#داستان_وحشتناک 🔥
چشم هامو برای لحظه ای بستم. صدایی تو گوشم زمزمه کرد: من به زودی تو رو با خودم میبرم...
چشمامو باز کردم... کسی اونجا نبود...
[@tarswempir]࿐
چشم هامو برای لحظه ای بستم. صدایی تو گوشم زمزمه کرد: من به زودی تو رو با خودم میبرم...
چشمامو باز کردم... کسی اونجا نبود...
[@tarswempir]࿐