قبلا خیلی تصورات خامی داشتم
نسبت به روابط
به آدمها
به اتفاقات
به کارایی که میکنن
پیچیده دیدن مسائل یکی از خصوصیات بارز منه
که باورم نشه یه خط صاف صافه
یه مسیر میتونه هموار باشه به سمت خوشبختی
باورم نشه که الان میتونم چیزی رو که میخواستم داشته باشم
باورم نشه که میشه دوست داشته بشم
میشه بهم نگاهی بشه پر از مهر
پر از آرامش
میشه رنگی دید همهجارو
میشه خوشرنگ دید همهجارو
من نمیدونم کی میشه که منم ابرای صورتی رو تو آسمون ببینم
احساس کنم دارم از خوشحالی بال در میارم
بشه که خوشحال باشم به این فک نکنم نکنه از دماغم در بیاد
بشه بدست بیارمو به این فکر نکنم که ممکنه باز از دست بدم
از وابستگی نترسم
از ازدست دادن نترسم
از آزاد بودن نترسم
بشه که رها زندگی کنم و از رها بودن نترسم
عاشقی کنم و قلبم رو بدم
اما از عاقبتش نترسم
بشه یه روز مثه فیلما زندگی کنم
سوار ماشین بشم
آهنگ گوش کنم
بدون اینکه خیالی داشته باشم
دست یه نفر رو بگیرم
سفت سفت فشار بدم
از ته دل بخندم
بدون اینکه به بعد اون فکر کنم
بشه به مدت هم تو حس و حال آرامش یه عصر بهاری گرم، با نسیم خنک توی یه کافه ور از عطر قهوه و مردم، با یه لبخند گرم و سر بیخیال زندگی کنم
نسبت به روابط
به آدمها
به اتفاقات
به کارایی که میکنن
پیچیده دیدن مسائل یکی از خصوصیات بارز منه
که باورم نشه یه خط صاف صافه
یه مسیر میتونه هموار باشه به سمت خوشبختی
باورم نشه که الان میتونم چیزی رو که میخواستم داشته باشم
باورم نشه که میشه دوست داشته بشم
میشه بهم نگاهی بشه پر از مهر
پر از آرامش
میشه رنگی دید همهجارو
میشه خوشرنگ دید همهجارو
من نمیدونم کی میشه که منم ابرای صورتی رو تو آسمون ببینم
احساس کنم دارم از خوشحالی بال در میارم
بشه که خوشحال باشم به این فک نکنم نکنه از دماغم در بیاد
بشه بدست بیارمو به این فکر نکنم که ممکنه باز از دست بدم
از وابستگی نترسم
از ازدست دادن نترسم
از آزاد بودن نترسم
بشه که رها زندگی کنم و از رها بودن نترسم
عاشقی کنم و قلبم رو بدم
اما از عاقبتش نترسم
بشه یه روز مثه فیلما زندگی کنم
سوار ماشین بشم
آهنگ گوش کنم
بدون اینکه خیالی داشته باشم
دست یه نفر رو بگیرم
سفت سفت فشار بدم
از ته دل بخندم
بدون اینکه به بعد اون فکر کنم
بشه به مدت هم تو حس و حال آرامش یه عصر بهاری گرم، با نسیم خنک توی یه کافه ور از عطر قهوه و مردم، با یه لبخند گرم و سر بیخیال زندگی کنم