Secret Source


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


من پوسایدنم عاشق کتاب و مطالعه، سفر، ماجراجویی، رویاپردازی، جنگل و طبیعت، موسیقی بیکلام و هنر، فلسفه و روانشناسی، متافیزیک و جادو، فیلم و مستند، هرچیزی که مربوط به مغز و ذهن و روان باشه و اروپای دوران کلاسیک.☕
https://t.me/BChatBot?start=sc-95348-r9sFPRg

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


من توی زندگی قبلیم قطعا یه آهنگساز و نوازنده بودم که خودش با وسواس ساز هاش رو می‌ساخت و اسمشو حک می‌کرد روشون.
از مردم به تنهایی پناه بردم و یه کلبه دنج روی یه تپه ساختم توی جایی مثل انگلیس...
احتمالا عاشق بودم اما هیچ وقت ازدواج نکردم.هر صبح کمی شعر می‌خوندم و هر شب با متنهای ادبی بزرگان ادب ایران و جهان به خواب می‌رفتم.
یه کتابخونه بزرگ داشتم که به شاگرد هام ازش کتاب قرض می‌دادم و هفته ای یک روز می‌رفتم توی شهر و توی یه محیط عین یه کلیسای قدیمی به بچه های ضعیف به صورت رایگان آموزش موسیقی می‌دادم و بعد از ظهر ها هم روی تپه واسه حیوونایی که وجود داشتن آب و غذا می‌بردم.
آخر شبها هم ابزار و وسایل نجوم رو بر می‌داشتم می‌رفتم ستاره ها رو نگاه کنم...
در نهایت یک شب مهتابی کنار گلهام توی گلخونه و وقتی ماه با زیبایی تمام می‌تابید و شب اندوه بارم رو روشن می‌کرد، از غم صبح رو ندیدم.
تو متن گزارش هم می نوشتند: مرگ طبیعی!


فکر می‌کنم کسایی که پیانو می‌زنن یه زبان جداگانه دارن که توسط اون زبان با هم حرف می‌زنن.سازهای دیگه هم فوق العاده ان اما بنظرم هیچ سازی به قدرت پیانو نمی‌تونه مسحور‌کننده باشه.اینکه پیانو بزنی، استکاتو بزنی، آلگرو بزنی، یه ست بیای زیر تر بزنی، تمام این‌ها معنا و مفهوم دارن.


“Which hell am I in right now? Do you know? Did you study it in Greece?”
Draco considered. “Does it feel as if you have been repeating the same arduous task every day and the torment will never end, or is it more like you did a terrible deed to a woman and now a vulture is feeding on your liver every day while every night it grows back?”
Potter smiled. “Both.”
Draco nodded, still bored. “Then you’re in what I like to call daily life.”
-Shibboleths / zeitgeistic


کلوئی خودش رو قربانی فرهنگ مسموم مذکور جلوه می‌ده و میگه اگر این فرهنگ نبود من مجبور نمی‌شدم برای اثبات اسکینی بودن خودم فیلم منتشر کنم. بنظر من نه تنها قربانی نیست، بلکه به وجود آورنده‌ی این فرهنگه و سال‌هاست به ادامه‌ی وجودش کمک می‌کنه!


این‌که خانواده‌ی کارداشیان با ترویج فرهنگ چاق‌هراسی، رژیم‌های غیرضروری لاغری و غیره پول‌های زیادی به جیب می‌زنن واقعا ناراحت کننده است.

میلیاردر به شمار اومدن کیم کارداشیان همزمانی جالبی داشت با انتشار عکس بدون ادیت کلوئی (Khloe) کارداشیان در استخر توسط مادربزرگش و بیانیه‌هایی که در "دفاع" از خودش منتشر کرد. از این‌که خواهر "چاق" لقب بگیره ناراحت بود و برای اثبات لاغر بودنش از خودش فیلم منتشر کرد.

من دنبال‌کننده‌ی اخبار این خانواده کارداشیان یا جنر نیستم و اطلاعات زیادی ندارم در این باره. اما این‌ها تعداد بسیار کمی از کارهای هستن که در ترویج این فرهنگ مسموم کردن و ازش پول‌هایی رو به جیب زدن که باعث شده این‌جایی که الان از لحاظ مالی ایستادن بایستن:
- تبلیغ آب‌نبات‌های کاهش اشتها.
- تبلیغ چای شکم تخت (flat tummy tea).
- تبلیغ قرص‌های لاغری‌ای که اکثرا کار نمی‌کنن و اگر هم بکنن ریسک سکته‌ی قلبی رو افزایش میدن.
و کلی دیگه که من ازشون خبر ندارم.


-by me☁️


Репост из: @BChatBot
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
وقتی وارد دیلیت میشم تا با ذوق پست های جدیدت رو ببینم و بخونم می تونم صدای خش خش برگها رو بشنوم یه دختر با لباس آبی آسمونی جلوی ساختمان های بلند و قدیمی آمستردام نشسته و سعی داره با شیر کاکائو تو دستش هوای سرد پایین رو قابل تحمل تر کنه


من واقعا از فیلمنامه ی درب و داغون به شدت سطح پایین "جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها" تعجب میکنم، به خاطر اینکه نویسنده اشون رولینگه. رولینگی که اینقدر عالی اصول داستان نویسی رو تو هفت تا کتاب رعایت کرده، اینقدر تو خلق و پرورش دنیا و شخصیتا و داستان هری پاتر موفق بوده که یه سونامی فرهنگی تو کل دنیا ایجاد کرده، چطور تو داستان جانوران شگفت انگیز تا این حد افول کرده؟ شاید بگید دلیلش اینه که رولینگ فیلمنامه نویس نیست و رمان نویسه، ولی این بازم داستانگویی افتضاحشو توجیه نمیکنه و واقعا معذرت می خواهم که اینو میگم و قصد بی احترامی به طرفداراش رو هم ندارم این فقط نظر شخصی من راجب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها بود و گرنه خودم هری پاتر رو خیلی دوست دارم.


هیچ چیزی به اسم لیست کتاب هایی که باید بخونید وجود نداره.منظورم اینه که یک لیست مطلق وجود نداره که همه باید اونو بخونن یا اثر مورد علاقشون بین اونا باشه.
همه قرار نیست از بلندی های بادگیر و بی نوایان خوششون بیاد.قرار نیست همه کامو و بوکوفسکی بخونن که،شاید صد کتاب برتر جهان برای تو حوصله سر بر ترین باشن
و کلمات بهترین نویسنده های قرن برای توی معنای خاصی نداشته باشن.
تو خودت میری و لیست خودت رو میسازی.
کم‌کم دستت میاد که چی دوست داری و چی باید به لیستت اضافه کنی حتی اگه لیستت پر بشه از کتاب های هری پاتر و دارن شان.


Freedom is enough, what I desire doesn't have a name yet.
-Clarice Lispector


Artwork: Ruins with an obelisk
Artist: Hubertrobert
Date: 1775


فکر نکنید اگر کتاب های شاهکار تاریخ رو تاحالا نخوندید از دنیا عقبید.چیزی بخونید که به افکارتون اجازه بده آزادانه رشد کنه.
سبک های مختلف بخونید و بذارید مغزتون در شاخه های متفاوت گسترش پیدا کنه. اگر ذهنتون رو روی یک موضوع متمرکز کنید، نمیتونید چیزهای دیگه رو ببینید و بهشون فکر کنید. اینطوری ذهنتون محصور میشه.


اگه آدم فقط کتاب هایی رو که معروف شدن بخونه، آهنگ هایی رو که وایرال شدن گوش بده، به موضوعاتی که بقیه راجبش صحبت می کنن واطلاعاتی که بهش می دن بسنده کنه؛ خودش بودن رو فراموش می کنه.
شبیه بقیه می شه، خلاقیتش رو از دست می ده و ممکنه یادش بره که خودش یه ذهن مستقل داره که می تونه مسیر و خط فکری جداگونه ای داشته باشه.


خلبان‌ها یه کدی دارن به نام "7600" مال وقتیه که دیگه نمیشه چیزی گفت. معنیش اینه که: برج مراقبت من نمیتونم حرف بزنم، ولی تو حواست بهم باشه، راهنماییم کن. منو یاد وقتایی میندازه که بغض داری و نمی‌تونی حرف بزنی، دلت میخواد یکی حواسش باشه بهت و نشنیده بفهمتت.




Репост из: Mobina Payne ❱❱❱❱
Days after days yeah i will show you my paintings
Days after days yeah i'll ask you to send me your pic
But the daylight morrning of my imaganations has never came
And i'm begging God to bring you back to my life


Darling , i still remember the night i saw you
You were kinda so fun and cute
Would've you be my friend?
Darling , i still want someone to call Sweet Heart
You were my pretty sweet heart
Can i call you sweet heart ?
Again?

I know i wasn't your bestie and we weren't much close
Mabey i wasn't the person you'd rather to choose
But i'm sure we were special in our own way
And i bet everybody wanted to be cute as we were
Baby come back here


Darling , i still remember the night i saw you
You were kinda so fun and cute
Would've you be my friend?
Darling , i still want someone to call Sweet Heart
You were my pretty sweet heart
Can i call you sweet heart ?
Again?


Oh ooh ooh ooh
Ah ooh ooh ooh
Ha ah ah ah
Ha ah ah ah

I miss you so much i can't help it
The things cross my mind are the lasts i want to think of
But what if you never really come back here?
Oh NO!


Darling , i still remember the night i saw you
You were kinda so fun and cute
Would've you be my friend?
Darling , i still want someone to call Sweet Heart
You were my pretty sweet heart
Can i call you sweet heart ?
Again?


Someone I loved once gave me a box full of darkness. It took me years to understand that this too, was a gift.
-Mary Oliver


"Somewhere between living and existing it hits you that it's life, that sometimes you feel nothing but after that you feel everything -like you have the world- and when it hits, you know it's not black and white it's just where you are staying, in the middle of battle."


مریم مجدلیه، یکی از یاران حضرت عیسی ست که قبل از اون تن فروشی میکرده، روزی مردم تصمیم میگیرن اونو سنگسار کنن بخاطره گناهانش و اون به خارج از شهر فرار میکنه
اونجا به حضرت عیسی پناه میبره.
مردم موضوع رو به حضرت عیسی میگن و اون میگه "تنها کسی میتونه بهش سنگ پرتاب کنه که هیچ گناهی نکرده باشه"
زیبا نیست؟


Beware; for I am fearless, and therefore powerful.
-Mary Shelley

Показано 20 последних публикаций.

76

подписчиков
Статистика канала