بواسیر
پیر کردی ما رو
علائمت پیدا دادادا داغ میشوی
سرنگی
درنگی
نمیتوان نشست
بواسیر
پیچیده در روزمرگینگی
چیره چیده زلف ما رو
ماه غرق غرض و سال
سیلی و سرخی شرم گوشت
قبض مرگ و کابوس روز
شب قطع و قحطی نور
صدا کن روح شاه رو
صدا کن بازم رضا رو
بواسیر
پماد هفت هزار ساله را...
سرزمین بیقباله را
هویت مچاله را
از چاه به چالهها
خونه خونواده مدرسه دانشگاه عصبی
خواننده راننده تاکسی و آموزشگاه عصبی
پدر و مادر عصبی، ایمان و باور عصبی
بازیکن و داور، دختر و زن و خواهر عصبی
فرمانده وسرباز و پادگان و دژبان عصبی
عیدو عزا و عروسی و میزبان و میهمان عصبی
جامعهشناس عصبی، جانورشناس عصبی
گوینده و مجری، شومن و کارشناس عصبی
گمنام و مشهور عصبی، معشوق راه دور عصبی
اعتراف با زور، اعتراضهای کور عصبی
دکتر و جراح عصبی، پرستار و بیمار عصبی
سیر عصبی، گشنه عصبی، گدا و مایهدار عصبی
پیر، بچه، گِی، ترنس، زنانگی عصبی
شیوارگی، از خود بیگانگی، مردانگی عصبی
دعا و نماز عصبی، همسر جانباز عصبی
فرزند شهید عصبی، سردار برج ساز عصبی
وزیر و وکیل و استاد و دبیر و دانشجو
قاضی و دادستان و مجرم و بازجو عصبی
مدافع حقوق بشر و حرم و محیط زیست عصبی
سرطان و سیاتیک و سکته و دیسک عصبی
مخالف حجاب عصبی، دختر انقلاب عصبی
بیداری و خواب عصبی، قرص اعصاب عصبی
روانشناس عصبی، ترس و اضطراب عصبی
پیر عصبی، میر عصبی، عرق و تقطیر عصبی
دین عصبی، مورفین عصبی
پای روی مین عصبی
چپ و راست عصبی
عامی و خاص عصبی
هوش و حواس عصبی
(با فرض وجود هستی بدان گونه که در آثار همگانی علمای فن
در باب پروردگار فی نفسه با یک من ریش سفید
آمده بودی فی نفسه
بیرون از کون و مکان
که از فراز بی اعتنایی مینوی اوج مینوی زبان پریشی
مینوی عاشقانه به ما عنایت دارد.
با برخی استثناعات به دلایلی ناشناخته
که زمان نشان خواهد داد .
رنج الهی بر خود هموار میکند
به کمک کسانی که به دلایل ناشناخته که زمان نشان خواهد داد،در عذاب الهی غوطه ور و در آتش شعله ور ...)
|
@Shahin |