𝗶'𝗺 𝘆𝗲𝗹𝗹𝗼𝘄...💛


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


امید، آخرین چیزی ست که میمیرد . . .🌱

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


بانمک بود شومام بگید
من و آبنبات دارچینی😎


برام مهم تر از همه اینه که بدونم بنفشه ها باز شدن، کرم های شبتاب کنار دریاچه ی آب های نقره ای حلقه زدن و بهار رو جشن گرفتن؛ اگه آدم به بهار توجه نکنه، بهار هم به اون توجه نمیکنه...

#آنه_شرلی




ما به هیچ مکانی تعلق نداریم
مگر اینکه در آنجا خاطره داشته باشیم

#الهه_نوروزی


چو شادم می‌توانی داشت، غمگینم چرا داری؟

#عراقی


🌚 این الان کدوم معنی و میده؟


مودم دقیقا همونیه ک نقی میگه:
من اخلاق زشت زیاد دارم، پرخاش میکنم،
حرف زیاد میزنم، من همه اینا ره قبول دارم ولی هیچکس حقه اعتراضه به منه نداره😔


بیا بازی کنیم.
بیا از همه چیز دل بکنیم.
دستتو ببر پشت سرت.
سنگ کاغذ قیچی...
به من چه که در چشمان درشتش اون همه ستاره چشمک می زند.
من چه کار به دلتنگی دیوار دارم برای قاب برده شده از این خانه.
من چه کار به زر ورق شکلات افتاده از دست او در بی تفاوتی به حرف هایم دارم؟
بگو سنگ کاغذ قیچی.
اصلا به ما ربطی ندارد کار سنگ چیست.
می خواهد سر بشکند یا دل، می تواند.
شاید هم بخواهد آرام زیر مسیر گذر آب چشمه دراز بکشد و شنای نور خورشید را تماشا کند.
به کاغذ هم کاری ندارم.
نه دیگر نامه ای می آید و نه دیگر کسی آن نامه های فرستاده را می خواند و جواب می خواهد.
قیچی... قیچی اما شاید هم خوب باشد.
درست است.
بروم قیچی را از لای آلبوم عکس بیاورم و به جای اینکه خودم را، او و تو را در این آلبوم کهنه از هم جدا کنم، قیچی را بگیرم و این رشته ی ناپیدای خار دار را ببرم.
بیا بازی را تمام کن.


رفیق جدیدم، نوه مادربزرگه، اسمشون پتروسه🤓🌱


از اومدن ماه رمضون هم بسیار خوشحالم...


ی سری خستگیا انقدر شیرینن
میخوای هزاران بار اینجوری خسته بشی و یهو ی جا بیهوش بشی ولی
از درس خسته نشی


نیاز به نشاط جمعی دارم. به رقصیدن، به خندیدن. به دیدن همسایه ای خوشحال که نگران احوال گربه ی سر کوچه است. نیاز به شهری دارم که مردمش لباس های رنگی بپوشند و به بوی خیسی چمن ها توجه کنند. شهری که در آن غمِ عشق از غمِ نان بزرگ تر باشد. نیاز به موسیقی دارم. به رها شدن در ریتم... مثلا در برج میلاد. به پیرمرد های کافه نشین... مثلا در کوچه پس کوچه های منوچهری. به مادرانی با پیراهن های گل دار... مثلا در کریم خان... به دریایی که بشود در آن خیس شد! به آفتاب....به نور...


ساعت یک نصفه شبه و من دارم به این فکر میکنم کاش مثل بچگیام یکی برام سک سک/ تخم مرغ شانسی بخره...


باد با شمع های خاموش کاری ندارد،
اگر بر تو سخت میگذرد، بدان روشنی..
.

#وینستون_چرچیل


دوست داشتم که آدمیزاد سفتی باشم؛
از آنهایی که خم به ابرو نمی آورند در برابر
ناملایمات باد، معشوق و روزگار؛
ولیکن هرچه عاشق تر، شکننده تر

#الهه_نوروزی


دیدی زمستون تموم شد؟
غمها هم تموم میشن...


به جا مانده از روزهای برفی🥹❄️


مثل آن چایی
که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم
با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم
و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی
میخوری پا، بیشتر
هیچکس از عشق
سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد
زلیخا بیشتر...


دختری که در اعماق دریا افتاد
آکسی اوه


زيرا که من
ريشه هاي تو را دريافته ام
زيرا که صدای من
با صدای تو
آشناست...

Показано 20 последних публикаций.

42

подписчиков
Статистика канала