زنگ زیست
تیتی بیا این روز ها را در یکی از اتاق های نمور مغزمان در کشوی آخر بگذاریم تا خاک بخورند.
تیتی بیا این احساسات سرریز شده را از گوش ها و سرمان بیرون کنیم.
تیتی چه کسی گفته که احساس آدمی سرریز شده از قلب اوست؟
همه اش دروغ است. احمق فرض شده ایم. این ماهیچهی بیروح و گرم از جریان خون، از کدام حفرهاش احساسات را پیدا کردهایم؟
همه اش از گور مغز مرموز است. عجب کاری! خودش را پشت قلب زبان بسته پنهان کرده. مغزمرموز. همه این احساسات خفه کننده یا رها کننده از درون شیار های آن است که پرواز و درون اندام هایمان لانه میکنند.
پاهایم بدون خستگی از پرندهی مهاجر مغزیام خسته میشوند.
چشمان براق و مشتاقم از پرندهی مهاجر مغزیام به خواب، آلوده میشوند.
آلودگی...
آلوده به زندگی
و مغز جهنده من
#note
تیتی بیا این روز ها را در یکی از اتاق های نمور مغزمان در کشوی آخر بگذاریم تا خاک بخورند.
تیتی بیا این احساسات سرریز شده را از گوش ها و سرمان بیرون کنیم.
تیتی چه کسی گفته که احساس آدمی سرریز شده از قلب اوست؟
همه اش دروغ است. احمق فرض شده ایم. این ماهیچهی بیروح و گرم از جریان خون، از کدام حفرهاش احساسات را پیدا کردهایم؟
همه اش از گور مغز مرموز است. عجب کاری! خودش را پشت قلب زبان بسته پنهان کرده. مغزمرموز. همه این احساسات خفه کننده یا رها کننده از درون شیار های آن است که پرواز و درون اندام هایمان لانه میکنند.
پاهایم بدون خستگی از پرندهی مهاجر مغزیام خسته میشوند.
چشمان براق و مشتاقم از پرندهی مهاجر مغزیام به خواب، آلوده میشوند.
آلودگی...
آلوده به زندگی
و مغز جهنده من
#note