط داده است ؛ وی در این تقابل برآن است تا در برابر وضوح حاصل از مشاهده ، معرفت حاصل از ذوق را معرفتی حقیقی و شایستة اعتبار اما با گونه ای از ابهام و عدم وضوح بر شمارد .
نزد او سبب مشاهده، گشوده شدن بصیرت و به کنار رفتن پوشش ها از پیش روی و سبب ذوق، تبدیل وجود و ” ارواح ” است .
✅در اندیشه عرفانی نجمالدین کبری، نهایت سیر و سلوک انسان، برخورداری از دو امر معرفت و محبت است؛ اما در این میان رابطه میان معرفت که از مقوله دانایی است و محبت که از مقوله احساس است، درخور تأمل است. توجه به این آموزه نجم الدین کبری شایسته است که حصول معرفت را مقدمه حصول محبت میشمارد. وی در این باره یادآور می شود که نهایت امر معرفت ، محبت است، و محبت ثمره معرفت است؛ چه آن کس که نشناسد، نمیتواند محبت ورزد (نجم الدین، فوائح الجمال، ۱۷۷و۱۹۵)
✅او میان معرفت و عبادت نیز رابطهای برقرار کرده و بدین ترتیب، پیجویی معرفت را انگیزه آفرینش انسان شمرده است. وی با الهام از تفسیری از ابنعباس صحابی، در برداشت از آیه
"ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون "
( ذاریات/۵۶)
لیعبدون را به معنای ”لیعرفون“ گرفته و انگیزه مورد اشاره در آیه برای خلقت جن و انس را معرفت دانسته است.
در همین راستاست که وی در آموزههای خود، حدیث قدسی "کنت کنزا مخفیا" را نیز مورد توجه قرار داده و در رساله ای که در شرح آن نوشته، انگیزه نخستین آفرینش را شناخته شدن این گنج پنهان، یعنی خدای خالق شمرده است .
✅از مقدمه ابنعربی بر رسالهای که در باب شرح همان حدیث قدسی پرداخته است، برمیآید که به روزگار وی که بیست سال از نجمالدین جوانتر بوده است، بحث در باره معنای این حدیث، در محافل عارفان مطرح بوده است .به هر روی، باید توجه داشت که اندکی پیش از ابن عربی، نجم الدین کبری، افزون بر آنچه به نقل از آداب السلوک یاد شد، شرحی مستقل نیز بر این حدیث نوشته که نسخ متعددی از آن برجای مانده است .
ادامه دارد 👇👇
@pirbipiraye
✅ او در بحث پیرامون ” خواطر “ ، گونه های مختلف خواطر نورانی وخواطر ظلمانی را مورد بحث قرار داده و آنگاه به گونه ای برتر از خواطر ، یعنی الهام الهی پرداخته و تصویری کامل از نظریة یادآوری را ارئه داده است . نزد او ، انسان برای زندگی خاکی خود به حواس و عقل نیازمند است ، اما برای دست یافتن به معرفتی در بارة حقایق جهان ، در حالت کوری است ، مگر آنکه با مجاهده پرده از پیش او بر افتد.
✅نجم الدین ، عقل را به عنوان نعمتی الهی برای دستیابی به معرفت مورد ستایش قرار داده ، اما از فریفته شدن آن به ادراکات حسی و دانایی های دنیوی نگران بوده است . او به حقیقتی عظیم در عالم نورانی به عنوان ” عقل کبیر “ باور دارد که تنها ابزار در یافتن آن ، همان عقل فردی متعلق به انسان ، یا ” عقل صغیر “ است . به باور او هیچ گوهری جز جنس خود را نتواند دید.
✅ در راستای برون آمدن از کوری ، نجم الدین مبحث “ غیبت “ را گشوده است ، حالتی برخاسته از تصفیة وجود که سالک را قادر می سازد تا برخی از حقایق پنهان عالم را مشاهده کند.
✅پیر ولی تراش، به سه مرتبه از غیبت اشاره کرده است که مرتبة نازل آن که برای عموم مردم دست یافتنی است و والا ترین مرتبه اش ، شهادت حقیقی است که برای برترین انسان هاست .
✅ نجم الدین با سخن از ” ذوق “ ، به مثابه گونه ای از حس غیبی که قدرت تمیز حقایق را به انسان می دهد ، ذوق را در تقابل با مشاهده قرار داده و مباحثه معرفتی خود را بسط داده است ؛ وی در این تقابل برآن است تا در برابر وضوح حاصل از مشاهده ، معرفت حاصل از ذوق را معرفتی حقیقی و شایستة اعتبار اما با گونه ای از ابهام و عدم وضوح بر شمارد .
نزد او سبب مشاهده، گشوده شدن بصیرت و به کنار رفتن پوشش ها از پیش روی و سبب ذوق، تبدیل وجود و ” ارواح ” است .
✅در اندیشه عرفانی نجمالدین کبری، نهایت سیر و سلوک انسان، برخورداری از دو امر معرفت و محبت است؛ اما در این میان رابطه میان معرفت که از مقوله دانایی است و محبت که از مقوله احساس است، درخور تأمل است. توجه به این آموزه نجم الدین کبری شایسته است که حصول معرفت را مقدمه حصول محبت میشمارد. وی در این باره یادآور می شود که نهایت امر معرفت ، محبت است، و محبت ثمره معرفت است؛ چه آن کس که نشناسد، نمیتواند محبت ورزد (نجم الدین، فوائح الجمال، ۱۷۷و۱۹۵)
✅او میان معرفت و عبادت نیز رابطهای برقرار کرده و بدین ترتیب، پیجویی معرفت را انگیزه آفرینش انسان شمرده است. وی با الهام از تفسیری از ابنعباس صحابی، در برداشت از آیه
"ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون "
( ذاریات/۵۶)
لیعبدون را به معنای ”لیعرفون“ گرفته و انگیزه مورد اشاره در آیه برای خلقت جن و انس را معرفت دانسته است.
در همین راستاست که وی در آموزههای خود، حدیث قدسی "کنت کنزا مخفیا" را نیز مورد توجه قرار داده و در رساله ای که در شرح آن نوشته، انگیزه نخستین آفرینش را شناخته شدن این گنج پنهان، یعنی خدای خالق شمرده است .
✅از مقدمه ابنعربی بر رسالهای که در باب شرح همان حدیث قدسی پرداخته است، برمیآید که به روزگار وی که بیست سال از نجمالدین جوانتر بوده است، بحث در باره معنای این حدیث، در محافل عارفان مطرح بوده است .به هر روی، باید توجه داشت که اندکی پیش از ابن عربی، نجم الدین کبری، افزون بر آنچه به نقل از آداب السلوک یاد شد، شرحی مستقل نیز بر این حدیث نوشته که نسخ متعددی از آن برجای مانده است .
ادامه دارد 👇👇
@pirbipiraye