قازورات


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


ماهور هستم.
قازورات به معنای چیزی کم‌اهمیت است.
کانال آهنگای مورد علاقه‌م : @rubahdokht

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


سال قبل دقیقن همین امشب بود که یکی از سخت‌ترین‌ کابوس‌های زندگیمو از سر گذروندم.


این پاهای کج خودمه.


اگه روانشناسی قبول شدید، روی آمار و زبانتون سرمایه‌گذاری کنید.


اما محض اطمینان، لعنت به ۸.۸.۹۹


یکی از آشناهامون امروز فوت کرد.
گریه کردم. خیلی گریه کردم و نزدیک هفت ساعت تمام کنار پدر و مادرم نشستم که تنها نباشن و هر دقیقه یک بار گوشی بابام زنگ خورد، با هر تلفن بابام گریه کرد و با هر تماس جمله‌ی فلانی فوت کرد، برام تکرار شد.
ولی یهو زل میزنم به دیوار و به کل قضیه که فکر میکنم، می‌بینم که خیلی غریب و دور و عجیبه. مردن بهش نمیاد و انتظار دارم از پشت دیوارا بیاد بیرون و بگه: پیشته! شوخی کردم.


حالم از کانالم و نوشتن و زندگیم بهم میخوره و همه‌ی اینا رو مدیون پریودی هستم.




بین دستگاه‌های ایرانی، عاشق ماهورم.
من نه علمی در موسیقی دارم و‌ نه هیچ‌گاه تخصصی گوش داده‌ام یا یاد گرفته‌ام.
من فقط می‌دانم درست همزمان با زمانی که «ماهور» شروع می‌شود؛ حسی غریب در من جان می‌گیرد که تنها و تنها با ماهور شعله‌ور می‌شود.
من ماهور را با احساسی که در من ایجاد می‌کند؛ می‌شناسم.
با حسی که در عین حال که بسیار بسیار لطیف است، تا عمق جانم را غم می‌پوشاند.
ماهور شبیه به تنهایی عاشقیست در شبی سرد در میانه‌ی کویر.


جوک امروز هم اینه که جهانگیری گفته برای کاهش قیمت‌ها دعا کنیم.
بچه‌ها برید سجاده‌ها رو پهن کنید، امشب همه به نیت کاهش قیمت میخوایم دو‌ رکعت نماز بخونیم :)))


بیاید فضای جامعه رو برای افرادی که ماسک نمی‌زنن، ناامن کنیم.


یه چیزی یادم اومد و بذارید براتون تعریف میکنم.
خب من یک سال و نیم دوران ارشدم رو، سه روز در هفته میرفتم بیمارستان برای مورنینگ. مورنینگ‌ها هشت صبح شروع میشن و من معمولا چراغ کلاس کنفرانس رو روشن میکردم.
بیمارستان روانپزشکی سنندج روی تپه‌ قرار داره که یه مسیر تاکسی نخور بی‌در و پیکر سربالایی‌ای داره که یا باید پیاده بری اون مسیر رو یا باید قبلش به پولی پیشنهاد میدادی به راننده که فلان‌قدر میدم منو ببر تا اونجا.
من یه مدتی که وضع ریه‌م خوب نبود، از روش دوم استفاده میکردم.
همیشه هم قیمت دستم بود ، چون مسیر هر هفته‌م بود.
یه روز به یه سواری که چند نفر هم عقب سوار بودن، گفتم مثلا فلان تومن، قدس. گفت بیا. سوار شدم و سی ثانیه بعد گفت: ازت هزار تومن بیشتر میگیرم.
من چونه‌مو زدم که مسیر هر روزمه و اگه بیشتر میگیری من همین‌جا پیدا میشم. گفت اوکی، همونی که تو میگی.
هفت هشت دقیقه بعد همه رو پیاده کرد و من موندم فقط.
گفت اونجا چیکار داری؟
منو دیدی تا حالا اونجا؟
گفتم نه. دانشجوم و اینا.
شرح حال خودشو کامل داد که چطور بستری شده و چی شد بستری شد و چقدر موند و اینا و پشت بندش بهم گفت: مجردی؟ با من ازدواج میکنی؟
من اینجا پشم برام نموند. واقعا ترسیده بودم.
فک کنم که گفتم: نگه دار میخوام پیاده شم.
گفت: باشه غلط کردم. چیزی نمیگم.
و سر راه کسی رو سوار کرد واسه بیمارستان کوثر.
سنندجیا میدونن که این دوتا مسیرشون از یه جا به بعد جدا میشه.
با خشم بهم گفت که دم همین سه راهی نگه‌ میدارم، دیگه نمیرم. خانم هم که دارن میرن کوثر.
من داشتم از عصبانیت منفجر میشدم.
گفتم: وقتی فلان‌جا بهت گفتم میخوام برم قدس، منظورم دم در بیمارستان قدس بود.
باید منو ببری تا دم در بیمارستان.
اینو گفتم و پاشو چنان گذاشت روی گاز که فاتحه‌مو خوندم.
اون میگفت نمی‌برم و گاز میداد و من میگفتم پولشو دادم و باید ببری .
ته‌ش رسید به اول سربالایی و نگه داشت.
سکوت شد چند ثانیه. گفت: بیشتر بده تا برم.
حالا منم لج کرده بودم . گفتم پولشو دادم.
دختره‌ی پشتی هم از ترس خفه شده بود.
فحش خواهر مادرو کشید و گاز داد.
منم فحشو کشیدم بهش و پیاده شدم .
😑


بات پیامم رو بستم.
راستش فکر میکنم رویکردم خیلی واضحه با توجه به انتقادهایی که از بقیه‌ی روانشناس‌ها می‌کنم.
ولی خب تکرار این موضوع‌ها که من تشخیص نمی‌نذارم برای کسی، از یک دارو نمیشه گفت شما بیماری‌تون چیه و لطفا مشکلاتتون رو به درمانگر و روانپزشکتون بگید؛ چون اونا شما رو می‌شناسن و من نه، خسته‌کننده‌س برام.
حقیقتش رو بخواید، پرسیدن این مسایل از من خیلی شبیه گوگل کردنه. فرقی نداره واقعا. چون نه من و نه گوگل اطلاعاتی درمورد شما نداریم.
فقط داستان اینه که من بهتون نمیگم که اسکیزوفرنی دارید ولی گوگل میگه .
به من اعتماد کنید و فقط سوالاتون رو از درمانگر خودتون بپرسید.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
میخوام بگم که این‌ کاریه که موسیقی کوردی با آدم می‌کنه. یهو مغز به همه‌ی عضلات فرمان میده: « تکوون بده...تکون بده...»😁

@qazoorat


یا من وسواسیم و حساس


اینکه برگردی بگی هوای فلان‌جا بوردرلاینیه یا اینکه کامپیوتر قاتی کرده و بوردرلاین شده، توهین نیست به اینایی که بوردرلاین دارن؟


به نظرتون، عطسه کردن استاد توی کلاس آنلاین بدون ماسک، میتونه دلیل قانع کننده‌ای باشه که از کلاس بیام بیرون و برم فیلمم رو ببینم؟🤨

پ.ن: من جزو گروه‌های حساس جامعه‌م.


اینکه کلاسم مانع فیلم دیدنم میشه، اذیتم.


عباس کمندی یه خواننده‌ی سنندجی بود که چند سال پیش فوت کرد.
توی این آهنگ که یه شعر فولکلوره می‌خونه:
«به تفه‌نگی بڕنەو بانە چۆڵ ئەکەم
ئەم شەڕە لە سەر نەرم و نۆڵ ئەکەم»
که معنیش میشه:
«با تفنگ برنو بانه رو تخلیه میکنم.
این جنگ رو به خاطر تپل مپل می‌کنم»
وقتی کمندی مرد، من توی فیس‌بوکم نوشتم:
«عباس کمندی در تخلیه شهر بانه با تفنگ برنو ناکام ماند. »
خودم عاشق این تیتر بودم. اینقدر که دلم میخواست که روزنامه داشتم، یه گزارش می‌نوشتم بابت این تیتر :))
هرچند طرفدارانش توپیدن بهم ولی ارزششو داشت .
ولی نکته‌ی جالب ماجرا فقط این نیست؛ بلکه اینه که چقدر چاقی مهمه برای کوردها 😂




دارم فکر میکنم واقعا اگه همون چهار سال پیش رفته باشن پیش همون روانشناس متخصص که اون دختره هنوز کودک محسوب میشده و با این حساب این پدوفیلیاست و این روانشناسه واقعا چطوری ؟ الله اکبر ...

Показано 20 последних публикаций.

357

подписчиков
Статистика канала