وقتی که آفتاب از غرب طلوع کرد، وقتی که همه آدما عمر جاویدان داشتن، وقتی که کسی به خاطر چیزی که واقعا هست مسخره نشد، وقتی که توی آسمون ظهر ستاره هارو دیدیم، وقتی که ماه روشناییش از خودش شد، وقتی که دیگه پرستو ها مهاجرت نکردن، وقتی که توی تاریکی شب رنگین کمون رو دیدیم، وقتی که عمر پروانه ها بیشتر از چند روز شد، وقتی که ابرها از ناراحتی گریه نکردن، اون موقع ما میتونیم بدون هیچ مانعی کنار هم زندگی کنیم و بهم عشق بدیم.