🔰اتاق فکر
#اتاق_فکر بخودی خود بد نیست
منتها مهم است چه کسی اتاق فکر را برپا کند و روش کار آن چه باشد. اگر نه با دراز کردن دیوانسالاری فکری تولید نمیشود.
اتاق فکر در یک جمله عبارت است از راه انداز یا تریگر trigger
اتاق فکر کارش تریگ است. یعنی موجب ایجاد زنجیره ای در یک زمینه شدن
چیزی که گاه میشنوم به بارش افکار در واقع میخواهد همان تریگ را مشابه سازی کند.
آشکار است که کمیسیون ها خروجی ندارند.
این معلول اینست که ورودی ندارند
چرا ورودی ندارند؟
دو ریشه دارد:
ماده ۱۸ آیین نامه مشترک کمیسیون ها ناقص است چون برخلاف سنت قانونگذاران ایرانی مشخصات یک پیشنهاد به کمیسیون را نگفته است.
ریشه دوم در فقدان خلاقیت در اعضای کمیسیون ها است. علت این هم در نقش متفاوتی است که از یک دادفر انتظار میرود.
خوی دادفر دعوی و مجادله است. اما کار کمیسیون از گوهر دهنی و ستیزه نیست. کارش آنچه باید باشد است.
دادفر همیشه معطوف به آنچه هست، می باشد. برای چیرگی بر این بایست در هر کمیسیون یک یا دو تن که خیالپرور و رویانگر هستند، باشند.
اینها به مثابه کاتالیزوری است که اذهان خود کرده به آنچه هست را به آنچه باید تغییر میدهد.
یک مشکل هم ساختاری است:
عدم توجه به تربیت نیروی انسانی خلاق در کمیسیون ها. یعنی هیچ تلاش جداگانه ای برای تربیت کسان کمیسیونها برای رسیدن به جایگاه خلاقیت در کار نیست.
برای حل این مشکل به نظرم خوب است اتاق فکر از علاقمندان دعوت کند پیشنهادات خود را حضورا با دلیل و توجیهات بگویند.
به این شیوه بعد از مدتی انبوهی از پیشنهادات در صندوق کانون گرد میآید و هم اتاق فکر را سیراب میسازد هم کمیسیون ها را.
کارهای نیک زیادی متصور است.
اگر اتاق فکر بتواند برای خودش یک شیوه نامه بنگارد و به سختگیران صنف دادفری بپذیراند، میشود گفت آنها شایستگی نشستن در اتاق فکر را دارند.
اما گمان میکنم نه تنها چنین چیزی تاکنون به فکر آنها نرسیده، بلکه در میان آنها کسی که بتواند یک شیوه نامه بنگارد هم نیست.
دقت داریم اتاق فکر یک کمیسیون نیست که بشود برایش آیین نامه مشترک را اجرا کرد. اتاق فکر یعنی جایی که اعضای آن در درجه ای از توسعه اندیشه رسیده اند که جامع نگر هستند. اینست شیوه نامه آنها بایست چیزی متمایز باشد که خودش به کشتن فکر نیانجامد.
من اگر به اتاق فکر دعوت میشدم نمیرفتم. زیرا شرط نخست همفکری هم منشی و متدلوژی همسان است. در جایی که اعضای اتاق فکر عموما به شکل اهمیتی نمیدهند، ناگزیر به محتوی هم نمیرسند.
راه اندازها (تریگرها) مشکل اتاق فکر هستند. راه اندازها هم بی وجود یک بستر یعنی متدولوژی پدید نمیآیند.
یک مسأله خیلی بنیادی دیگر وجود اشخاص چند دیسیپلینی است. این هم کلا نایاب است. چه رسد به کانون و بالاتر به اتاق فکر.
همه فرق غرب با شرق در متدولوژی است.
مسعود جوادیه
وکیل پایه یک دادگستری
#رنسانس_صنفی
http://telegram.me/renaissanceforbar