کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


صفحه ی رسمی کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی
-
ساختمان آیت الله مشکینی
-
آدرس پیج اینستاگرامی
_umapoem

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


خانه‌ات سرد است؟
خورشیدی در پاکت می‌گذارم و
برایت پست می‌کنم
ستاره‌ی کوچکی در کلمه‌ای بگذار و
به آسمانم روانه کن
بسیار تاریکم

#کانون_شعروادب
#منوچهر_آتشی🌱

🕊@uma_poem🕊


کاری بکن که عمر فراقت به سر رسد
تا سر نیامده‌ است در این غم، زمان من

یارای بی تو زیستنم نیست، بیش از این.
تاب غم تو بیشتر است، از توان من

گو باد شام آخر من، شام وصل تو
ای بوسه‌ات شراب و دهان تو، نان من

#کانون_شعروادب
#حسین_منزوی🌱

🕊@uma_poem🕊


صدا کن مرا.
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

#کانون_شعروادب
#سهراب_سپهری🌱

🕊@uma_poem🕊


Репост из: Handicrafts_uma
سلام و وقت بخیر خدمت دوستان عزیز🌸

نظر بر این که از " ۱۵ ام تا ۱۹ ام مرداد "
در محل دائمی نمایشگاه های بین المللی، نمایشگاه ملی صنایع برگزار می شود؛
از عزیزانِ دانشجویی که تمایل به شرکت در این نمایشگاه را دارند، دعوت می‌شود جهت هماهنگی به آیدی زیر پیام دهند:

@Zahra79g

✅عضویت در کانون صنایع دستی از شروط شرکت در این نمایشگاه میباشد.❤️


#کانون_صنایع_دستی
#نمایشگاه_بين_المللی
#صنایع_دستی

_●🍃✨_🌸_✨🍃●_


@Handicrafts_uma


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
《یک روز پس از واقعه》


شعر: #علی_احمدی_راد
خوانش: #ثمین_افشار_فر
موسیقی: مقدمه‌ی نوا از #علی_قمصری

***

قطره‌هایِ خون به‌رویِ برگِ زیتون خشک شد
لَخته‌لَخته زخم‌هایِ سرخ و گلگون خشک شد

آن گُلِ تُردی که شبنم می‌چکید از برگ‌هاش،
در مسیرِ غارتِ شِن‌باد و طاعون خشک شد

تیغِ خنجر تا گلوها را یکایک بوسه زد،
نغمه‌هایِ کوکِ نِی‌زَن‌های محزون خشک شد

تا خزانِ عمرِ لیلی سر رسید آسیمه‌سر،
خون درونِ قلبِ ماتم‌زایِ مجنون خشک شد

واژه‌ها دیوانه و ابیات هم ماتم‌زده...
عقل و هوش از شعر پَر زد فکر و مضمون خشک شد

آنقَدَر زینب سرشک افشاند از بهرِ حسین،
چشمه‌ی پاک و زلالِ اشکِ خاتون خشک شد


در صدمین سالمرگ عشقی
مطلبی راجع به او بخوانید👆




درست صد سال قبل در بامداد چنین روزی (۱۲ تیرماه) دو نفر ناشناس وارد خانه‌ای در کوچه‌ی قطب‌الدوله، سه‌راه سپه‌سالار، جنب دروازه دولتِ طهران شدند و یک نفر را کشتند. هویت آن دو نفر هیچگاه مشخص نشد. اما کسی که کشته شده بود یکی از شاعران نامدار آن زمان《میرزاده‌ی عشقی》بود.
عشقی علی‌رغم جوان بودن و ناپختگی شعرش از چندین جهت درخور توجه است و یکی از برجسته‌ترین مُهره‌های شعر ایران در عصر مشروطه به‌شمار می‌رود.






چیزی در من می‌میرد،
هرقدر که زنده‌گی می‌کنم

باد می‌آید و می‌رود
چیزی به‌جا نمی‌گذارد
مگر گذشتۀ خویش را

گاهی فکر می‌کنم فقط در باد می‌توانی زنده باشی
در گذشتۀ من

انگار تمامِ آشیانه‌های پرنده‌گان
پنجه‌های بازشدۀ مهربانِ دست‌های توست
دست‌هایت را، برای پرنده‌‌ها، جاگذاشته‌ای

ابرها فکرهای مرا به تو می‌پیوندد
به همان دنیایی که در آن
نه تو هستی و نه من
که در آن، تنها، فکرهای سردشده‌مان می‌توانند
همدیگر را ببوسند
دنیای خیال نیز غنیمتی‌ست
وقتی که می‌گویند تو مُرده‌ای

تو کنار رفته‌ای از دنیا
به مرزهایی که شبیهِ غرق‌شدنِ دریا در دریاست
مثلِ این‌که همۀ حرف‌هایت را به گنجشک‌ها گفته‌ای
به جوانه‌ها
به درختان و سایه‌هاشان
به خوشه‌های گندم
تنها زمانی که می‌رسیدند و تَرَک برمی‌داشتند
فکر نمی‌کردی که می‌شود میانِ این‌همه چیز
دست‌ها و چشم‌های تو را پیدا کرد؟
فکر نمی‌کردی که صدای یک رودخانه
بتواند دلتنگیِ ماه و مرا یک‌جا بشوید و
بیاید به صداکردنِ تو؟

تو از آن سوی اگر
انکار کنی زمان را
ما به هم خواهیم پیوست.

#کانون_شعروادب
#شهرام_شیدایی🌱


🕊@uma_poem🕊


تو مثل منی برف
راه می‌روی و آب می‌شوی.
تو مثل منی برف
آتش را روشن می‌کنی
تا در هرمش بمیری
یاس‌های تابستانی ادای تو را در می‌آورند
پروانه‌ها که تو را ندیدند
عاشق او می‌شوند
نکند سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف.
کاش می‌توانستی تابستان‌ها بباری
تا با تن‌پوشی از برف
برابر خورشید عشوه‌ها می‌کردیم.
به شادی مردم اعتماد مکن برف
تا می‌باری نعمتی
چون بنشینی به لعنت‌شان دچاری.


چیزی در سکوت می‌نویسی
همه‌مان را گرفتار حکمت خود می‌کنی
ما که سفید‌خوانی‌های تو را خوب می‌شناسیم.
تو چقدر ساده‌ئی که بر همه یکسان می‌باری
تو چقدر ساده‌ئی که سرنوشت بهار را روی درخت‌ها
می‌نویسی
که شتک‌ها هم می‌خوانند
آخر ببین چه جهان بدی شد
آفتاب را
داور تو قرار داده‌اند
و تو با پائی لرزان به زمین می‌نشینی
پیداست که می‌شکنی برف.

تا قَدرت را بدانند
با سنگریزه و خرده شیشه فرود آی
فکر می‌کنم سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف
آب شو
آب شو! موسیقی منجمد!‌
و بیا و ببین
رنج را تو کشیدی
به نام بهار
تمام می‌شود.

#کانون_شعروادب
#شمس_لنگرودی🌱


🕊@uma_poem🕊


از شعر 《وهم》
▫️

تو بر کرانه‌ی عالم
درون خویش به یغما فتاده‌ای
که « ز این هزار هزاران
یکی نگفت که بر شانه‌ات چه می‌گذرد.»

#کانون_شعروادب
#محمد_مختاری🌱


🕊@uma_poem🕊


هرچه بیشتر می گریزم
به تو نزدیکتر می شوم
هر چه رو برمی گردانم
تو را بیشتر می بینم
جزیره ای هستم
در آب های شیدایی
از همه سو
به تو محدودم
هزار و یک آینه
تصویرت را می چرخانند
از تو آغاز می شوم
در تو پایان می گیرم

#کانون_شعروادب
#عمران_صلاحی🌱

🕊@uma_poem🌱


از شعر 《بغلی از تنهایی》

▫️
در خیابان چهار صبح
ماه، سبکی ست به مقیاس جدید شعر
که ز تنهایی شب می شکفد الهامش
و در این ساعت خاموشی،
هر کسی بامی دارد بر سر
هر کسی باغی از خواب نهان دارد در سر
هر کسی نام و نشانی دارد

اما من،
روی این نیمکت سرد خیابان چهار صبح
پنج انگشت پیچیده به پنج انگشت
و دو بازو که گرفته ست دو زانو را تنگ
بغلی دارم از تنهایی
(بغلی از تنهایی)
دیگران نام و نشانی دارند.



#کانون_شعروادب
#رضا_براهنی🌱

🕊@uma_poem🕊


☘به مناسبت ولادت با سعادت امام رضا
مرکز پژوهش های آذربایجان با همکاری دوکانون کتاب واندیشه و شعر وادب برگزار میکند:

محفل شعر خوانی
🔆فصل وصل خورشید🔆

با حضور شعرای برجسته ی استان👤🖋
و
اجرای موسیقی زنده🎻🎺

زمان:دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳🗓
مکان:دانشکده ی کشاورزی سالن بصیرت🏠
ساعت:۱۵الی ۱۷⏰


💫دعوتید به مهر تا واپسین ساعات اردیبهشت رو با غزل سپری کنیم 😉


_ برگزاری جلسه‌ی شعرخوانی کانون شعر و ادب 🌱

به همراه ارائه‌ی آثار و شعر خوانی دانشجویان و گفت و گو درمورد سیر تطور #غزل در #شعر_فارسی🌱


🕊@uma_poem🕊


Репост из: 📚کتاب و اندیشه📚
✨دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
همه تن به تن سر به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم✨


به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
به همت مرکز پژوهش های آذربایجان و کانون های کتاب و اندیشه و شعروادب دانشگاه محقق اردبیلی مخفل شاهنامه خوانی برگزار شد

از یاران جان ادبیات دوستمان بسیارها بسیار سپاسگزاریم🌸

۱۴۰۲/۰۲/۲۵

#گزارش_تصویری
#کانونی_ها


☘به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی و
بزرگداشت حکیم ابولقاسم فردوسی ☘

⭐️مرکز پژوهش های فرهنگی آذربایجان با همکاری کانون های کتاب و اندیشه و شعروادب دانشگاه محقق اردبیلی برگزارمیکند

محفل شاهنامه خوانی
با حضور افتخاری دکتر مهدی میرزارسول زاده

زمان :روز سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
مکان:سالن آمفی تئاتر ساختمان سبلان

شماهم دعوتید به مهر🌸


▪️کانون شعر و ادب دانشگاه محقق اردبیلی برگزار می‌کند :

جلسات هفتگی شعر خوانی کانون شعر و ادب!

با ارائه‌ی آثار و شعر خوانی دانشجویان و شاعران و بررسی سیر تطور #غزل در #شعر_فارسی🌱

🕰 زمان برگزاری :
چهارشنبه ، از ساعت :

۱۲:۰۰ الی ۱۴:۰۰

📌 مکان برگزاری :
دانشگاه محقق اردبیلی ، ساختمان آیت الله مشکینی ، سالن کانون‌های فرهنگی و هنری

حضور برای عمومِ دانشجویان ، آزاد و رایگان است .

به همراه ، بررسی ، نقد و گفت و گو



🕊@uma_poem 🕊️

Показано 20 последних публикаций.

240

подписчиков
Статистика канала