.
🍁 نظرِ شریعتی
🍁 پیدایشِ تزویر
"... انسان، با مرگِ هابیل و عدالت و برادری و آزادی و برابری، و ماندنِ قابیل و مالکیت و خصومت و بردگی و تبعیض، واردِ تاریخِ کنونیی خویش میشود. تاریخی که، در همهی مرحلههای گوناگونِ تحولاش، نظامِ تبعیضِ بشری و تضادِ طبقاتی را، نگاه داشته است.
عصرِ مالکیتِ طبقاتی، به عصرِ اشتراکِ اجتماعی خاتمه میدهد (یعنی قابیل، هابیل را میکشد)، و طبقهی زرمند و زورمند، بر سرنوشتِ طبقهی بی زر و زورِ محروم، حاکمیت مییابد، و نظامِ قابیلی، بر تاریخِ انسان، و در نتیجه، بر نوعِ انسان، حاکم میشود. "نفعِ فردی"، بر "نفعِ اجتماعی"، غلبه مییابد، خودطلبیی اقتصادی، سیاسی، و جنسی، که همگی تجلیاتِ روحِ قابیلی است، روحِ حاکم بر نظامِ اجتماعی میگردد.
قابیل است که، در تاریخ، گنج مینهد، همچنان که حرمسرا میسازد، همچنان که مالک میشود، همچنان که مَلَک میشود، همچنان که خواجه میشود، همچنان که خون میریزد، یعنی، روحِ انحصارطلبی، یعنی، حرصِ به تصاحبِ همه چیز، و محروم کردنِ همه کس.
پیدا است که، حفظِ چنین نظامی، به قولِ ماکیاولی، تنها با "گرگ" بودن میسر نیست، "روباه" بودن نیز باید. گرگ بودن، یعنی تکیه بر شمشیر، بر پول (یکی پرنیانی، دگر زعفرانی)، و روباه بودن، یعنی تکیه بر دین، و امروز، بر ایدئولوژی، و در حاشیهی آن، استمدادِ از هنر و ادبیات و شعر و فلسفه و علم و...
شمشیر، پول، دین! این، سه چهرهی یک طبقه است، طبقهای که، بر تاریخ، همواره حاکم بوده است..."
⚡️ مجموعه آثار ۴ / بازگشت / ص ۳۸۰*
⚡️ #زر_زور_تزویر
🆔 @negaheh_no
🍁 نظرِ شریعتی
🍁 پیدایشِ تزویر
"... انسان، با مرگِ هابیل و عدالت و برادری و آزادی و برابری، و ماندنِ قابیل و مالکیت و خصومت و بردگی و تبعیض، واردِ تاریخِ کنونیی خویش میشود. تاریخی که، در همهی مرحلههای گوناگونِ تحولاش، نظامِ تبعیضِ بشری و تضادِ طبقاتی را، نگاه داشته است.
عصرِ مالکیتِ طبقاتی، به عصرِ اشتراکِ اجتماعی خاتمه میدهد (یعنی قابیل، هابیل را میکشد)، و طبقهی زرمند و زورمند، بر سرنوشتِ طبقهی بی زر و زورِ محروم، حاکمیت مییابد، و نظامِ قابیلی، بر تاریخِ انسان، و در نتیجه، بر نوعِ انسان، حاکم میشود. "نفعِ فردی"، بر "نفعِ اجتماعی"، غلبه مییابد، خودطلبیی اقتصادی، سیاسی، و جنسی، که همگی تجلیاتِ روحِ قابیلی است، روحِ حاکم بر نظامِ اجتماعی میگردد.
قابیل است که، در تاریخ، گنج مینهد، همچنان که حرمسرا میسازد، همچنان که مالک میشود، همچنان که مَلَک میشود، همچنان که خواجه میشود، همچنان که خون میریزد، یعنی، روحِ انحصارطلبی، یعنی، حرصِ به تصاحبِ همه چیز، و محروم کردنِ همه کس.
پیدا است که، حفظِ چنین نظامی، به قولِ ماکیاولی، تنها با "گرگ" بودن میسر نیست، "روباه" بودن نیز باید. گرگ بودن، یعنی تکیه بر شمشیر، بر پول (یکی پرنیانی، دگر زعفرانی)، و روباه بودن، یعنی تکیه بر دین، و امروز، بر ایدئولوژی، و در حاشیهی آن، استمدادِ از هنر و ادبیات و شعر و فلسفه و علم و...
شمشیر، پول، دین! این، سه چهرهی یک طبقه است، طبقهای که، بر تاریخ، همواره حاکم بوده است..."
⚡️ مجموعه آثار ۴ / بازگشت / ص ۳۸۰*
⚡️ #زر_زور_تزویر
🆔 @negaheh_no