🔵 جنبش دانشجویی در چهار اپیزود
✍️ علی زمانیان
@tahlilzamane
❎ تاریخ پر فراز و نشیب عمر حدودا نیم قرن جنبش دانشجویی ایران را می توان در چهار دوره و یا در چهار گفتمان، صورت بندی کرد و هر دوره از آن را به نحو جداگانه بررسی نمود. سنخ شناسی چهارگانه ی جنبش دانشجویی به ما کمک می کند تا روند متفاوت تاریخی کشورمان را بهتر فهم کنیم و مشخصه های آن را کارآمدتر طبقه بندی نماییم.
❎چهار دوره ی جنبش دانشجویی ایران:
🔸 اپیزود اول: تغییر طلب انقلابی (دوره ی پیش از انقلاب)
گفتمان اول حاکم بر جنبش دانشجویی را که از دهه ی سی شروع می شود و تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم می یابد، می توان گفتمان غرب ستیزی و استبداد ستیزی نام نهاد. این دروه از جنبش، بر استقلال خواهی در برابر نظام سرمایه داری و استبداد ستیزی داخلی استوار بود.
روشنفکری دینی و برگزیدگان آن، مانند مرحوم بازرگان و شریعتی نقش بزرگی در جهت دهی به جنبش دانشجویی در ایران داشتند و با طرح اسلام انقلابی و شعار بازگشت به خویشتن، به خوانش انقلابی متن تاریخی دین اهتمام ورزیدند و ماهیت این جنبش را همواره در ساحت دین تعریف می کردند.
🔸اپیزود دوم: حمایت و هماهنگی (دهه ی 60)
انقلاب 57 که پیروز شد، جنبش دانشجویی ( مانند سایر گروه های اجتماعی) مملو از احساسات مثبت و سر خوش از پیروزی، در کنار حاکمان جدید نشست و سیاست ها ی خود را در امتداد نظام نوپای پس از انقلاب تعریف می کرد. از این رو جنبش دانشجویی دست کم تا حدود یک دهه، رویه ی ستیز را وانهاد و به حمایت همه جانبه از حاکمیت جدید پرداخت. تا جایی که در هنگام تسخیر سفارت آمریکا و پس از آن، در برابر اسلاف خود (مانند مرحوم بازرگان) ایستاد. از این پس بود که فاصله اش با روشنفکری دینی بیشتر و بیشتر شد.
🔸بتدریج جنبش دانشجویی با انتخاب رویکرد حمایت و دفاع از حکومت مستقر، دچار روحیه ی محافظه کاری گرید. اما این کارویژه، نتوانست چندان عمیق و گسترده و طولانی مدت پایدار بماند. شمع کارکرد اجتماعی جنبش (که با حضور در روستاها آغاز شده بود)، به زودی خاموش شد و مجددا به سمت ماهیت خود که همان سیاست بود، بازگشت.
🔸اپیزود سوم: عدالت طلب منتقد (دهه ی 70)
فاصله ی ایجاد شده میان جنبش دانشجویی و روشنفکری دینی، در دوره ی دوم پایان یافت و دوره ی سوم که همان گفتمان عدالت طلبی بود، آغاز گردید. در این دوره است که جنبش دانشجویی از رویکرد حمایتی خود نسبت به قدرت مستقر و حاکمیت سیاسی، به رویکرد انتقادی، تغییر جهت می دهد.
🔸رویکرد وفادارانه و حمایت گرایانه نسبت به دولت، تنها یک دهه عمر کرد و سپس جای خود را به رویکرد عدالت طلبی منتقدانه داد. سیاست های اقتصادی حکومت وقت، مورد نقد و انتقاد دانشجویان قرار گرفت. جنبش دانشجویی در این برهه از عمر خود است که روشی انتقادی با هدف اجرای عدالت را بر می گزیند و در این راه با برخی جریان های سیاسی بیرون از دانشگاه، همراه می گردد. اما این رویکرد نیز به کوتاهی عمر دوران هماهنگی و حمایت بود. و عدالت طلبی جای خود را به گفتمان آزادی داد.
🔸اپیزود چهارم: اصلاح گرای آزادی خواه (دهه ی 80)
می توان شروع چهارمین دوره ی جنبش دانشجویی در ایران را به نحو سمبلیک، تیرماه سال 78 معرفی کرد. این نقطه عطف تغییر رویکرد، در اعتراض به توقیف روزنامه ی سلام به نمایش گذاشته شد. در این اپیزود است که آزادی، دغدغه ی اصلی جنبش می شود. در متن شعارهای این دوره است که آزاد بیان و آزادی سیاسی، موج می زند و جنبش را به سمت و سوی آزادیخواهی سوق می دهد. همان گونه که اشاره شد، جنبش در این دوره، روشی مسالمت آمیز و منتقدانه دارد و از رادیکالیزه شدن پرهیز می نماید. عدم اقبال به رادیکالیزه شدن در هدف و در روش، از نوعی عقلانیت سیاسی خبر می دهد. عقلانیتی که جنبش را به فراز و فرودهایی می کشاند. جنبش از خود می پرسید: آیا بدون انقلاب ممکن است؟
❎و اینک ( دهه ی 90)
دوره ای از سردرگمی و سکوت و انفعال. گویی جنبش، خود را در بن بست می بیند. دوره ای از پرسش های بی پاسخ و ایده هایی که در آزمون تجربی اش نمره ی قابل قبولی نگرفته است. شاید دیگر با پدیده ای با عنوان جنبش مواجه نیستیم.
دوره ی اخیر نیاز به واکاوی دیگر دارد که در وقتی دیگر به آن می پردازیم.
#کانال_تحلیل_زمانه
🌍 @tahlilzamane👈
✍️ علی زمانیان
@tahlilzamane
❎ تاریخ پر فراز و نشیب عمر حدودا نیم قرن جنبش دانشجویی ایران را می توان در چهار دوره و یا در چهار گفتمان، صورت بندی کرد و هر دوره از آن را به نحو جداگانه بررسی نمود. سنخ شناسی چهارگانه ی جنبش دانشجویی به ما کمک می کند تا روند متفاوت تاریخی کشورمان را بهتر فهم کنیم و مشخصه های آن را کارآمدتر طبقه بندی نماییم.
❎چهار دوره ی جنبش دانشجویی ایران:
🔸 اپیزود اول: تغییر طلب انقلابی (دوره ی پیش از انقلاب)
گفتمان اول حاکم بر جنبش دانشجویی را که از دهه ی سی شروع می شود و تا پیروزی انقلاب اسلامی تداوم می یابد، می توان گفتمان غرب ستیزی و استبداد ستیزی نام نهاد. این دروه از جنبش، بر استقلال خواهی در برابر نظام سرمایه داری و استبداد ستیزی داخلی استوار بود.
روشنفکری دینی و برگزیدگان آن، مانند مرحوم بازرگان و شریعتی نقش بزرگی در جهت دهی به جنبش دانشجویی در ایران داشتند و با طرح اسلام انقلابی و شعار بازگشت به خویشتن، به خوانش انقلابی متن تاریخی دین اهتمام ورزیدند و ماهیت این جنبش را همواره در ساحت دین تعریف می کردند.
🔸اپیزود دوم: حمایت و هماهنگی (دهه ی 60)
انقلاب 57 که پیروز شد، جنبش دانشجویی ( مانند سایر گروه های اجتماعی) مملو از احساسات مثبت و سر خوش از پیروزی، در کنار حاکمان جدید نشست و سیاست ها ی خود را در امتداد نظام نوپای پس از انقلاب تعریف می کرد. از این رو جنبش دانشجویی دست کم تا حدود یک دهه، رویه ی ستیز را وانهاد و به حمایت همه جانبه از حاکمیت جدید پرداخت. تا جایی که در هنگام تسخیر سفارت آمریکا و پس از آن، در برابر اسلاف خود (مانند مرحوم بازرگان) ایستاد. از این پس بود که فاصله اش با روشنفکری دینی بیشتر و بیشتر شد.
🔸بتدریج جنبش دانشجویی با انتخاب رویکرد حمایت و دفاع از حکومت مستقر، دچار روحیه ی محافظه کاری گرید. اما این کارویژه، نتوانست چندان عمیق و گسترده و طولانی مدت پایدار بماند. شمع کارکرد اجتماعی جنبش (که با حضور در روستاها آغاز شده بود)، به زودی خاموش شد و مجددا به سمت ماهیت خود که همان سیاست بود، بازگشت.
🔸اپیزود سوم: عدالت طلب منتقد (دهه ی 70)
فاصله ی ایجاد شده میان جنبش دانشجویی و روشنفکری دینی، در دوره ی دوم پایان یافت و دوره ی سوم که همان گفتمان عدالت طلبی بود، آغاز گردید. در این دوره است که جنبش دانشجویی از رویکرد حمایتی خود نسبت به قدرت مستقر و حاکمیت سیاسی، به رویکرد انتقادی، تغییر جهت می دهد.
🔸رویکرد وفادارانه و حمایت گرایانه نسبت به دولت، تنها یک دهه عمر کرد و سپس جای خود را به رویکرد عدالت طلبی منتقدانه داد. سیاست های اقتصادی حکومت وقت، مورد نقد و انتقاد دانشجویان قرار گرفت. جنبش دانشجویی در این برهه از عمر خود است که روشی انتقادی با هدف اجرای عدالت را بر می گزیند و در این راه با برخی جریان های سیاسی بیرون از دانشگاه، همراه می گردد. اما این رویکرد نیز به کوتاهی عمر دوران هماهنگی و حمایت بود. و عدالت طلبی جای خود را به گفتمان آزادی داد.
🔸اپیزود چهارم: اصلاح گرای آزادی خواه (دهه ی 80)
می توان شروع چهارمین دوره ی جنبش دانشجویی در ایران را به نحو سمبلیک، تیرماه سال 78 معرفی کرد. این نقطه عطف تغییر رویکرد، در اعتراض به توقیف روزنامه ی سلام به نمایش گذاشته شد. در این اپیزود است که آزادی، دغدغه ی اصلی جنبش می شود. در متن شعارهای این دوره است که آزاد بیان و آزادی سیاسی، موج می زند و جنبش را به سمت و سوی آزادیخواهی سوق می دهد. همان گونه که اشاره شد، جنبش در این دوره، روشی مسالمت آمیز و منتقدانه دارد و از رادیکالیزه شدن پرهیز می نماید. عدم اقبال به رادیکالیزه شدن در هدف و در روش، از نوعی عقلانیت سیاسی خبر می دهد. عقلانیتی که جنبش را به فراز و فرودهایی می کشاند. جنبش از خود می پرسید: آیا بدون انقلاب ممکن است؟
❎و اینک ( دهه ی 90)
دوره ای از سردرگمی و سکوت و انفعال. گویی جنبش، خود را در بن بست می بیند. دوره ای از پرسش های بی پاسخ و ایده هایی که در آزمون تجربی اش نمره ی قابل قبولی نگرفته است. شاید دیگر با پدیده ای با عنوان جنبش مواجه نیستیم.
دوره ی اخیر نیاز به واکاوی دیگر دارد که در وقتی دیگر به آن می پردازیم.
#کانال_تحلیل_زمانه
🌍 @tahlilzamane👈