رسومکاWehrmacht_N_S


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


اینجا مکتب ناسیونال سوسیالیسم است و ما قصد داریم تا بخش کوچکی از زیبایی آن (رایش سوم) را به شما اعضای گرامی نشان دهیم .
انجمن های متحد
ما ایرانی هستیم
ارتباط با ما @Wehrmachtbot

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🆔 @Wehrmacht_N_S












#V_2

مهم‌ترین فناوری در ارتش نازی ها، که بعدها نقشی مهم در صنایع نظامی جهان ایفا کرد، فناوری موشکی بود. آلمان در اواخر جنگ جهانی دوم توانست اولین موشک بالستیک دوربرد خود، با نام «V-2» را علیه انگلیس به کار ببرد به‌گونه‌ای که در ماه‌های آخر جنگ، لندن تلفات بسیاری از شلیک این موشک هولناک 14 متری، که دارای سری جنگی به وزن یک تن بود، به خود دید. با این حال، از آنجا که دکتر ورنر فان براون طراح این موشک مخالف کاربرد آن در جایی غیر از اکتشفات فضایی و هوایی بود، توسط گشتاپو دستگیر و زندانی شد. پس از پایان جنگ، فان براون به آمریکا رفت و نقشی مهم در ارتقای برنامه موشکی این کشور ایفا کرد. از او می‌توان به «پدر موشک‌های بالستیک جهان» یاد کرد.


🆔 @Wehrmacht_N_S




خط دفاعی ماژینو (به فرانسوی: Ligne Maginot) که قبل از جنگ جهانی دوم توسط فرانسوی‌ها ساخته شد شامل یک رشته استحکامات به طول ۳۲۲ کیلومتر بود و به منظور دفاع از مرز فرانسه با آلمان ساخته شد. احداث این خط دفاعی بیش از ده سال به طول انجامید. از این خط به ناو جنگی بتونی بر روی خشکی تعبیر شده‌است. نقاط حساس و مستحکم این خط دفاعی دارای تسلیحات و تجهیزات اضافی بودند. این نقاط دارای تونل‌های زیرزمینی مخازن مهمات و محل‌هایی برای استقرار سربازان بودند که مجهز به تهویه برای محافظت سربازان در برابر حملات شیمیایی بود. استحکامات شامل توپ‌خانه‌ها، خمپاره‌اندازها و مسلسل‌های گوناگون بود. آلمان‌ها خط دفاعی ماژینو را از طریق بلژیک و لوکزامبورگ که بی‌طرف بودند دور زده و حمله به فرانسه را آغاز کردند.


🆔 @Wehrmacht_N_S


مرسدس بنز آدولف هیتلر هم اکنون به مزایده گذاشته شده است!کمترین قیمت برای این ماشین افسانه ای 3میلیون دلار در نظر گرفته شده است.
@wehrmacht_n_s


این سلاح در اصل برای از بین بردن شهر لندن طرح ریزی شد. البته این اولین تلاش نازی ها نبود زیرا آن ها قبلاً نیز برای هدفی مشابه از راکت های وی 2 و هواپیماهای دارای موشک های هدایت شونده وی 1 بهره برداری کرده بودند اما ظاهراً نتیجه کار رضایت بخش نبود.

 

 

این سیستم پیچیده پرتابی می توانست 300 گلوله به طول 3 متر را در مدت یک ساعت تا مسافت 165 کیلومتر شلیک کند. این سلاح ساخته شده و برای استفاده از آن به مرز منتقل شد تا برد آن به شهر لندن برسد اما خیلی زود متفقین متوجه خطر شده و با بمباران این سیستم بخش های اصلی آن را از کار انداختند. بدین ترتیب نیروهای آلمانی از تلاش برای بازسازی توپ وی 3 دست کشیدند .

🆔 @Wehrmacht_N_S






در جسم جوان مان...
@Wehrmacht_N_S




بمب سیاه‌زخم

مواد منفجره سنتی مطمئناً جایگاه خود را حفظ کرده‌اند، اما یکی از علاقه‌مندی‌های طراحان سلاح جنگ جهانی دوم این بود که شدت اثر آن‌ها را افزایش دهند. بریتانیایی‌ها بر بمب بی‌نظیری کار می‌کردند که حاوی 30600 گلوله بسیار تیز بود که هرکدام به سم سیاه‌زخم آغشته شده بود. چون حتی یک خراش کوچک از این گلوله‌ها می‌توانست منجر به مرگ شود وزن بمب بسیار کم بوده و درنتیجه به راحتی قابل‌حمل بود.

اگر در یک محل شلوغ منفجر می‌شد، هزاران تلفات می‌داد. بمب‌های سیاه‌زخم هیچ‌وقت در جنگ استفاده نشدند، زیرا استفاده آن بر سربازانی که دارای پوشش مناسب باشند موجب به هدر رفتن قسمت اعظم بمب خواهد شد؛ اما اگر هر گروه تروریستی تصمیم به بازگرداندن ایده‌ی این بمب‌ها بگیرد، باعث به وجود آمدن تراژدی در مقیاس بزرگ خواهد شد.



🆔 @Wehrmacht_N_S


بمب سیاه‌زخم



🆔 @Wehrmacht_N_S


卐 GOD IS WITH US卐, [24.07.18 01:08]
در پی کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی و افشای جنایات استالین از سوی خروشچف، مشخصات معدودی از کمونیست‌های ایرانی اعدام شده در اختیار دستگاه رهبری حزب توده قرار میگیرد و اسامی بعضی از آنها نیز گاه در انتشارات حزب ذکر میشود، از جمله آوتیس میکاییلیان معروف به سلطان زاده (از مسئولان عالیرتبه کمینترن)، کریم نیک بین، ابوالقاسم ذره، لادبن اسفندیاری (برادر نیما یوشیج) و غیره... شیوه سخن گفتن از این «گم شده ها»، در نشریات حزبی معمولا چنین بود : متاسفانه در دوران مهاجرت، چند تنی از کمونیست‌های ایرانی به اتهام‌های نادرست قربانی «کیش شخصیت» شدند و از میان رفتند و اکنون باید از آنها رفع اتهام بشود.
به زودی معلوم شد که شمار کمونیست‌های ایرانی نابود شده در شوروی بسیار بیشتر از «چند نفری» است که در نشریات حزب توده از آنها نام برده میشود. به نوشته بابک امیر خسروی، بعد از کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی و اعاده حیثیت از میلیون‌ها نفر قربانی ترور، مقام‌های مسکو فهرستی مرکب از ۱۵۰ نفر از رهبران و کادر‌ها و اعضای نابود شده حزب کمونیست ایران را در اختیار حزب توده ایران قرار دادند.
در این جا ما از «چند نفر قربانی» به «۱۵۰ نفر» میرسیم. امروز، در پی پژوهش‌های تازه، به نظر میرسد که دامنه جنایت دستگاه ترور شوروی علیه کمونیست‌های ایرانی پناه برده به این کشور، بسیار گسترده تر از این‌ها است. تورج اتابکی، پژوهشگر تاریخ اجتماعی ایران، می نویسد که در فاصله سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ میلادی، هزاران تن از ایرانیان در باکو، تاشکند، مسکو و دیگر شهر‌های اتحاد شوروی به مرگ یا زندان‌های بلند مدت محکوم شدند. به نوشته آقای اتابکی : «در مسکو ایرانیان را همراه دیگر کمونیست‌ها از ملیت‌های گونه گون، با ماشینی سیاه به باغی به نام کومونارکا در حومه مسکو که پیش تر خانه ییلاقی یاگودا، رییس وقت گ پ او بود، می بردند و پس از تیرباران در گور دسته جمعی دفن‌شان میکردند. آثار این گور‌های دسته جمعی هنوز بر پاست.»
این همه ایرانی را، که شمار زیادی از آنها تا به آخر به آرمان کمونیسم وفادار ماندند، چرا نابود کردند؟ در نوشته‌های تورج اتابکی و دیگر پژوهندگان اتهامات آنها چنین بر شمرده میشود: جاسوسی برای ایران و آلمان و انگلستان، تروتسکیسم، قصد پنهان برای آلوده کردن نان و آب شهر ها، و اتهام‌های دیگری از این دست.
برای خوانندگان این یادداشت شاید پذیرش رقم «چند هزار» برای قربانیان ایرانی ترور در شوروی دهه ۱۹۳۰، دشوار باشد.
این تردید قابل درک است، زیرا ابعاد کشتار در روسیه استالینی هنوز، آنگونه که باید و شاید، شناخته شده نیست. کافی است اشاره کنیم که وقتی احکام دولتی درباره کشتار خارجی‌های مقیم شوروی و اقلیت‌ها صادر شد، صد‌ها هزار نفر قربانی شدند. وقتی حکم عملیاتی یازدهم آگوست ۱۹۳۷ برای نابود کردن «جاسوسان و تروریست‌های لهستانی» صادر شد، ۱۴۴ هزار نفر بازداشت شدند که از میان آنها ۱۱۰ هزار نفر به جوخه اعدام سپرده شدند. حکم عملیاتی بیستم سپتامبر در مورد بازداشت چینی ها، ۲۵ هزار نفر را به دیار نیستی فرستاد. و در ژانویه ۱۹۳۸، عملیات دستگاه امنیتی استالینی به لتونی ها، استونی ها، یونانی ها، ایرانی‌ها و چند ملیت دیگر ساکن سرزمین شوروی گسترش یافت. در این عملیات ۳۵۰ هزار نفر دستگیر شدند که بیش از ۲۴۷ هزار نفر آنها در برابر جوخه اعدام قرار گرفته اند.

卐 GOD IS WITH US卐, [24.07.18 01:10]
اگر سرنوشت شوم نسل نخست کمونیست‌های ایرانی به آگاهی مردم ایران میرسید، آیا نسل‌های بعدی با آنهمه شور و شوق به کمونیسم و شوروی ایمان میاوردند و با اعتقادی چنین راسخ، هستی خود را بر سر آن می نهادند؟ چگونه بود که فریاد جانخراش هزاران ایرانی در دوزخ استالینی، که می توانست آنهمه هشدار دهنده باشد، به گوش کسی نرسید؟

به هر حال در دهه ۱۳۲۰ نسل تازه‌ای از مهاجران کمونیست بعد از فرو ریختن حکومت فرقه دموکرات آذربایجان راه «خانه دایی یوسف» را در پیش گرفتند، همانگونه که در سال‌های ۱۳۳۰ بعد از شکست حزب توده و در اویل دهه ۱۳۶۰ بعد از ضربات مرگباری که از سوی جمهوری اسلامی بر کمونیست‌های ایرانی هوادار شوروی (توده ای‌ها و سازمان فداییان اکثریت) وارد آمد.

نسل آخر به سرنوشت مرگبار نسل اول دچار نشد. به هنگام ورود توده ای‌ها و فداییان سال‌های بعد از انقلاب اسلامی به شوروی، نظام بر آمده از «انقلاب» اکتبر به آخرین سال‌های بقای خود نزدیک میشد و دیگر توان کشتار را از دست داده بود. آری نسل آخر گرفتار «گولاگ» نشد و در برابر جوخه‌های اعدام جلادان شوروی قرار نگرفت. ولی همین نسل نیز، از آنچه در «بهشت کمونیسم» به چشم میدید، از لحاظ روانی گرفتار ضربه‌ای هولناک شد و، به گونه‌ای دیگر، از پای در آمد.


برای درک آنچه بر سر کمونیست‌های نسل آخر گذشت، کتاب بی‌تکلف و صادقانه «خانه دایی یوسف» نوشته اتابک فتح الله زاده (چاپ اول سوئد ۲۰۰۱) بسیار خواندنی است. این عضو پیشین سازمان فداییان خلق (اکثریت) به محض ورود به آذربایجان شوروی، به جای جامعه‌ای آرمانی که مورد انتظارش بود، با دنیایی حقیر و کثیف روبرو میشود.

صد‌ها جوان ایرانی دیگر، همانند او، همین واقعیت بسیار تلخ را در برابر خود می بینند و شماری از آنها، از این که زندگی‌شان را در راه دستیابی به چنین فاجعه‌ای بر باد داده اند، تعادل از دست میدهند و حتی به خودکشی میرسند.

محسن حیدریان، یکی دیگر از کمونیست‌های ایرانی نسل آخر که در همان سال‌ها به شوروی پناهنده شده، در پایان کتاب مشترکش با بابک امیر خسروی (مهاجرت سوسیالیستی و سرنوشت ایرانیان)، احساس خود را چنین بیان میکند: «کمونیسم شوروی و جاذبه افسونی ایدئولوژیک آن مانند دختر زیبایی بود که در جوانی با همه وجود دل به آن داده بودی... سال‌ها درد و حسرت و تجربه و سفر لازم بود تا دریابی که در پشت آن دلداده محبوب، عجوزه‌ای بی‌رحم پنهان بوده که هرگز ارزش آن همه عشق و فداکاری و درد و رنج را نداشته است.»
کپی از این مقاله بدون ذکر منبع بدور از انسانیت است
تهیه شده در کانال ورماخت ناسیونال سوسیالیست
🆔@Wehrmacht_N_S

Показано 20 последних публикаций.

1 839

подписчиков
Статистика канала