به نام چشمانت..
یک نفر همیشه به امید پرستیدنت نفس میکشه!
...اگه آخرش تو مال من نباشی اونوقت آرزو میکنم تو زندگی
بعدیم یه درخت باشم...
_ چرا؟!
_ که شاید تو پرنده باشی...دوست داشتی پرواز کنی نه؟!...
...اینطوری بعضی وقتا وقتی خسته ای میای روی شاخه های من
میشینی ، اونوقت دیگه کسی نیست که پرات و بچینه...از روی
شاخه های من میپری...میری توی آسمون این دفعه که پریدی
میدونی که من همیشه سر جام هستم ، دیگه تنهات نمیذارم ، با
هر کی که بودی برای پریدن دوباره ات به شاخه های من پناه
میاری...
_این دفعه...باعث سقوطم نمیشی؟!
_ این دفعه اگه سقوط کنی باهات میپرم...
یا میگیرمت ، یا
خودمم باهات سقوط میکنم!
یک نفر همیشه به امید پرستیدنت نفس میکشه!
...اگه آخرش تو مال من نباشی اونوقت آرزو میکنم تو زندگی
بعدیم یه درخت باشم...
_ چرا؟!
_ که شاید تو پرنده باشی...دوست داشتی پرواز کنی نه؟!...
...اینطوری بعضی وقتا وقتی خسته ای میای روی شاخه های من
میشینی ، اونوقت دیگه کسی نیست که پرات و بچینه...از روی
شاخه های من میپری...میری توی آسمون این دفعه که پریدی
میدونی که من همیشه سر جام هستم ، دیگه تنهات نمیذارم ، با
هر کی که بودی برای پریدن دوباره ات به شاخه های من پناه
میاری...
_این دفعه...باعث سقوطم نمیشی؟!
_ این دفعه اگه سقوط کنی باهات میپرم...
یا میگیرمت ، یا
خودمم باهات سقوط میکنم!