#سوتی_های_منو_آقامون 🌿*-*
✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•.❀.•.✿
خواستگاری عجیب
یه مورد بود یه خانواده همسایه خواهر شوهرم بودن هی اصرار و اصرار که ما بیاییم خونه تون هر چی ما میگفتیم نه اصلا انگار نه انگار بالاخره شوهرم گفت اینا گفتن اصلا برا خواستگاری مه بگدارین برا شب نشینی بیاییم خونه تون
مجبور شدم بگم باشه
اقا منم عصبانی داشتم وسایل پدیرایی اماده میکردم و میوه شسته بودم داشتم تو ظرف میچیدم که پسر کوچیکم شروع کرد پر حرفی که حالا خوبه میخواین جواب منفی بدین و اینهمه تشریفات قائل میشین و این حرفا که عصبانی شدم و سرش داد زدم اونم هول شد دستش خورد به کرکره وسط اوپن و ظرف قشنگم افتاد تیکه تیکه شد 😭
اینام اومدن و دخترم قبل اومدنشون ماشینو برداشت و رفت خونه داداشش شهر مجاور
اینام هی اصرار که دخترتون کی میاد ؟ساعت 9 شد 10 شد دخترم نیومد ما هم ریلکس میگفتیم رفته شهر به باشگاه
دخترم دیده بود زنگ نزدیم فکر کرد رفتن
اومد خونه دید هنوز نشستن حاج خانمه که از اول نه لب به چای زد نه شیرینی بعد اومدن دخترم تا سراپاش رو دید زد گفت کی بیاییم برا صحبتهای نهایی 😍
شوهرم گفت دخترم تو امتحان خارج
از کشور قبول شده( راستم میگفت )میخوام بفرستمش خارج گفت اشکال نداره شما بگین کی بیاییم قشنگ از اون حاج خانما بود که ضرب المثل میگن بگذار خودم رو جا کنم بعدش ببین باتو چه ها کنم 😂👍
ارسال پیام،لطیفه،خاطرات خوش 👇
@Jalallm2
✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•.❀.•.✿
❁@shik_madmazel2 •🌳🎩•࿐
✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•.❀.•.✿
خواستگاری عجیب
یه مورد بود یه خانواده همسایه خواهر شوهرم بودن هی اصرار و اصرار که ما بیاییم خونه تون هر چی ما میگفتیم نه اصلا انگار نه انگار بالاخره شوهرم گفت اینا گفتن اصلا برا خواستگاری مه بگدارین برا شب نشینی بیاییم خونه تون
مجبور شدم بگم باشه
اقا منم عصبانی داشتم وسایل پدیرایی اماده میکردم و میوه شسته بودم داشتم تو ظرف میچیدم که پسر کوچیکم شروع کرد پر حرفی که حالا خوبه میخواین جواب منفی بدین و اینهمه تشریفات قائل میشین و این حرفا که عصبانی شدم و سرش داد زدم اونم هول شد دستش خورد به کرکره وسط اوپن و ظرف قشنگم افتاد تیکه تیکه شد 😭
اینام اومدن و دخترم قبل اومدنشون ماشینو برداشت و رفت خونه داداشش شهر مجاور
اینام هی اصرار که دخترتون کی میاد ؟ساعت 9 شد 10 شد دخترم نیومد ما هم ریلکس میگفتیم رفته شهر به باشگاه
دخترم دیده بود زنگ نزدیم فکر کرد رفتن
اومد خونه دید هنوز نشستن حاج خانمه که از اول نه لب به چای زد نه شیرینی بعد اومدن دخترم تا سراپاش رو دید زد گفت کی بیاییم برا صحبتهای نهایی 😍
شوهرم گفت دخترم تو امتحان خارج
از کشور قبول شده( راستم میگفت )میخوام بفرستمش خارج گفت اشکال نداره شما بگین کی بیاییم قشنگ از اون حاج خانما بود که ضرب المثل میگن بگذار خودم رو جا کنم بعدش ببین باتو چه ها کنم 😂👍
ارسال پیام،لطیفه،خاطرات خوش 👇
@Jalallm2
✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•.❀.•.✿
❁@shik_madmazel2 •🌳🎩•࿐