Репост из: Toos Tahmasebi
ایلیچ رامیرز سانچز ملقب به کارلوس تروریست مشهور مارکسیست در پایان دهه هفتاد میلادی به استخدام دستگاه اطلاعاتی حافظ اسد درآمد و یک شبکه تروریستی نیرومند در اروپا برای رژیم سوریه بنیان گذاشت. نگاهی به پرونده کارلوس که در دهه هفتاد میلادی مشهورترین تروریست جهان و به اصطلاح مطبوعات آن دوران سلیبریتی جهانی تروریسم بود، بر ضلع تاریک دیگری از کارنامه رژیم اسد در سوریه نور خواهد افکند. زمانی که به اشاره حافظ دفتر روزنامه وطنالعربی در پاریس منفجر شد و سپس سفیر فرانسه در بیروت و چندین روزنامهنگار و فعال سیاسی مخالف سوریه در لبنان کشته شدند، مدتی طول کشید تا دستگاههای اطلاعاتی غربی دریابند که مسئول این جنایات گروه کارلوس است.
کارلوس فرزند یک کمونیست ثروتمند ونزوئلایی بود که سه پسرش را بر اساس اجزای سه گانه نام بنیانگذار شوروی سوسیالیستی نامگذاری کرده بود: ولادیمیر، ایلیچ و لنین. کارلوس پیش از آنکه در سال هفتاد و نه به استخدام حافظ اسد در آید، مسئول ارشد عملیاتی جبهه خلق برای آزادی فلسطین شاخه ودیع حداد بود که توسط عراق، لیبی، شوروی و یمن جنوبی حمایت میشد. گروه حداد مسئول پر سر و صداترین عملیات تروریستی آن سالها از جمله گروگانگیری سران اوپک در وین بود که به سفارش صدام حسین صورت گرفت.
کارلوس با کشتن سه افسر امنیتی فرانسه در پاریس در سال هفتاد و چهار مشهور شد و پیش از آن مدیریت عملیات گروگانگیری سفارت فرانسه در لاهه توسط ارتش سرخ ژاپن را هم بر عهده داشت. او در جلسه مشهور بغداد که در آن یوری آندروپوف رئیس مقتدر کاگب سفارش ترور انور سادات را در مقابل تمام گروههای به اصطلاح مبارز عرب مطرح کرد، حضور داشت
زمانی که در نتیجه برخی اختلافات، کارلوس از حداد و عراقیها جدا شده و تنها شده بود، سوریها با پیشنهاد وسوسهکنندهای سراغش آمدند. آنها با استفاده از روابط نزدیک خود با بلوک شرق، یک پایگاه عملیاتی دائمی در بوداپست و یک خط امن ترانزیت اسلحه از دمشق به مسکو و برلین شرقی برای گروه کارلوس تامین کردند. کارلوس مهمترین اعضای گروهش را از دوستان آلمانیاش یعنی بقایای گروه تروریستی مارکسیست بادرماینهوف در آلمان غربی انتخاب کرد. یکی از زبدهترین آنها بیوه آلمانی محمد بودیه از اعضای ارشد گروه حداد بود که در سال هفتاد و سه توسط موساد در پاریس کشته شده بود. یکی دیگر ماگدالنا کوپ بود که با کارلوس ازدواج کرد و دو سال بعد در یک عملیات بمبگذاری در پاریس که سفارش حافظ اسد بود، دستگیر شد. کارلوس ضمن درخواست آزادی او تهدید کرد که پاریس را به خون میکشد. بی اعتنایی به درخواست کارلوس موجب شد که او در واکنش در یک عملیات وحشیانه و خونین یک قطار درونشهری در پاریس را منفجر کند. مرحله نهایی عملیات یعنی قرار دادن ساک بمب درون قطار توسط بیوه آلمانی محمد بودیه انجام گرفت. پس از تهدیدات ریگان و وحشت شدید مسکو و بوداپست، مجارستان گروه کارلوس را در سال ۸۶ ۱۹ اخراج کردند و آنها ناچارا به سوریه آمده و تحت حفاظت دستگاه اطلاعاتی سوریه قرار گرفتند. کارلوس در چهار سال باقیمانده فعالیتش چند عملیات ترور دیگر را برای رژیم اسد به انجام رساند. از جمله ترور دو فعال سوری اخوانالمسلمین در آلمان و یک یا دو فعال لبنانی مخالف سوریه در بیروت. هنگامی که دیوار برلین فروریخت و بلوک شرق در آستانه سقوط کامل گرفت، سوریها برای آنکه خطری متوجه آنها نشود، کارلوس را اخراج کردند. کارلوس که بیمار شده و شرایط دشواری داشت، در سودان عمرالبشیر پناه گرفت تا آنکه دستگاه اطلاعاتی فرانسه او را شناسایی و در سال ۱۹۹۴ دستگیر کرد. او محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. او اکنون در فرانسه زندانی است. هوگو چاوز چند سال پیش او را قهرمان آزادی نامید. اینها را گفتم تا بدانید که رژیم اسد به هیچوجه یک حکومت معمولی اقتدارگرای سکولار نبود که در واکنش به سرشت مخالفانش مجبور به خشونت بی حد و مرز شده باشد.
کارلوس فرزند یک کمونیست ثروتمند ونزوئلایی بود که سه پسرش را بر اساس اجزای سه گانه نام بنیانگذار شوروی سوسیالیستی نامگذاری کرده بود: ولادیمیر، ایلیچ و لنین. کارلوس پیش از آنکه در سال هفتاد و نه به استخدام حافظ اسد در آید، مسئول ارشد عملیاتی جبهه خلق برای آزادی فلسطین شاخه ودیع حداد بود که توسط عراق، لیبی، شوروی و یمن جنوبی حمایت میشد. گروه حداد مسئول پر سر و صداترین عملیات تروریستی آن سالها از جمله گروگانگیری سران اوپک در وین بود که به سفارش صدام حسین صورت گرفت.
کارلوس با کشتن سه افسر امنیتی فرانسه در پاریس در سال هفتاد و چهار مشهور شد و پیش از آن مدیریت عملیات گروگانگیری سفارت فرانسه در لاهه توسط ارتش سرخ ژاپن را هم بر عهده داشت. او در جلسه مشهور بغداد که در آن یوری آندروپوف رئیس مقتدر کاگب سفارش ترور انور سادات را در مقابل تمام گروههای به اصطلاح مبارز عرب مطرح کرد، حضور داشت
زمانی که در نتیجه برخی اختلافات، کارلوس از حداد و عراقیها جدا شده و تنها شده بود، سوریها با پیشنهاد وسوسهکنندهای سراغش آمدند. آنها با استفاده از روابط نزدیک خود با بلوک شرق، یک پایگاه عملیاتی دائمی در بوداپست و یک خط امن ترانزیت اسلحه از دمشق به مسکو و برلین شرقی برای گروه کارلوس تامین کردند. کارلوس مهمترین اعضای گروهش را از دوستان آلمانیاش یعنی بقایای گروه تروریستی مارکسیست بادرماینهوف در آلمان غربی انتخاب کرد. یکی از زبدهترین آنها بیوه آلمانی محمد بودیه از اعضای ارشد گروه حداد بود که در سال هفتاد و سه توسط موساد در پاریس کشته شده بود. یکی دیگر ماگدالنا کوپ بود که با کارلوس ازدواج کرد و دو سال بعد در یک عملیات بمبگذاری در پاریس که سفارش حافظ اسد بود، دستگیر شد. کارلوس ضمن درخواست آزادی او تهدید کرد که پاریس را به خون میکشد. بی اعتنایی به درخواست کارلوس موجب شد که او در واکنش در یک عملیات وحشیانه و خونین یک قطار درونشهری در پاریس را منفجر کند. مرحله نهایی عملیات یعنی قرار دادن ساک بمب درون قطار توسط بیوه آلمانی محمد بودیه انجام گرفت. پس از تهدیدات ریگان و وحشت شدید مسکو و بوداپست، مجارستان گروه کارلوس را در سال ۸۶ ۱۹ اخراج کردند و آنها ناچارا به سوریه آمده و تحت حفاظت دستگاه اطلاعاتی سوریه قرار گرفتند. کارلوس در چهار سال باقیمانده فعالیتش چند عملیات ترور دیگر را برای رژیم اسد به انجام رساند. از جمله ترور دو فعال سوری اخوانالمسلمین در آلمان و یک یا دو فعال لبنانی مخالف سوریه در بیروت. هنگامی که دیوار برلین فروریخت و بلوک شرق در آستانه سقوط کامل گرفت، سوریها برای آنکه خطری متوجه آنها نشود، کارلوس را اخراج کردند. کارلوس که بیمار شده و شرایط دشواری داشت، در سودان عمرالبشیر پناه گرفت تا آنکه دستگاه اطلاعاتی فرانسه او را شناسایی و در سال ۱۹۹۴ دستگیر کرد. او محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. او اکنون در فرانسه زندانی است. هوگو چاوز چند سال پیش او را قهرمان آزادی نامید. اینها را گفتم تا بدانید که رژیم اسد به هیچوجه یک حکومت معمولی اقتدارگرای سکولار نبود که در واکنش به سرشت مخالفانش مجبور به خشونت بی حد و مرز شده باشد.