🔴 نگاهی به نقطهضعف پارلمان در دموکراسی ایرانی
حامد روشن چشم*
🔻از زمانی که انسانها با یکدیگر شروع به تعامل کردند، سیاست به جریان افتاد. به عبارتی، سیاست محصول کنش و تعامل میان انسان است. سیاست نوع خاصی از نگاه انسانها به امورات مختلف و سامان دادن آنان بر اساس مجموعه اندیشهها و داشتههای افراد است. به همین علت است که معمولا اندیشمندان از علم سیاست با عنوان ارباب علوم یاد میکنند. چرا که پس هر عملی و تفکری مجموعهای از داشتههای سیاسی نهفته است. اگر چه امروزه این عمل سیاسی با مجموعهای از تاکتیکها برای کسب قدرت تعریف میشود، با این حال سیاست به معنای نظمآفرینی توسط انسان است. بدین معنی که هر رفتار سیاسی برای شکل دادن به پدیدهای جدید و حرکت برای توسعه و اعتلای انسانی ارزیابی میشود. اما از هنگامی که توانمندیهای افراد و منافع کسب شده برای آنان محدود گردید و به تعبیر افلاطون قدرت هسته اصلی و سازنده سیاست شد، سه عنصر اصلی در کنار قدرت قرار گرفتند. به قول افلاطون قدرت در صورت تصاحب توسط افراد، سه عنصر دیگر را نیز به همراه دارد، ثروت، جاهطلبی و شهوت. تفکر حاکمان یونانی در خصوص سیاست به معنای کسب قدرت بود که بهدلیل همراه داشتن ثروت، جاهطلبی، شهوت و محدود بودن این منابع میان افراد و رغبت وصفناپذیر برای کسب آنان همیشه رقابتها، جنگها، کودتاها، کشتار و خیانتها را همراه داشته است. بر این اساس بود که سیاست را چگونگی کسب، حفظ و گسترش قدرت ارزیابی میکنند. با این حال، توسعه اندیشه و خروج انسان از بندهای ایدئولوژیک قرون وسطی چشمانداز جدیدی برای توسعه انسانی به ارمغان آورد که در خلال آن عبور از حاکمیت فردی به سمت حکومت مردمی طنینانداز ساخت جدیدی از مناسبات قدرت و انسان بود. دموکراسی محصول قرنها تلاش فکری و عملی انسانها برای کسب بهترین شیوه حکمرانی و تجلی جایگاه انسانی در برابر قدرت است. هر چند که قدرت چیزی جز نوع خاصی از رابطه میان انسانها در قالب پذیرش جایگاه نیست. با تمام این وجود دموکراسی بهواسطه ایجاد مشارکت عمومی و حق انتخاب افراد، مناسبات قدرت را امپراتوریها در دستان انسانها و شهروندان قرار داد. مهمترین نماد دموکراسی در دنیا پارلمان و نظام حاکمیت مردمی است. پارلمان جایگاهی است که نمایندگان نه بهدلیل داشتن قابلیتهای خاص بلکه بر اساس تعهد به موکلین در این جایگاه قرار میگیرند و تنها به موکلین خود پاسخگو هستند. مجلس شورای اسلامی در ایران کانون دموکراسی و اعمال حاکمیت مردمی است. اما آنچه که در خصوص قابلیتهای نظام مردمسالار برای تجلی اراده ملی میتوان شاهد بود، بنا به برخی از دلایل دچار ضعفهای گردیده است. نمونه این ضعفها را میتوان در سطح ناکارآمدی و توان اعمال اراده مردم در سیاستگذاریهای عمومی در ایران شاهد بود.از این جهت، نوعی چشمانداز قدرت محور در برخی از نمونههای دموکراسی غیرمستقیم(نمایندگی) حاکم است که بیش از آنکه منابع قدرت را براساس تامین اراده مردم قرار دهد بر اساس کسب قدرت و منافع آن میاندیشد. از این رو، میتوان برای بیان مهمترین ضعفهای دموکراسی در کشور در نگاه به کسب قدرت نمایندگی، به موارد ذیل اشاره داشت. ابتدا اینکه، فرآیند انتخاب و گزینش افراد توانمند ممکن است متاثر از نوعی رقابتهای سیاسی باشد. بدین معنی که بیش از آنکه به سطح توانمندی و کارآمدی فردی نگریسته شود، بر نوعی قواعد بازی جهت کسب قدرت توجه گردد. دوم، رقابتهای سیاسی از قواعد اصلی خود یعنی گردش مناسبات قدرت بین اعضای جامعه دور شده و بر حلقههای بسته نمایندگان محصور میشود. سوم، استفاده تاکتیکی از منابع متعدد برای کسب جایگاه از جمله بهرهگیری از ثروت و تطمیع افراد برای کسب منافع زودگذر. چهارم، نبود سیستم مناسب پاسخگویی و کنترل نمایندگان توسط مردم برای نمایندگان خود.پنجم، آموزش ناکافی در راستایی تبیین حوزه وظایف و اختیارات نمایندگان بین مردم. ششم، وابستگیهای غیر از مردم به دستگاههای گوناگون و کسب منافع فردی.هفتم، رقابت میان گروههای اجتماعی بدون توجه به اهداف اصلی توسعه اجتماعی در ایران. هشتم، بهرهگیری کاندیداها از تکنیکهای جلب آرا به جای ارائه خدمت و توانمندسازی اجتماعی و در نهایت اینکه عدم توجه به ویژگیهای فردی نمایندگان برای فعالیت در یک حوزه کار تخصصی با قابلیتهای لازم. هر چند امروزه به یُمن توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و امکان شکلگیری زیرساختهای دموکراسی مستقیم،افراد میتوانند بدون انتخاب نماینده اقدام به اعمال قدرت کرده و منابع قدرت و حق قانونی مشارکت را به صورت مستقیم بهکار ببرند، اما هنوز دموکراسی غیر مستقیم و نمایندگی وجه اصلی دموکراسی در ایران است. لذا،ناکارآمدی در توان اعمال حق حاکمیت مردم میتواند مهمترین نقطه ضعف دموکراسی در ایران تعبیر شود.
* دکتری جامعه شناسی سیاسی
🆘 T.me/siasiuniran
🆘 @siasiuniran_News
حامد روشن چشم*
🔻از زمانی که انسانها با یکدیگر شروع به تعامل کردند، سیاست به جریان افتاد. به عبارتی، سیاست محصول کنش و تعامل میان انسان است. سیاست نوع خاصی از نگاه انسانها به امورات مختلف و سامان دادن آنان بر اساس مجموعه اندیشهها و داشتههای افراد است. به همین علت است که معمولا اندیشمندان از علم سیاست با عنوان ارباب علوم یاد میکنند. چرا که پس هر عملی و تفکری مجموعهای از داشتههای سیاسی نهفته است. اگر چه امروزه این عمل سیاسی با مجموعهای از تاکتیکها برای کسب قدرت تعریف میشود، با این حال سیاست به معنای نظمآفرینی توسط انسان است. بدین معنی که هر رفتار سیاسی برای شکل دادن به پدیدهای جدید و حرکت برای توسعه و اعتلای انسانی ارزیابی میشود. اما از هنگامی که توانمندیهای افراد و منافع کسب شده برای آنان محدود گردید و به تعبیر افلاطون قدرت هسته اصلی و سازنده سیاست شد، سه عنصر اصلی در کنار قدرت قرار گرفتند. به قول افلاطون قدرت در صورت تصاحب توسط افراد، سه عنصر دیگر را نیز به همراه دارد، ثروت، جاهطلبی و شهوت. تفکر حاکمان یونانی در خصوص سیاست به معنای کسب قدرت بود که بهدلیل همراه داشتن ثروت، جاهطلبی، شهوت و محدود بودن این منابع میان افراد و رغبت وصفناپذیر برای کسب آنان همیشه رقابتها، جنگها، کودتاها، کشتار و خیانتها را همراه داشته است. بر این اساس بود که سیاست را چگونگی کسب، حفظ و گسترش قدرت ارزیابی میکنند. با این حال، توسعه اندیشه و خروج انسان از بندهای ایدئولوژیک قرون وسطی چشمانداز جدیدی برای توسعه انسانی به ارمغان آورد که در خلال آن عبور از حاکمیت فردی به سمت حکومت مردمی طنینانداز ساخت جدیدی از مناسبات قدرت و انسان بود. دموکراسی محصول قرنها تلاش فکری و عملی انسانها برای کسب بهترین شیوه حکمرانی و تجلی جایگاه انسانی در برابر قدرت است. هر چند که قدرت چیزی جز نوع خاصی از رابطه میان انسانها در قالب پذیرش جایگاه نیست. با تمام این وجود دموکراسی بهواسطه ایجاد مشارکت عمومی و حق انتخاب افراد، مناسبات قدرت را امپراتوریها در دستان انسانها و شهروندان قرار داد. مهمترین نماد دموکراسی در دنیا پارلمان و نظام حاکمیت مردمی است. پارلمان جایگاهی است که نمایندگان نه بهدلیل داشتن قابلیتهای خاص بلکه بر اساس تعهد به موکلین در این جایگاه قرار میگیرند و تنها به موکلین خود پاسخگو هستند. مجلس شورای اسلامی در ایران کانون دموکراسی و اعمال حاکمیت مردمی است. اما آنچه که در خصوص قابلیتهای نظام مردمسالار برای تجلی اراده ملی میتوان شاهد بود، بنا به برخی از دلایل دچار ضعفهای گردیده است. نمونه این ضعفها را میتوان در سطح ناکارآمدی و توان اعمال اراده مردم در سیاستگذاریهای عمومی در ایران شاهد بود.از این جهت، نوعی چشمانداز قدرت محور در برخی از نمونههای دموکراسی غیرمستقیم(نمایندگی) حاکم است که بیش از آنکه منابع قدرت را براساس تامین اراده مردم قرار دهد بر اساس کسب قدرت و منافع آن میاندیشد. از این رو، میتوان برای بیان مهمترین ضعفهای دموکراسی در کشور در نگاه به کسب قدرت نمایندگی، به موارد ذیل اشاره داشت. ابتدا اینکه، فرآیند انتخاب و گزینش افراد توانمند ممکن است متاثر از نوعی رقابتهای سیاسی باشد. بدین معنی که بیش از آنکه به سطح توانمندی و کارآمدی فردی نگریسته شود، بر نوعی قواعد بازی جهت کسب قدرت توجه گردد. دوم، رقابتهای سیاسی از قواعد اصلی خود یعنی گردش مناسبات قدرت بین اعضای جامعه دور شده و بر حلقههای بسته نمایندگان محصور میشود. سوم، استفاده تاکتیکی از منابع متعدد برای کسب جایگاه از جمله بهرهگیری از ثروت و تطمیع افراد برای کسب منافع زودگذر. چهارم، نبود سیستم مناسب پاسخگویی و کنترل نمایندگان توسط مردم برای نمایندگان خود.پنجم، آموزش ناکافی در راستایی تبیین حوزه وظایف و اختیارات نمایندگان بین مردم. ششم، وابستگیهای غیر از مردم به دستگاههای گوناگون و کسب منافع فردی.هفتم، رقابت میان گروههای اجتماعی بدون توجه به اهداف اصلی توسعه اجتماعی در ایران. هشتم، بهرهگیری کاندیداها از تکنیکهای جلب آرا به جای ارائه خدمت و توانمندسازی اجتماعی و در نهایت اینکه عدم توجه به ویژگیهای فردی نمایندگان برای فعالیت در یک حوزه کار تخصصی با قابلیتهای لازم. هر چند امروزه به یُمن توسعه تکنولوژیهای ارتباطی و امکان شکلگیری زیرساختهای دموکراسی مستقیم،افراد میتوانند بدون انتخاب نماینده اقدام به اعمال قدرت کرده و منابع قدرت و حق قانونی مشارکت را به صورت مستقیم بهکار ببرند، اما هنوز دموکراسی غیر مستقیم و نمایندگی وجه اصلی دموکراسی در ایران است. لذا،ناکارآمدی در توان اعمال حق حاکمیت مردم میتواند مهمترین نقطه ضعف دموکراسی در ایران تعبیر شود.
* دکتری جامعه شناسی سیاسی
🆘 T.me/siasiuniran
🆘 @siasiuniran_News