آیا دانشگاهیان از دشمن فرضی شكست خواهند خورد?
بطور کلی فرض معمول این است که دانشگاهیان و سایر گروهایی که کارشان با درس و کتاب و عنوان علمی است بهتر و زودتر از غير دانشگاهیان مسائل مختلف را درک می کنند.
آنها در برابر مشکلات و مسائل به کنکاش پرداخته و مسیر های رشد را برای سایرین نیز روشن می کنند.
روشن فکران جامعه چه بخواهند و چه نه خود را در مقابل مسائل جامعه بیشتر مسئول می دانند آنها مورد پرسش قرار گرفته و برای پیشرفت خود و جامعه برنامه ریزی می کنند.
گاهی این احساس تعهد از یک سو و کمبود روزنه های امید در ذهن آنها به تضاد لاینحلی تبدیل می شود چنین تضادی را در جملاتی مانند :
گلیم خودم را از آب بکشم خیلی هنر کردم
از دست ما کاری ساخته نیست خودم را خسته نمی کنم
کسی برای حرف ما تره خورد نمی کند
..و....
جامعه ما با همه خوبی ها و بدی هایش حاصل کار همه ما و پیشینیان است . جامعه خیلی بیشتر از آنکه محصول کارهای انجام داده ما باشد نتیجه کارهای انجام نداده ما است.
چرا کاری را فکر می کنیم درست است را انجام نمی دهيم?
وقتی فکر درست و منطقی را به کار درست و عمل نمی رسانیم پس از مدتى پشیمانی مانند بخاری غلیظ مغز و روح را پر مى کند احساس پشمیانی درست یا غلط شفافیت و نشاط فکری را به مرور کاهش می دهد چنین حالتى شخص را برای انجام اشتباه دوم و ندامت بیشتر آماده می کند.
هر کسی بهتر می داند که واقعا" چرا کار درست را انجام نداده است.
این بحث از زوایای زیادی قابل بررسی است ولی ترس درميان عوامل متعدد برجستگی خاصی دارد. بسیاری از ترسها در ذهن و از دشمن فرضی است دشمنی که وجود خارجی ندارد و از شنیده ها ساخته شده
شرایط ایجاد شده در گناباد برای مهمترین رویداد سیاسی گناباد دو قطبی روشنی را بوجود آورده است.
باوجود اينكه در حال حاضر دیر شده اما دانشگاهیان و روشنفکران و کنشگران اجتماعی هنوز به جمع بندی گروهی نرسیده اند. تحلیل و آنالیز شهرستان گناباد و قضاوت برای چهار سال آینده وظیفه روشنفکران می باشد چه بخواهند و چه نه.
هنوز برای اينكه تیم تصميم گیر چهار سال آینده از صورت هیئتی خارج و به صورت خلاقانه و نخبه گانی تغییر نماید. ممنون
https://telegram.me/sohrabehsan