تئوری انتقادی (Critical Theory) واژهای است که معمولاً برای توصیف برخی از شاخههای نظری در جامعهشناسی جدید استفاده میشود که بین شیوهی تولید نظری دانش و نظام اجتماعی موجود نشانه پرسش میگذارد. قابل ملاحظه است که تئوریهای انتقادی، نظریههایی همگون و همردیف نیستند. این نظریهها سرچشمههای علمی متفاوتی دارند و در نتیجه جمعبندیهای مختلفی خواهند داشت. اما نقطهی اشتراک این تئوریهای انتقادی در این است که تمام آنها به تضاد بین دانش و قدرت اشاره میکنند و بر همین اساس است که این نظریهها در جهت ساختن پلی بین این دو تضاد، تلاش میکنند.
مهمترین بخش تئوریهای انتقادی، ریشه در دیدگاههای مارکسیستی، بویژه در مکتب فرانکفورت(1) دارد. در این رابطه میتوان از هورکهایمر (Horkheimer)، آدورنو (Adorno) و از نظریه پرداز نامدار آلمانی، هابرماس (Habermas) نام برد.
به عقیدهی این نظریهپردازان، پژوهشگران علوم انسانی، به طور جدی کوشش نکردهاند که بتوانند جای خالی یک «عملکرد مشروع علمی» یا همان توصیف ساختار واقعی قدرت در اجتماع را به نمایش بگذارند، به عبارتی دیگر پژوهشگران علوم انسانی سعی بر این ندارند که رابطهی قدرت واقعی در اجتماع را منعکس کنند. زیرا این پژوهشگران و همینطور پژوهش آنها به نحوی تحت تأثیر دستگاه قدرت موجود در جامعه بوده است.
دقیقاً به همین علت است که تئوری انتقادی معتقد است که پژوهشگران علوم انسانی در پژوهشهای خود، باید افراد بیطرفی باشند و عقاید و منافع شخصی خود را با عملکردهای علمی خودشان تلفیق نکنند، افزون بر این نسبت به پژوهش علمی صاحب دیدگاهی انتقادی باشند. در همین حال، این پژوهشگران موظفند که موقعیت و ساختار واقعی قدرتی را توصیف کنند که معمولاً در پشت پردهی سیاسی، خود را پنهان کرده است. از دیدگاه نظریهپردازان تئوری انتقادی این شیوهی انتقادی پژوهشی افزایش میزان استقلال پژوهشهای علمی و در نتیجه رشد برابری در سطح جامعه را در پی خواهد داشت.
با تأکید بر این دیدگاه تئوریسینهای این نظریه بر این باورند که پژوهش گران علوم سیاسی نباید فقط به توصیف کردن شرایط سیاسی بسنده کنند بلکه آنها باید از راه پژوهش واقعی به طور فعال در جهت تغییر وضعیت جامعه فعلی بکوشند. تئوری انتقادی در علوم سیاسی نقش بسیار مهمی، بویژه در پژوهشهای موجود در تکامل تئوری قدرت(2)، و بحثهای تئوریکی دموکراسی داشته است. تئوری انتقادی(3) همچنین در مباحث علمی رشته روابط بینالملل نقش مهمی داشته است. در این رابطه میتوان به نظریه موسوم به جهان وطنی در تئوری روابط بینالمللی اشاره کرد.(4)
مشکل اساسی تشکیل تئوری انتقادی در این نهفته است که بر خلاف باورهای خود این تئوریها، به شیوهی خاصی، در تحت تأثیر قرار دادن افکار پژوهشگران در یک خط مشی مشخص سعی دارند؛ بدین ترتیب که این تئوریها از پژوهشگران میخواهند که ایدئولوژی خاصی را بپذیرند. از سوی دیگر تبیین نظری تئوریهای انتقادی، پژوهشگران را با مشکل علمی عدم ابطالپذیری تئوری (5) مواجه میکند.
پاورقیها:
1 - مکتب یا مدرسه فرانکفورت (Frankfurt School) که در واقع یک نهاد پژوهشی و مطالعاتی است که در سال 1923 میلادی توسط تعدادی از پژوهشگران آلمانی از قبیل والتر بنیامین، آدونو، فروم، هربرت مارکوزه و یورکن هابرمارس پایهگذاری شده است. این مدرسه که شدیداً تحت تأثیر افکار نئومارکسیستی قرار دارد بر چهار اصل زیر اعتقاد دارند: 1 - رد نظریه جبر اقتصادی 2 - بازنگری در دیدگاه اجتماعی مارکس از یک بعد فرویدی 3 - رد نظریه براندازی نظام سرمایهداری به شیوه قهرآمیز و 4 - رد دیدگاه پایهای مارکس درباره مطلق بودن اقتصاد در محاسبات سیاستی و جایگزین کردن مسایل فرهنگی به جای آن.
2 - Concept of power/ theory of power
3 - Critical theory
4 - برای آگاهی بیشتر در این باره به شرح واژهی International Relations مراجعه شود.
5 - Falsification
منابع:
1- کتاب دانش نامه در علم سیاست، نوشته علی رحیق اعضان، با همکاری مارک گلی، انتشارات فرهنگی صبا، 1384.
انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه پیام نور مرکز همدان
@politicalsciencepnun
✍ آموزش علم سیاست
👈 #اصطلاحات_سیاسی
👈 #مفاهیم_سیاسی
👈 #تاریخ_سیاسی
👈 #کتابهای_سیاسی
مارا در بهتر دیده شدن یاری فرمایید
ارتباط با دبیرانجمن:
@reformer94
مهمترین بخش تئوریهای انتقادی، ریشه در دیدگاههای مارکسیستی، بویژه در مکتب فرانکفورت(1) دارد. در این رابطه میتوان از هورکهایمر (Horkheimer)، آدورنو (Adorno) و از نظریه پرداز نامدار آلمانی، هابرماس (Habermas) نام برد.
به عقیدهی این نظریهپردازان، پژوهشگران علوم انسانی، به طور جدی کوشش نکردهاند که بتوانند جای خالی یک «عملکرد مشروع علمی» یا همان توصیف ساختار واقعی قدرت در اجتماع را به نمایش بگذارند، به عبارتی دیگر پژوهشگران علوم انسانی سعی بر این ندارند که رابطهی قدرت واقعی در اجتماع را منعکس کنند. زیرا این پژوهشگران و همینطور پژوهش آنها به نحوی تحت تأثیر دستگاه قدرت موجود در جامعه بوده است.
دقیقاً به همین علت است که تئوری انتقادی معتقد است که پژوهشگران علوم انسانی در پژوهشهای خود، باید افراد بیطرفی باشند و عقاید و منافع شخصی خود را با عملکردهای علمی خودشان تلفیق نکنند، افزون بر این نسبت به پژوهش علمی صاحب دیدگاهی انتقادی باشند. در همین حال، این پژوهشگران موظفند که موقعیت و ساختار واقعی قدرتی را توصیف کنند که معمولاً در پشت پردهی سیاسی، خود را پنهان کرده است. از دیدگاه نظریهپردازان تئوری انتقادی این شیوهی انتقادی پژوهشی افزایش میزان استقلال پژوهشهای علمی و در نتیجه رشد برابری در سطح جامعه را در پی خواهد داشت.
با تأکید بر این دیدگاه تئوریسینهای این نظریه بر این باورند که پژوهش گران علوم سیاسی نباید فقط به توصیف کردن شرایط سیاسی بسنده کنند بلکه آنها باید از راه پژوهش واقعی به طور فعال در جهت تغییر وضعیت جامعه فعلی بکوشند. تئوری انتقادی در علوم سیاسی نقش بسیار مهمی، بویژه در پژوهشهای موجود در تکامل تئوری قدرت(2)، و بحثهای تئوریکی دموکراسی داشته است. تئوری انتقادی(3) همچنین در مباحث علمی رشته روابط بینالملل نقش مهمی داشته است. در این رابطه میتوان به نظریه موسوم به جهان وطنی در تئوری روابط بینالمللی اشاره کرد.(4)
مشکل اساسی تشکیل تئوری انتقادی در این نهفته است که بر خلاف باورهای خود این تئوریها، به شیوهی خاصی، در تحت تأثیر قرار دادن افکار پژوهشگران در یک خط مشی مشخص سعی دارند؛ بدین ترتیب که این تئوریها از پژوهشگران میخواهند که ایدئولوژی خاصی را بپذیرند. از سوی دیگر تبیین نظری تئوریهای انتقادی، پژوهشگران را با مشکل علمی عدم ابطالپذیری تئوری (5) مواجه میکند.
پاورقیها:
1 - مکتب یا مدرسه فرانکفورت (Frankfurt School) که در واقع یک نهاد پژوهشی و مطالعاتی است که در سال 1923 میلادی توسط تعدادی از پژوهشگران آلمانی از قبیل والتر بنیامین، آدونو، فروم، هربرت مارکوزه و یورکن هابرمارس پایهگذاری شده است. این مدرسه که شدیداً تحت تأثیر افکار نئومارکسیستی قرار دارد بر چهار اصل زیر اعتقاد دارند: 1 - رد نظریه جبر اقتصادی 2 - بازنگری در دیدگاه اجتماعی مارکس از یک بعد فرویدی 3 - رد نظریه براندازی نظام سرمایهداری به شیوه قهرآمیز و 4 - رد دیدگاه پایهای مارکس درباره مطلق بودن اقتصاد در محاسبات سیاستی و جایگزین کردن مسایل فرهنگی به جای آن.
2 - Concept of power/ theory of power
3 - Critical theory
4 - برای آگاهی بیشتر در این باره به شرح واژهی International Relations مراجعه شود.
5 - Falsification
منابع:
1- کتاب دانش نامه در علم سیاست، نوشته علی رحیق اعضان، با همکاری مارک گلی، انتشارات فرهنگی صبا، 1384.
انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه پیام نور مرکز همدان
@politicalsciencepnun
✍ آموزش علم سیاست
👈 #اصطلاحات_سیاسی
👈 #مفاهیم_سیاسی
👈 #تاریخ_سیاسی
👈 #کتابهای_سیاسی
مارا در بهتر دیده شدن یاری فرمایید
ارتباط با دبیرانجمن:
@reformer94