.
🍁 پیدایشِ مالکیت و تحولاتِ دین
با ورودِ انسان به عصرِ کشاورزی، پس از در هم شکستنِ جامعهی توحیدیی اولیه، و شکلگیری جامعهی طبقاتی، سلطهی طبقاتی، و اسارتِ انسانِ آزادِ در طبیعتِ دیروزی، در تار و پودهای وابستگیی به زمین و زراعت و صنعت، تغییر و تحولاتی، در اندیشهی انسان، که اندیشهای عمیقاً مذهبی و وابسته به طبیعت بود، رخ داد، و ما در این بخش، این تحولاتِ گستردهی شگفت را، بررسی میکنیم.
بر اساسِ نظریهی شریعتی، که این نظریه، یکی از مهمترین نظریاتِ تاریخیی موردِ قبولِ اوست، در طولِ تاریخ، دینِ مردم، جز در دورانِ کوتاهِ قیامِ پیامبران، انعکاسی از زیربنایی طبقاتیی جامعه بوده است، و در حقیقت، آنچه که بشر در آسمان میدید، انعکاسی از وضعیتِ طبقاتیی جامعه بود. آسمان، عکسبرگردانِ زمین بود. در حقیقت، "تصور"ی که بشر از آسمان در ذهنِ خویش داشت، زادهی نگاه به "تصویر" و "اسکرینشاتی" بود که، توسطِ نیروهای تزویر، از وضعیتِ زمین، یعنی از نظامِ طبقاتی _ اجتماعی، "کُپی" شده، و بر سقفِ آسمان "پِیست" شده بود! و در همین حال، نیروهای تزویر، با فریبِ مردم، این باور را در مردم ایجاد میکردند که: ای مردم! جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، براساسِ طرحی که در آسمان میبینیم، و موردِ نظرِ خدایانِ آسمان است، ساخته شده است! چه حقیقتِ وارونهی مردمفریبی!
⚡️ دین در عصرِ صید و شکار
⚡️ توحید
در دورانِ اجتماعِ اشتراکیی اولیه، دینِ مردم، یک دینِ توحیدی بود، اما، یک توحیدِ بدوی و وحشی، و به عبارتِ بهتر، یک دینِ واحدپرستی بود. و این دینِ توحیدیی بدوی و وحشی، دینِ "توتمپرستی" است، و به تصریحِ دو تن از بزرگترین دینشناسانِ غربی، دورکیم و مولر، شکلِ ابتداییی همهی ادیانِ وحشی و بدوی، توتمپرستی است، که شریعتی نیز، این نظر را پذیرفته است.
⚡️ نظرِ شریعتی
⚡️ توتمپرستی، توحیدِ بَدَوی
"... در "توتمپرستی"، که معبود، واحد است، توحیدی بَدَوی کاملاً روشن است. "دورکیم" و "مولر" میگویند: شکلِ ابتداییی همهی ادیانِ وحشی و بَدَوی، توتمپرستی است. من نیز همین عقیده را میپذیرم، و به همین دلیل، میگویم که: توحید، به شکل و نمودِ بدوی، شکلِ ابتداییی مذهب است، و واحدپرستی است، و این که معبودش حیوان یا گیاه و یا شی است، به بَدَویّت و انحطاطِ فکریاش مربوط است، و برخلافِ کسانی چون هیوم، که میگویند: "ذهنِ فیلسوفمآب و عالِمِ پیشرفتهی منطقی باید، که توحید را بفهمد"، میگویم: انسانِ بدوی، در فطرتِ ابتداییی آزادش، به صورتِ فطری و طبیعی، گرایشِ توحیدی دارد، و بعد، در طولِ زمان است که، "ما"ی جامعه، به چند "من" تبدیل میشود، و جامعه، به چند طبقه، و طبقه، به چند لایه، و لایه، به چند رشته و گروه، تقسیم میشود، و خدای واحد، به چند خدا تبدیل میشود، و هر خدایی، چند "خداچه"(خواجه!) در زیرِ فرمان دارد، و در آسمان و جهان، و در ماوراءالطبیعه، و در ذهنِ انسان، یک پانتئون ساخته میشود، و خدایان، به صورتِ منظومهای درمیآیند، که خدای بزرگ، در وسط است، و خدایانِ کوچکتر، در پیراموناش میچرخند. و این جهانبینیی چندخدایی است که، درست از روی نظامِ اجتماعیی انحرافیی بعدی، کپی شده است..."
⚡️ مجموعه آثار ۱۶ / اسلامشناسی ۱ / ص ۲۲۲
⚡️ دین در عصرِ کشاورزی
⚡️ ثنویت
در آغازِ تاریخ، با کشته شدنِ هابیل به دستِ قابیل، یعنی با ورودِ بشر به عصرِ کشاورزی، و پیدایشِ مالکیت، یعنی بنیادیترین عاملِ انحرافِ جامعهی بشری، و عاملِ مسخِ انسان، "جامعهی واحدِ" بشری، که یک "ما"ی بزرگ بود، به دو طبقهی حاکم و محکوم، و "انسانِ واحد"، به دو "ذاتِ" شریف و وضیع، آقا و نوکر، دارا و نادار، ارباب و برده، من و تو به جای "ما"، و...، و "مذهبِ توحیدی"، به ثنویت، یعنی به دو خدای خیر و شر، خدای روشنایی و خدای تاریکی، اَهورا و اَهرِمَن، زَروانِ روشن و زَروانِ تاریک، و... تقسیم شد.
⚡️ نظرِ شریعتی ۱
⚡️ ثنویت، توجیهِ خیر و شر
"... در زمین، تا "ما"، به طبقهی حاکم و محکوم، خواجه و برده، آقا و نوکر، ذلیل و شریف، دارا و نادار، و ارباب و سِرو، تقسیم شد، در آسمان نیز، خدای واحد، به دو خدای خیر و شر، تبدیل شد، و در توجیهِ خیر و شری که در جامعه پدید آمد، دوگانهپرستی و ثنویت وجود یافت..."
⚡️ مجموعه آثار ۱۶ / اسلامشناسی ۱ / ص ۲۲۳
۱
🍁 پیدایشِ مالکیت و تحولاتِ دین
با ورودِ انسان به عصرِ کشاورزی، پس از در هم شکستنِ جامعهی توحیدیی اولیه، و شکلگیری جامعهی طبقاتی، سلطهی طبقاتی، و اسارتِ انسانِ آزادِ در طبیعتِ دیروزی، در تار و پودهای وابستگیی به زمین و زراعت و صنعت، تغییر و تحولاتی، در اندیشهی انسان، که اندیشهای عمیقاً مذهبی و وابسته به طبیعت بود، رخ داد، و ما در این بخش، این تحولاتِ گستردهی شگفت را، بررسی میکنیم.
بر اساسِ نظریهی شریعتی، که این نظریه، یکی از مهمترین نظریاتِ تاریخیی موردِ قبولِ اوست، در طولِ تاریخ، دینِ مردم، جز در دورانِ کوتاهِ قیامِ پیامبران، انعکاسی از زیربنایی طبقاتیی جامعه بوده است، و در حقیقت، آنچه که بشر در آسمان میدید، انعکاسی از وضعیتِ طبقاتیی جامعه بود. آسمان، عکسبرگردانِ زمین بود. در حقیقت، "تصور"ی که بشر از آسمان در ذهنِ خویش داشت، زادهی نگاه به "تصویر" و "اسکرینشاتی" بود که، توسطِ نیروهای تزویر، از وضعیتِ زمین، یعنی از نظامِ طبقاتی _ اجتماعی، "کُپی" شده، و بر سقفِ آسمان "پِیست" شده بود! و در همین حال، نیروهای تزویر، با فریبِ مردم، این باور را در مردم ایجاد میکردند که: ای مردم! جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، براساسِ طرحی که در آسمان میبینیم، و موردِ نظرِ خدایانِ آسمان است، ساخته شده است! چه حقیقتِ وارونهی مردمفریبی!
⚡️ دین در عصرِ صید و شکار
⚡️ توحید
در دورانِ اجتماعِ اشتراکیی اولیه، دینِ مردم، یک دینِ توحیدی بود، اما، یک توحیدِ بدوی و وحشی، و به عبارتِ بهتر، یک دینِ واحدپرستی بود. و این دینِ توحیدیی بدوی و وحشی، دینِ "توتمپرستی" است، و به تصریحِ دو تن از بزرگترین دینشناسانِ غربی، دورکیم و مولر، شکلِ ابتداییی همهی ادیانِ وحشی و بدوی، توتمپرستی است، که شریعتی نیز، این نظر را پذیرفته است.
⚡️ نظرِ شریعتی
⚡️ توتمپرستی، توحیدِ بَدَوی
"... در "توتمپرستی"، که معبود، واحد است، توحیدی بَدَوی کاملاً روشن است. "دورکیم" و "مولر" میگویند: شکلِ ابتداییی همهی ادیانِ وحشی و بَدَوی، توتمپرستی است. من نیز همین عقیده را میپذیرم، و به همین دلیل، میگویم که: توحید، به شکل و نمودِ بدوی، شکلِ ابتداییی مذهب است، و واحدپرستی است، و این که معبودش حیوان یا گیاه و یا شی است، به بَدَویّت و انحطاطِ فکریاش مربوط است، و برخلافِ کسانی چون هیوم، که میگویند: "ذهنِ فیلسوفمآب و عالِمِ پیشرفتهی منطقی باید، که توحید را بفهمد"، میگویم: انسانِ بدوی، در فطرتِ ابتداییی آزادش، به صورتِ فطری و طبیعی، گرایشِ توحیدی دارد، و بعد، در طولِ زمان است که، "ما"ی جامعه، به چند "من" تبدیل میشود، و جامعه، به چند طبقه، و طبقه، به چند لایه، و لایه، به چند رشته و گروه، تقسیم میشود، و خدای واحد، به چند خدا تبدیل میشود، و هر خدایی، چند "خداچه"(خواجه!) در زیرِ فرمان دارد، و در آسمان و جهان، و در ماوراءالطبیعه، و در ذهنِ انسان، یک پانتئون ساخته میشود، و خدایان، به صورتِ منظومهای درمیآیند، که خدای بزرگ، در وسط است، و خدایانِ کوچکتر، در پیراموناش میچرخند. و این جهانبینیی چندخدایی است که، درست از روی نظامِ اجتماعیی انحرافیی بعدی، کپی شده است..."
⚡️ مجموعه آثار ۱۶ / اسلامشناسی ۱ / ص ۲۲۲
⚡️ دین در عصرِ کشاورزی
⚡️ ثنویت
در آغازِ تاریخ، با کشته شدنِ هابیل به دستِ قابیل، یعنی با ورودِ بشر به عصرِ کشاورزی، و پیدایشِ مالکیت، یعنی بنیادیترین عاملِ انحرافِ جامعهی بشری، و عاملِ مسخِ انسان، "جامعهی واحدِ" بشری، که یک "ما"ی بزرگ بود، به دو طبقهی حاکم و محکوم، و "انسانِ واحد"، به دو "ذاتِ" شریف و وضیع، آقا و نوکر، دارا و نادار، ارباب و برده، من و تو به جای "ما"، و...، و "مذهبِ توحیدی"، به ثنویت، یعنی به دو خدای خیر و شر، خدای روشنایی و خدای تاریکی، اَهورا و اَهرِمَن، زَروانِ روشن و زَروانِ تاریک، و... تقسیم شد.
⚡️ نظرِ شریعتی ۱
⚡️ ثنویت، توجیهِ خیر و شر
"... در زمین، تا "ما"، به طبقهی حاکم و محکوم، خواجه و برده، آقا و نوکر، ذلیل و شریف، دارا و نادار، و ارباب و سِرو، تقسیم شد، در آسمان نیز، خدای واحد، به دو خدای خیر و شر، تبدیل شد، و در توجیهِ خیر و شری که در جامعه پدید آمد، دوگانهپرستی و ثنویت وجود یافت..."
⚡️ مجموعه آثار ۱۶ / اسلامشناسی ۱ / ص ۲۲۳
۱