تیه‌کآل‌


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


غربت همه حرف‌هایی که گوشه‌ی دفتری خاک می‌خورند؛
_______________________________________
من برای تمامِ حرف‌های تو وقت خواهم داشت :)
https://t.me/BiChatBot?start=sc-11337-KZ231bT
#کارنـ

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


بو آش‌رشته میاد خب🥺
عذاب از این دردناک‌تر داریم!!
حالا آش‌رشته از کجام بیارم هوسِ دلمو آروم کنم :'')


کتاب‌ها تنها چیزایی هستن که میتونم صادقانه دوسشون داشته باشم و ازشون خسته‌نشم؛ لذا هر کتابی برای من رنگ و بو و عطر خاصِ خودشو داره و من تک‌تک‌شون رو به دلیلی دوست دارم..
از بین همه‌ی کتاب‌هایی که تابه‌حال خوندم دوتا کتاب هست که من خودمو توشون دیدم:
۱. کیمیاگر (پائولو کوئیلو)
کیمیاگر اولین کتابی بود که منه واقعی رو بهم نشون داد و باعث شد دید‌م نسبت به زندگی تغییر ارزشمندی کنه و تونستم خودمو پیدا کنم به نوعی..
۲. مردی به‌نام اُوه (فردریک بکمن)
شخصیتِ اُوه منو یادم خودم مینداخت، باعث می‌شد تو کل داستان احساسشو درک کردم و با زندگیِ خودم تطبیق بدم و شخص دوم این کتاب، سونیا بود - همسرِ اُوه - کسی که به زندگیِ اُوه جهت داد و رنگ بخشید. من فکر میکنم به ی سونیا تو زندگیم نیاز دارم برای اون تغییرِ بزرگ، برای اون زندگیِ رویایی..
هر کتابی ی ویژگیِ مثبت و خاصی داره که جذبم میکنه ولی من با این دوتا کتاب جدای از بقیه زندگی کردم؛
#writtingchallenge ۳


وقتی به تصمیمی که میگیریم عمل نمی‌کنیم، یعنی عملا هیچ تصمیمی نگرفتیم. بعضی وقت‌ها نتیجه‌ی یک تصمیم یعنی خط کشیدن روی تمومه آرزوها و فراموش کردن تمومه خاطره‌‌ها؛
من عین هر شب مصمم‌تر به رفتن می‌خوابم و عین هر صبح توی راه برگشت به تو از خواب بیدار میشم..
"بلاتکلیف" تنها اسمی ا‌ست که روی من میشه گذاشت. گاهی‌ وقت‌ها بعضی مرزها رو نمیشه رَد کرد، آوارگی سخته توی مرزِ موندن و رفتن..
#کارنـ


لذتِ دنیا داشتنِ کسى‌ست که دوست داشتن را بلد است؛


اینطوریِ که اگه ی قسمت از مغز رو هم بردارن، قسمت‌های دیگه‌ی مغز همه‌ی اطلاعات لازم برای فراخواندن خاطره‌هارو داره..
حالا اگه به دلایلی چه فیزیکی و چه روانی اختلالی توی مغز ایجاد شه، خاطره‌‌ها از بین نمیرن، فقط تاریک و کِدِر میشن؛ برای همین نمیتونیم به‌یادشون بیاریم.. ولی این دلیل بر از بین رفتنه خاطرات نیست.


خاطره‌ها هیچوقت فراموش نمیشن؛


فکر‌ کنم غولِ مرحله آخر خودمونیم که میوفتیم به جونِ خودمون و همدیگه رو واسه ی روز بیشتر زنده موندن میدَریم🤒
https://t.me/murchehshomar/2772


ی وَری >>> دریآ


Репост из: - یک جُرعه حرف -
کاش الان با ماشین میفتادیم تو جاده میرفتیم یه وَری.


جون تویی اَر تو نَبی بام دیه جون سی چنومه!!


ای به قربونِ تو بی عشق تو جون سی چِنومه!
@tiiekal


تو که نیدی ای دلُم چاله‌ی پُر زِ تَشه
@tiiekal 🔥🙂


Репост из: شبانه نویس
نیش می زنند سکوت می کنیم
تلخ می شویم معترضند


حصاری داریم به نامِ سن؛
از این عددِ ناچیز برای خودمان دیوار چین ساخته‌ایم..


شب؛
ایستگاه‌ِ آخر..


نقطه.


سام‌تینگ آی فیـل استرانگلی..
موجودیتِ وجودیِ من که شاملِ یک جسمِ به نسبت سالم و یک روحِ هزار تکه است در واقعیتِ زندگی تمام چیزهای کوچک و بزرگ را احساس کرده و لمس می‌کند، فی‌الواقع معتقدم به اعتقادی که تنها [عشق] است که ارزشِ شاخ و برگ دادن یا در اصل دل دادن و قلوه گرفتن را دارد؛ البته یک واقعیت دیگری در این واقعیت وجود دارد و آن اینکه من، بنده‌ی این جهانِ پر از دود و دوده‌ی ناشی از دروغ‌های آدمیان نیستم - دِرفور، تمامِ چیزی که آی فیل استرانگلی، خیالی‌ست که تمامیِ در و دیوارهایش با مدادرنگیِ اصلِ پلی‌کروم رنگ شده و نتیجه‌ چیزی نیست جز احساسِ تلف شده‌ای که در حبابی از توهماتِ رنگی تبعید شده‌است؛
#writtingchallenge ۲


اگه خیلی جاها بی‌تفاوتی بد باشه، ی جاهایی ی مزیتِ بزرگ داره
اونم اینکه:
حواست بیشتر از همه جمعِ خودته؛


نوازنده‌‌ها ی اصطلاح دارن، وقتی ساز میزنن و سازشون روح نداره میگن: "ساز قهر کرده" ؛
داشتم فکر میکردم قلمم مثل سازه، اگه ی مدت باهاش ننویسی، اگه با جوهرِ مرکب سیرآبش نکنی، قهر میکنه.. بعد وقتی دستت میگیری و میخوای نوازشش کنی جیغ میکشه، ناله میکنه و گاهی‌وقتا هم ترک میخوره و میشکنه؛
منم همینطورم..
اگه کسی ازم سراغی نگیره، اگه یادم نکنه، اگه بهم بفهمونه براش مهم نیستم، قهر میکنم؛ اون منه دیگه‌م درد میکشه، جیغ میکشه و تنها کسی که صداشو میشنوه، خودمم. بعضی‌وقتا درد تارایِ صوتیِ گلومو نخ‌کش میکنه و باروتِ حرفام، گلایه‌هام، دردام روحمو زخمی! ولی آدما تنها چیزی که میبینن "قهرِ" منه..
شاید واقعا ما در حق این کلمه - قهر - کم لطفی کردیم که انقدر نسبت بهش کمرنگ رفتار میکنیم، شایدم.. نمیدونم.
الان که فکر میکنم همه چی همینه!
هر علاقه‌ای که به ی فرد، ی هنر، ی گیاه داشته باشی، اگه رهاش کنی و بری، وقتی برگشتی میبینی ی چیزی این وسط مُرده، ی چیزی کم شده و دیگه مثل اولش نیست..
هممون بارها ی جایی تو زندگیِ واقعی تجربه‌اش کردیم یا راجبش تو کتابا خوندیم و توی فیلما دیدیم؛
مثل چايی که سرد میشه
مثل آبی که ریخته میشه
مثل آدمی که فراموش میشه..
تو بگو مثل چی؟!
#کارنـ


استادی میگفت:
"تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تورا دوست دارم.. "
یعنی اگر عشق به حدی نرسه که خودِ عاشق بودنه که مهمه، اون عشق نیست؛ اون میخواد تصاحب کنه ی چیزی رو..

Показано 20 последних публикаций.

236

подписчиков
Статистика канала