Репост из: من ؛ یک دسته خر
چند روز پیش داشتم کار میکردم و یک تیکه پارچه دستم بود این همکار گرامی من هم اومد بی خبر از همه جا دستگا بغلی منو استارت کرد اقا یهو پارچه پیچید دور بازوی دستگاهو دست منم دست منم رفت لای بازو درحال دور زدن بودن که فیوزو زدن و دستگاه خاموش شد وگرنه از ۶ جهت الان تو گچ بودم .
سری قبل تر هم یه قطعه پوکید و ترکشاش همه ی کارگاه و بچه هارو مورد عنایت قرار داد . خلاصه امروز رسیدیم به قربانی کردن
سری قبل تر هم یه قطعه پوکید و ترکشاش همه ی کارگاه و بچه هارو مورد عنایت قرار داد . خلاصه امروز رسیدیم به قربانی کردن