آقای دکتر علیرضا یلدا، برای رفتن چه شبی را انتخاب کرد، شب یلدا! بلندترین شب سال و مهربانترینش را. شاید با این رفتن هم خواست باز این توصیه را بکند که فراموش نکنیم اصل محبت کردن است و دشمن اصلی محبت کردن، توقع داشتن. پس بیتوقع و چشمداشت محبت کنیم و انتظاری از دنيا و مردم نداشته باشيم. دنيایی که در معنی لغوی هم يعنی پست و آدم هم که به چیزهای پست دل نمیبندد. او در مهربانترین شب سال رفت تا یکباره فقدان این استاد مهربان را بچشیم و بیشتر بفهمیم تنها مهربانی زیباست و ارزش دارد و بیشتر و بیشتر شود.
دنیای پزشکی یکی از سمبلهای اخلاقش را از دست داد، پزشکی که همیشه تاکید میکرد رابطه با بیمار باید دوستانه باشد و نه مادی و او آمده تا با خلق خوش باری از دوش مردم بردارد. همین هم شد که با همه نخبه بودن هیچوقت نخواست از این خاک برود و دل را از گرو محبت وطن آزاد نکرد.
امشب، یلدا بلندتر از سالهای قبل شد و البته غمگین. چون یلدای عزیزی را از مردم و جامعه پزشکی گرفت و دریغ... دریغ نداشتن استادی چون او که هرگز جمله پدرش را از یاد نبرد؛ جملهای که به او هشدار داد «میتوانی در این مملکت طبابت کنی و اخلاق را از یاد نبری...» استاد یلدا پزشک شد و هرگز اخلاق از یادش نرفت و شد الگویی برای جامعه پزشکی.
این یلدا، بدون استاد یلدا، هم بلندتر از یلداهای پیش بود و هم خلاف فطرتش، غمگین. روحش شاد و قرین رحمت خدایی که هرگز از یاد دورش نکرد.
https://t.me/drpeyvandiali