Репост из: Tadarok
فریدریش انگلس: در مورد مسئله مسکن
حال تنگنای مسکن از چه ناشی می شود؟ این تنگنا چگونه بوجود آمده است؟ آقای ساکس به عنوان یک بورژوای خوب مجاز به دانستن این نیست که تنگنای مسکن محصول ضروری شکل بورژوایی جامعه است. و جامعه ای که در آن توده عظیم زحمتکشان صرفا به دستمزد یعنی تنها به آن مقدار از وسایل معیشت که برای ادامه حیات و تولید مثل ضروری است، متکی می باشند، نمی تواند بدون تنگنای مسکن وجود داشته باشد. جامعه ای که در آن اصلاح مداوم ماشین آلات و غیره کارگران را گروه گروه بیکار کرده و به کوچه و خیابان می رانند، جامعه ای که در آن کارگران به صورت توده های عظیم به شهرها رانده شده و در آن جا گرد می آیند و آن هم سریعتر از تعداد مسکنی که در چنین شرایطی می تواند برای آن ها ساخته شود، یعنی در جامعه ای که برای شرم آورترین طویله ها هم همواره مستاجری یافت می شود و بالاخره در جامعه ای که در آن مالک خانه به عنوان سرمایه دار نه فقط حق دارد بلکه به علت رقابت تا اندازه ای هم موظف است از خانه ملکیش با قساوت تمام بالاترین کرایه خانه ها را بیرون بکشد، در یک چنین جامعه ای تنگنای مسکن نه یک چیز تصادفی، بلکه یک سامانه ضروری است و آن را با تمام عواقب و تاثیراتش بر سلامتی و غیره تنها زمانی می توان از میان برداشت که تمام نظام اجتماعی ای که پرورنده آن است از بیخ و بن دگرگون شود. ولی سوسیالیسم بورژوایی مجاز به دانستن این نیست، این سوسیالیسم مجاز نیست که تنگنای مسکن را با مناسبات اجتماعی توضیح دهد. بنابر این برایش چاره ای جز این نمی ماند که این تنگنا را با عبارت پردازی های اخلاقی، با بدی انسان ها یعنی با معصیت ازلی توضیح دهد.
حال تنگنای مسکن از چه ناشی می شود؟ این تنگنا چگونه بوجود آمده است؟ آقای ساکس به عنوان یک بورژوای خوب مجاز به دانستن این نیست که تنگنای مسکن محصول ضروری شکل بورژوایی جامعه است. و جامعه ای که در آن توده عظیم زحمتکشان صرفا به دستمزد یعنی تنها به آن مقدار از وسایل معیشت که برای ادامه حیات و تولید مثل ضروری است، متکی می باشند، نمی تواند بدون تنگنای مسکن وجود داشته باشد. جامعه ای که در آن اصلاح مداوم ماشین آلات و غیره کارگران را گروه گروه بیکار کرده و به کوچه و خیابان می رانند، جامعه ای که در آن کارگران به صورت توده های عظیم به شهرها رانده شده و در آن جا گرد می آیند و آن هم سریعتر از تعداد مسکنی که در چنین شرایطی می تواند برای آن ها ساخته شود، یعنی در جامعه ای که برای شرم آورترین طویله ها هم همواره مستاجری یافت می شود و بالاخره در جامعه ای که در آن مالک خانه به عنوان سرمایه دار نه فقط حق دارد بلکه به علت رقابت تا اندازه ای هم موظف است از خانه ملکیش با قساوت تمام بالاترین کرایه خانه ها را بیرون بکشد، در یک چنین جامعه ای تنگنای مسکن نه یک چیز تصادفی، بلکه یک سامانه ضروری است و آن را با تمام عواقب و تاثیراتش بر سلامتی و غیره تنها زمانی می توان از میان برداشت که تمام نظام اجتماعی ای که پرورنده آن است از بیخ و بن دگرگون شود. ولی سوسیالیسم بورژوایی مجاز به دانستن این نیست، این سوسیالیسم مجاز نیست که تنگنای مسکن را با مناسبات اجتماعی توضیح دهد. بنابر این برایش چاره ای جز این نمی ماند که این تنگنا را با عبارت پردازی های اخلاقی، با بدی انسان ها یعنی با معصیت ازلی توضیح دهد.