یکی از بزرگترین مشکلات زندگیم که بخاطرش بار ها و بار ها بگا رفتم"حسودی کردنه"
به کسایی که تو زندگیش ان به کسایی که میتونن لمسش کنن به کسایی که میتونن نگاهش کنن و باهاش حرف بزنن حسودی میکنم، به همه حسودی میکنم؛به تک تک آدمای زندگیش حسودی میکنم
چرا؟
-چرا من نه؟ چرا چرا چرا
چرا نمیتونم داشته باشمش؟چرا نمیتونم بغلش کنم و بهش بگم که چقدر دوستش دارم؟ چرا نباید بجای کسی باشم که دوسش داره؟
و مغزم پر شده از 'چرا' هایی که هیچوقت قرار نیست جوابی بگیرن.
به کسایی که تو زندگیش ان به کسایی که میتونن لمسش کنن به کسایی که میتونن نگاهش کنن و باهاش حرف بزنن حسودی میکنم، به همه حسودی میکنم؛به تک تک آدمای زندگیش حسودی میکنم
چرا؟
-چرا من نه؟ چرا چرا چرا
چرا نمیتونم داشته باشمش؟چرا نمیتونم بغلش کنم و بهش بگم که چقدر دوستش دارم؟ چرا نباید بجای کسی باشم که دوسش داره؟
و مغزم پر شده از 'چرا' هایی که هیچوقت قرار نیست جوابی بگیرن.