🌞౾ برخلاف انیمیشین پدر و مادر راپنزل پادشاه و ملکه نبودن! اون ها زوج فقیری بودن که در نزدیکی باغچه پیرزن جادوگر زندگی میکردن. مادر راپنزل اون رو حامله میشه و در دوره بارداریش علاقه زیادی به گیاه "راپنزل" پیدا میکنه.
🍃౾ همسرش سعی میکنه که از باغچه جادوگر اون رو بدزده اما موفق نمیشه و جادوگر اون رو میگیره و میگه در ازای این گیاها بعد از به دنیا اومدن بچه تون اون رو به من میدید. اون ها هم به نظر خوشحال میومدن پس معامله رو قبول میکنن و بچه رو به جادوگر میدن.
🌞౾ جادوگر اون رو به دورترین نقطه میبره و به مدت ۲۰ سال زندانیش میکنه. روزی شاهزاده ایی اطراف اون قلعه میگذشته که صدای آواز خوندن راپونزل رو میشنوه و بعد از کلی التماس و خواهش به راپونزل وارد قلعش میشه. با هم آشنا میشن و صحبت میکنن و در اولین قرار با هم سکس میکنن و راپونزل دو قلو باردار میشه.😐‼️
🍃౾ مدتی میگذره و گوتل میفهمه که لباس های راپونزل براش تنگ شدن و شکمش بزرگ شده در حالی که راپونزل نمیدونسته حاملگی چه معنی میده! جادوگر نقشه میکشه که وقتی شاهزاده اومد گیرش بندازه و موفق میشه. به قدری شاهزاده رو عذاب میده که قصد خودکشی میکنه اما در آخر توسط خود گوتل از قلعه به پایین میوفته و چشماش کور میشه.
🌞౾ بعد از اینکه گوتل داستان رو میفهمه راپونزل رو در حالی که حاملست به یه کویر میبره و مجبور میشه دو قلوهاشو اونجا به دنیا بیاره. سال های زیادی میگذره و راپونزل به دنبال شاهزاده میگرده بعد از اینکه پیداش میکنه با اشکی که میریزه چشماشو شفا میده و ازدواج میکنن و به خوبی و خوشی با هم زندگی میکنن.
نظر شما نسبت به نسخه اصلی داستان چیه⁉️
#Story
「کاواک」
🍃౾ همسرش سعی میکنه که از باغچه جادوگر اون رو بدزده اما موفق نمیشه و جادوگر اون رو میگیره و میگه در ازای این گیاها بعد از به دنیا اومدن بچه تون اون رو به من میدید. اون ها هم به نظر خوشحال میومدن پس معامله رو قبول میکنن و بچه رو به جادوگر میدن.
🌞౾ جادوگر اون رو به دورترین نقطه میبره و به مدت ۲۰ سال زندانیش میکنه. روزی شاهزاده ایی اطراف اون قلعه میگذشته که صدای آواز خوندن راپونزل رو میشنوه و بعد از کلی التماس و خواهش به راپونزل وارد قلعش میشه. با هم آشنا میشن و صحبت میکنن و در اولین قرار با هم سکس میکنن و راپونزل دو قلو باردار میشه.😐‼️
🍃౾ مدتی میگذره و گوتل میفهمه که لباس های راپونزل براش تنگ شدن و شکمش بزرگ شده در حالی که راپونزل نمیدونسته حاملگی چه معنی میده! جادوگر نقشه میکشه که وقتی شاهزاده اومد گیرش بندازه و موفق میشه. به قدری شاهزاده رو عذاب میده که قصد خودکشی میکنه اما در آخر توسط خود گوتل از قلعه به پایین میوفته و چشماش کور میشه.
🌞౾ بعد از اینکه گوتل داستان رو میفهمه راپونزل رو در حالی که حاملست به یه کویر میبره و مجبور میشه دو قلوهاشو اونجا به دنیا بیاره. سال های زیادی میگذره و راپونزل به دنبال شاهزاده میگرده بعد از اینکه پیداش میکنه با اشکی که میریزه چشماشو شفا میده و ازدواج میکنن و به خوبی و خوشی با هم زندگی میکنن.
نظر شما نسبت به نسخه اصلی داستان چیه⁉️
#Story
「کاواک」