کارل ماکسیمیلیان امیل وبر (به آلمانی: Karl Emil Maximilian "Max" Weber) جامعهشناس، استاد اقتصاد سیاسی، تاریخدان، حقوقدان و سیاستمدار بود و به گونهای ژرف نظریه اجتماعی و جامعهشناسی را زیر نفوذ و تأثیر خود قرار داد.
کار عمده وبر دربارهٔ خردگرایی و عقلانی شدن و به اصطلاح افسونزدایی از علوم اجتماعی و اندیشههای علمی است که او آن را به ظهور سرمایهداری و مدرنیته مربوط ساخت. وبر معاصر جرج زیمل، چهره برجسته در بنیاد نهادن روششناسی ضداثباتگرایی، معاصر بود. کسی که جامعهشناسی را نه به عنوان رشتهای غیر تجربی بلکه دانشی معرفی میکرد که باید کنش اجتماعی را از طریق معانی ذهنی دارای ثبات مطالعه کند.
او در کنار امیل دورکیم و کارل مارکس سه معمار عمده دانش اجتماعی به شمار میآیند. مشهورترین کار ماکس وبر در جامعهشناسی اقتصاد مقاله اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری است که درعین حال آغاز فعالیتهای پژوهشی در زمینه جامعهشناسی دین نیز به شمار میآید. ماکس وبر، فرهنگ و به صورت ویژه مذهب و دین را عاملی میداند که بدون استثناء در شرق و غرب شیوه و راههای پیشرفت فرهنگی را تعیین کردهاند. براین پایه خصیصههای ویژه پروتستانیسم زاهدانه (اولیه) باعث توسعه سرمایه داری، دیوانسالاری، دولت عقلانیتگرا-قانونمند در غرب شد. دراین مقاله وبر تأثیرات پروتستانیسم را بر ظهور و رشد و نمو سرمایهداری مورد بحث قرار میدهد و میگوید سرمایهداری آن طور که کارل مارکس میگوید صرفاً نظامی مادی نیست، بلکه ترجیحاً از ایدهها و ارزشها و آرمانهای مذهبیای سرچشمه میگیرد که صرفاً نمیتوان با مناسبات مالکیت-تولیدی، فناوری یا نظام آموزشیاش آن را تحلیل و تبیین کرد.
در کار عمده دیگری به نام "سیاست به مثابه حرفه"، دولت را به عنوان موجودیتی میشناسد که انحصار استفاده مشروع از خشونت را دراختیار دارد، تعریفی که در مطالعه علوم سیاسی نوین غرب محوریت دارد. تحلیل او از دیوانسالاری در اقتصاد و جامعه همچنان برای مطالعات مدرن از سازمان، مرکزیت دارد. مشارکت شناخته شدهاش در این امر مهم مطالعاتی معمولاً تحت عنوان تز وبر مطرح میشود. او نخستین کسی است که چندین جنبه گوناگون از اقتدار اجتماعی را بازشناسی و به ترتیب تحت عنوان «فرهمند»، «سنتی» و «قانونی»" آنها را مقوله بندی کرد؛ بنابراین ایده، تحلیل او از دیوانسالاری خاطرنشان میکند که نهادهای دولت مدرن برمبنای شکل اقتدار عقلانی–قانونی استوار شدهاند. او با تأثیرپذیری از ویلهلم دیلتای توانست نوع جدیدی از جامعهشناسی را بنیان گذارد که کمتر از علوم طبیعی الگو میگرفت و جامعهشناسی تفهمی نامیده شد.
زندگینامه
ماکس کارل امیل وبر (زاده ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ میلادی) در ارفورت ایالت تورینگ آلمان است. بزرگترین فرزند خانوادهای دارای هفت فرزند و ثروتمند و به لحاظ سیاسی مشهور در حزب لیبرال ناسیونال آلمان بود.
پدرش ماکس وبر و مادرش یک کارمند دولت به نام هلن فالنشتاین و یک پروتستان و کالوینگرا، با ایدههایی جزمی نسبت به اخلاق پروتستانی بود.
اشتغال ماکس وبر پدر به امور سیاسی، خانواده را هم غرق در امور سیاسی کرد و تالار پذیرایی او را به محل حضور پژوهندگان نامدار و چهرههای شناخته شده آلمانی نظیر دیلتای، زیمل و ترایچکه کرد. وبر به شدت زیر تأثیر مشرب فکری مادرش قرار گرفت، اما هرگز ادعای مذهبی بودن نکرد.
وبر جوان و برادرش آلفرد که او نیز یک جامعهشناس و اقتصاد دان بود در این فضای روشنفکری رشد کردند. وبر در سال ۱۸۷۶ در حالی که تنها ۱۳ سال داشت نوشتهای تاریخی تحت عنوان کریسمس شامل دو مقاله «دربارهٔ مسیر تاریخی آلمان با ارجاع ویژه به موقعیتهای امپراتور و پاپ» و «دربارهٔ دوران امپراطوری روم از کنستانتین تا مهاجرت ملتها» را به پدر و مادرش تقدیم کرد. در سن چهارده سالگی او نامههایی نوشت که به هومر، ویرژیل، سیسرو و لیوی ارجاع داده شده بود و دارای اطلاعات گستردهای دربارهٔ گوته، اسپینوزا، کانت و شوپنهاور بود، پیش از این که مشغول به تحصیل در دانشگاه شود. به نظر میرسید که وبر در جستجوی مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی است.
در سال ۱۸۸۲ وبر به عنوان دانشجوی حقوق در دانشگاه هایدلبرگ ثبت نام کرد. وبر در سال یادشده به انجمن دوئلینگ (مبارزه مسلحانه دو نفره و رسمی) پدرش پیوست و حوزه کاری پدرش را در حقوق مورد مطالعه قرار داد. او در کنار تحصیل رشته حقوق به نوشتن مقاله دربارهٔ اقتصاد و تاریخ قرون وسطی و دینشناسی پرداخت. او همچنین به صورت متناوب در ارتش آلمان در استراسبورگ خدمت میکرد. در پاییز سال ۱۸۸۴ به خانه پدری بازگشت تا در دانشگاه برلین به تحصیل بپردازد. در هشت سال بعدی عمرش، او تنها یک ترم در دانشگاه گوتنگن و دوره کوتاهی را در آموزش نظامی در ارتش گذراند. در ۱۸۸۹ ماکس وبر رساله دکترای حقوقاش را دربارهٔ تاریخ سازمانهای بازرگانی در سدههای
کار عمده وبر دربارهٔ خردگرایی و عقلانی شدن و به اصطلاح افسونزدایی از علوم اجتماعی و اندیشههای علمی است که او آن را به ظهور سرمایهداری و مدرنیته مربوط ساخت. وبر معاصر جرج زیمل، چهره برجسته در بنیاد نهادن روششناسی ضداثباتگرایی، معاصر بود. کسی که جامعهشناسی را نه به عنوان رشتهای غیر تجربی بلکه دانشی معرفی میکرد که باید کنش اجتماعی را از طریق معانی ذهنی دارای ثبات مطالعه کند.
او در کنار امیل دورکیم و کارل مارکس سه معمار عمده دانش اجتماعی به شمار میآیند. مشهورترین کار ماکس وبر در جامعهشناسی اقتصاد مقاله اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری است که درعین حال آغاز فعالیتهای پژوهشی در زمینه جامعهشناسی دین نیز به شمار میآید. ماکس وبر، فرهنگ و به صورت ویژه مذهب و دین را عاملی میداند که بدون استثناء در شرق و غرب شیوه و راههای پیشرفت فرهنگی را تعیین کردهاند. براین پایه خصیصههای ویژه پروتستانیسم زاهدانه (اولیه) باعث توسعه سرمایه داری، دیوانسالاری، دولت عقلانیتگرا-قانونمند در غرب شد. دراین مقاله وبر تأثیرات پروتستانیسم را بر ظهور و رشد و نمو سرمایهداری مورد بحث قرار میدهد و میگوید سرمایهداری آن طور که کارل مارکس میگوید صرفاً نظامی مادی نیست، بلکه ترجیحاً از ایدهها و ارزشها و آرمانهای مذهبیای سرچشمه میگیرد که صرفاً نمیتوان با مناسبات مالکیت-تولیدی، فناوری یا نظام آموزشیاش آن را تحلیل و تبیین کرد.
در کار عمده دیگری به نام "سیاست به مثابه حرفه"، دولت را به عنوان موجودیتی میشناسد که انحصار استفاده مشروع از خشونت را دراختیار دارد، تعریفی که در مطالعه علوم سیاسی نوین غرب محوریت دارد. تحلیل او از دیوانسالاری در اقتصاد و جامعه همچنان برای مطالعات مدرن از سازمان، مرکزیت دارد. مشارکت شناخته شدهاش در این امر مهم مطالعاتی معمولاً تحت عنوان تز وبر مطرح میشود. او نخستین کسی است که چندین جنبه گوناگون از اقتدار اجتماعی را بازشناسی و به ترتیب تحت عنوان «فرهمند»، «سنتی» و «قانونی»" آنها را مقوله بندی کرد؛ بنابراین ایده، تحلیل او از دیوانسالاری خاطرنشان میکند که نهادهای دولت مدرن برمبنای شکل اقتدار عقلانی–قانونی استوار شدهاند. او با تأثیرپذیری از ویلهلم دیلتای توانست نوع جدیدی از جامعهشناسی را بنیان گذارد که کمتر از علوم طبیعی الگو میگرفت و جامعهشناسی تفهمی نامیده شد.
زندگینامه
ماکس کارل امیل وبر (زاده ۲۱ آوریل ۱۸۶۴ میلادی) در ارفورت ایالت تورینگ آلمان است. بزرگترین فرزند خانوادهای دارای هفت فرزند و ثروتمند و به لحاظ سیاسی مشهور در حزب لیبرال ناسیونال آلمان بود.
پدرش ماکس وبر و مادرش یک کارمند دولت به نام هلن فالنشتاین و یک پروتستان و کالوینگرا، با ایدههایی جزمی نسبت به اخلاق پروتستانی بود.
اشتغال ماکس وبر پدر به امور سیاسی، خانواده را هم غرق در امور سیاسی کرد و تالار پذیرایی او را به محل حضور پژوهندگان نامدار و چهرههای شناخته شده آلمانی نظیر دیلتای، زیمل و ترایچکه کرد. وبر به شدت زیر تأثیر مشرب فکری مادرش قرار گرفت، اما هرگز ادعای مذهبی بودن نکرد.
وبر جوان و برادرش آلفرد که او نیز یک جامعهشناس و اقتصاد دان بود در این فضای روشنفکری رشد کردند. وبر در سال ۱۸۷۶ در حالی که تنها ۱۳ سال داشت نوشتهای تاریخی تحت عنوان کریسمس شامل دو مقاله «دربارهٔ مسیر تاریخی آلمان با ارجاع ویژه به موقعیتهای امپراتور و پاپ» و «دربارهٔ دوران امپراطوری روم از کنستانتین تا مهاجرت ملتها» را به پدر و مادرش تقدیم کرد. در سن چهارده سالگی او نامههایی نوشت که به هومر، ویرژیل، سیسرو و لیوی ارجاع داده شده بود و دارای اطلاعات گستردهای دربارهٔ گوته، اسپینوزا، کانت و شوپنهاور بود، پیش از این که مشغول به تحصیل در دانشگاه شود. به نظر میرسید که وبر در جستجوی مطالعات پیشرفته در علوم اجتماعی است.
در سال ۱۸۸۲ وبر به عنوان دانشجوی حقوق در دانشگاه هایدلبرگ ثبت نام کرد. وبر در سال یادشده به انجمن دوئلینگ (مبارزه مسلحانه دو نفره و رسمی) پدرش پیوست و حوزه کاری پدرش را در حقوق مورد مطالعه قرار داد. او در کنار تحصیل رشته حقوق به نوشتن مقاله دربارهٔ اقتصاد و تاریخ قرون وسطی و دینشناسی پرداخت. او همچنین به صورت متناوب در ارتش آلمان در استراسبورگ خدمت میکرد. در پاییز سال ۱۸۸۴ به خانه پدری بازگشت تا در دانشگاه برلین به تحصیل بپردازد. در هشت سال بعدی عمرش، او تنها یک ترم در دانشگاه گوتنگن و دوره کوتاهی را در آموزش نظامی در ارتش گذراند. در ۱۸۸۹ ماکس وبر رساله دکترای حقوقاش را دربارهٔ تاریخ سازمانهای بازرگانی در سدههای