بی خبر من را ترک گفتی.
هیچ نشانی از توندارم بی وفا!
گاهی با تصور دیدنت از نزدیک به خواب میرفتم.
اما تو بدون تصور اینکه من چه میشوم رفتی.
کجا رفتی؟!
اصلا رفته ای؟!
زنده ای؟!
گاهی با شنیدن یک اهنگ تو دوباره در ذهنم رخنه خواهی کرد.
دیگر نمیدانم چه بگویم زبان قاصر است دربرابر کاری تو که با این دل فرسوده کرده ای.
_برای آنکه هرگز برنخواهد گشت
هیچ نشانی از توندارم بی وفا!
گاهی با تصور دیدنت از نزدیک به خواب میرفتم.
اما تو بدون تصور اینکه من چه میشوم رفتی.
کجا رفتی؟!
اصلا رفته ای؟!
زنده ای؟!
گاهی با شنیدن یک اهنگ تو دوباره در ذهنم رخنه خواهی کرد.
دیگر نمیدانم چه بگویم زبان قاصر است دربرابر کاری تو که با این دل فرسوده کرده ای.
_برای آنکه هرگز برنخواهد گشت