_
راه درست مراقبه کردن چیست؟ نخستین و اساسی ترین کار این است که درونت را از تمام افکار پاک کنی. موضوع این نیست که انتخاب
کنی تا افکار خوب را در درون نگه بداری و افکار بد را بیرون بریزی. برای یک مراقبه کننده، تمامی افکار فقط آشغال هستند؛ موضوع خوب و بد در میان نیست. افکار فضای درون تو را اشغال می کنند و به سبب همین اشغال، وجود درونی تو نمیتواند مطلقا ساکت شود. پس افکار خوب همانقدر بد هستند که افکار بد؛ تمایز و تفاوتی میان آنها نگذار. بچه را با آب وان به بیرون پرتاب کن! مراقبه نیاز به سکون مطلق دارد؛ سکوتی چنان ژرف که هیچ چیز در درون تو برهم نخورد. زمانی که دقیقا درک کردی که مراقبه چیست، دستیابی به آن دشوار نیست. مراقبه حق مادرزادی ما است؛ ما مطلقا قادر هستیم که آن را داشته باشیم. ولی نمیتوانی هردو را باهم داشته باشی: ذهن و مراقبه را باهم. ذهن یک اختلال است. ذهن چیزی نیست جز دیوانگی معمولی. باید به ورای ذهن و به فضایی بروی که هیچ فکری هرگز به آن وارد نشده است، جایی که هیچ تخیلی در آن عمل نمی کند، جایی که در آن رویایی برنمی خیزد، جایی که فقط هستی - فقط یک هیچ کس. مراقبه بیشتر یک ادراک است تا یک انضباط. چنین نیست که باید کار زیادی انجام بدهی؛ برعکس، نباید هیچ کاری بکنی بجز اینکه به روشنی درک کنی که مراقبه چیست. خود همین ادراک عملکرد ذهن را متوقف خواهد کرد آن ادراک درست مانند اربابی می ماند که در حضور او خدمتکاران از نزاع و دعوا با یکدیگر دست برمی دارند و یا حتی باهم صحبت هم نمی کنند؛ ناگهان ارباب وارد خانه می شود و سکوت برقرار می گردد. و خدمتکاران شروع می کنند به مشغول بودن - دست کم نشان میدهند که سرگرم کار هستند! لحظه ای پیش، آنان باهم بحث می کردند و نزاع و دعوا می کردند و هیچکس هیچ کاری انجام نمیداد. درک اینکه مراقبه چیست، دعوت از آن ارباب است. ذهن یک خدمتکار است. لحظه ای که ارباب وارد خانه می شود، همه جا ساکت است؛ ذهن با تمام خوشیهایش ناگهان در سکوتی مطلق فرو می رود. زمانی که به فضای مراقبه گون دست یافتی، اشراق فقط موضوع زمان است. نمی توانی آن را تحمیل کنی. فقط باید یک انتظار کشیدن باشی، با شوقی عظیم - تقریبا مانند یک گرسنگی یا تشنگی: بدون یک کلام.... در مراقبه، آن شوق درست مانند تشنگی برای اشراق می شود و یک انتظار کشیدن همراه با شکیبایی، زیرا که اشراق پدیده ای بسیار بزرگ است و تو بسیار نحیف هستی. دستهای تو نمیتواند آن را بگیرد، در دسترس تو نیست. اشراق خواهد آمد و تو را فراخواهد گرفت، ولی تو قادر نیستی که هیچ کاری بکنی که آن را فرابخوانی. تو بسیار کوچک هستی، انرژی های تو بسیار اندک است. ولی هرگاه واقعا با شکیبایی و با شوق و اشتیاق فراوان منتظر باشی، خواهد آمد. در لحظه ی درست خواهد آمد. همیشه آمده است.
📚 #کتاب_زن
#Osho
@sedaye_daron
راه درست مراقبه کردن چیست؟ نخستین و اساسی ترین کار این است که درونت را از تمام افکار پاک کنی. موضوع این نیست که انتخاب
کنی تا افکار خوب را در درون نگه بداری و افکار بد را بیرون بریزی. برای یک مراقبه کننده، تمامی افکار فقط آشغال هستند؛ موضوع خوب و بد در میان نیست. افکار فضای درون تو را اشغال می کنند و به سبب همین اشغال، وجود درونی تو نمیتواند مطلقا ساکت شود. پس افکار خوب همانقدر بد هستند که افکار بد؛ تمایز و تفاوتی میان آنها نگذار. بچه را با آب وان به بیرون پرتاب کن! مراقبه نیاز به سکون مطلق دارد؛ سکوتی چنان ژرف که هیچ چیز در درون تو برهم نخورد. زمانی که دقیقا درک کردی که مراقبه چیست، دستیابی به آن دشوار نیست. مراقبه حق مادرزادی ما است؛ ما مطلقا قادر هستیم که آن را داشته باشیم. ولی نمیتوانی هردو را باهم داشته باشی: ذهن و مراقبه را باهم. ذهن یک اختلال است. ذهن چیزی نیست جز دیوانگی معمولی. باید به ورای ذهن و به فضایی بروی که هیچ فکری هرگز به آن وارد نشده است، جایی که هیچ تخیلی در آن عمل نمی کند، جایی که در آن رویایی برنمی خیزد، جایی که فقط هستی - فقط یک هیچ کس. مراقبه بیشتر یک ادراک است تا یک انضباط. چنین نیست که باید کار زیادی انجام بدهی؛ برعکس، نباید هیچ کاری بکنی بجز اینکه به روشنی درک کنی که مراقبه چیست. خود همین ادراک عملکرد ذهن را متوقف خواهد کرد آن ادراک درست مانند اربابی می ماند که در حضور او خدمتکاران از نزاع و دعوا با یکدیگر دست برمی دارند و یا حتی باهم صحبت هم نمی کنند؛ ناگهان ارباب وارد خانه می شود و سکوت برقرار می گردد. و خدمتکاران شروع می کنند به مشغول بودن - دست کم نشان میدهند که سرگرم کار هستند! لحظه ای پیش، آنان باهم بحث می کردند و نزاع و دعوا می کردند و هیچکس هیچ کاری انجام نمیداد. درک اینکه مراقبه چیست، دعوت از آن ارباب است. ذهن یک خدمتکار است. لحظه ای که ارباب وارد خانه می شود، همه جا ساکت است؛ ذهن با تمام خوشیهایش ناگهان در سکوتی مطلق فرو می رود. زمانی که به فضای مراقبه گون دست یافتی، اشراق فقط موضوع زمان است. نمی توانی آن را تحمیل کنی. فقط باید یک انتظار کشیدن باشی، با شوقی عظیم - تقریبا مانند یک گرسنگی یا تشنگی: بدون یک کلام.... در مراقبه، آن شوق درست مانند تشنگی برای اشراق می شود و یک انتظار کشیدن همراه با شکیبایی، زیرا که اشراق پدیده ای بسیار بزرگ است و تو بسیار نحیف هستی. دستهای تو نمیتواند آن را بگیرد، در دسترس تو نیست. اشراق خواهد آمد و تو را فراخواهد گرفت، ولی تو قادر نیستی که هیچ کاری بکنی که آن را فرابخوانی. تو بسیار کوچک هستی، انرژی های تو بسیار اندک است. ولی هرگاه واقعا با شکیبایی و با شوق و اشتیاق فراوان منتظر باشی، خواهد آمد. در لحظه ی درست خواهد آمد. همیشه آمده است.
📚 #کتاب_زن
#Osho
@sedaye_daron