Telegram-канал "و یک او ..." — @sahl_chanl

و یک او ...

20 Jun 2019, 01:22

بچه که بودم وقتی از مدرسه میومدم چسبِ کفشایِ صورتیِ عروسکیمو باز میکردم،دمِ درِ خونه ی همسایمون آل استارایِ خاکستری بود که روش با ماژیکِ مشکی یه چیزایی نوشته بودن.وقتی قمقمه قرمزمو میذاشتم کنار کیفِ سفیدِ باربیم،دختر همسایه با یه کیف شُلو وِلو هندزفریِ گره خورده از خونه میزد بیرون.وقتایی که بارون میومد و با ماشینِ بابام میومدم خونه اونو میدیدم که تنها زیر بارون راه میره.تا آخر شب انیمیشن میدیدم و وقتی میخواستم چراغ و خاموش کنم میدیدم که چراغ اتاق دخترِ همسایه روشنه و فکر میکردم اونم عاشقِ انیمیشنه!با این فکر خوابم میبرد.ده سالی ازم بزرگتر بود.ده سال زیاد نیست...اندازه انگشتایِ دستاس!یه روز که از مدرسه اومدم خونه دیدم یه پارچه سیاه رو دیوار خونه همسایس،اسم دختر همسایم روش بود.از مامانم پرسیدم که چیشده،هیچی نگفت یه لبخند تلخ زد و گریش بیشتر شد.

الان نه سالی گذشته و یه کیف شُل و وِل با یه هندزفری گره خورده گوشه اتاقمو یه جفت آل استار خاکستری جلوی در خودمونه.

12 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 22:58

Репост из: سیاه چال

@siah_chaleee
#ملیکا_نوشت

139 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 22:58

Репост из: سیاه چال

بعضیا بهتره دیگه برنگردن
چون فقط خودشونو میزنن به اون راه
و طرفشونم احمق فرض میکنن...
@siah_chaleee

196 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 22:48

Репост из: یِع اسمهــ4حَرفیــ :]

غمتو خوردم و
يه دل سير اشكم روش :)

731 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 22:48

Репост из: یِع اسمهــ4حَرفیــ :]

‏امشب به زیرسیگاریم دقت کردم، سی‌و‌چهارتا فیلتر توش جا میشه وقتی داشتم به تو فکر میکردم فهمیدم :)

482 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 20:42

Репост из: •|مُبینا??|•

کوچه پَس کوچه‌هایِ تَنفُر اَز عِشق🌘
@fuck_luve🖤🕸

52 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 14:39

درکنارِ مشکلاتی که میبینی، کلی موفقیت و راه های نرفته هست که منتظرتن...

135 0 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 11:28

این نفس
بی تو بعید است که تکرار شود... ‌

‌

162 1 0

و یک او ...

19 Jun 2019, 02:22

یه وقتایی هست که به شیرین ترین حالت ممکنش میگذره یه وقتایی مثل دلتنگیای وقت و بی وقت من، وقتی که نیستیو من مثل بچه هایی میشم که انگار عروسک دلبندشونو می خان اما اونو ازش گرفتن میشینم یه گوشه و دونه دونه ی اشکامو می‌ریزم رو گونم و بهت ساعتها فکر میکنم.و واس کمتر شدن بهونه گیریام ب خندهات فکر میکنم
تاحالا به خندهات دقت کردی؟وقتی میخندی ماهیچه های صورتت جمع میشه و فکت زاویه دار میشه بعدش لباتو از هم باز میکنی و دندونای بامزت که ردیفی کناره هم واستادن معلوم میشه با یه چال کوچولو که گوشه ی لبت معلوم میشه . حتی وقتی فکرم میکنم میفهمم که چقدر میتونه زندگی تو یه لبخندت خلاصه شه...💙
_ساحل نوشت

84 0 0

و یک او ...

18 Jun 2019, 17:04

_💚

370 0 0

و یک او ...

18 Jun 2019, 17:04

_💙

182 1 0

و یک او ...

18 Jun 2019, 16:03

میدونی،وقتی نیستی بیشتر وقتمو تو اتاق کوچیکو تاریکم صرف میکنم تو اتاقی که همه ی عکساتو چاپ کردمو چسبوندمشون به دیوار و ساعتا خیره میشم به صورت قشنگت صدا ویستاتو تو ی فلش کوچیک ریختمو رو ضبط همیشگی میزارمو به صدات گوش میدم . این کاره همیشگیمه تقریبا خیلی وقتا این کارو میکنم و برام شده یه منبع ارامش.
گاهی وقتا به این فکر میکنم که اوج درده این همه دوست داشتنت اونجایی میشه که بری.
معمولا همه تو زمان حال زندگی میکنن تو زمان حال کناره اونی هستن که دوسش دارن اما فرق من با اونا اینه که هی به هشتاد سالگیم فکر میکنم هی فکر میکنم به اینکه اگه تویی که میخامت کنارم نباشی جای همه چی خالیه...
خالیه خالی!
_ساحل نوشت

89 0 0