Репост из: Maryam Ghanedoost
درود،
دربارهی شیوهی تعیین تعداد جملهها، یک قاعدهی کلّی رایج شدهاست:
«هرگاه حرف «و» پس از فعل بیاید، حرف ربط و هرگاه پس از اسم بیاید، حرف عطف است»
اما این قاعده، در نظم، همواره راهگشا نبودهاست و نیاز به بازنگری و توضیح بیشتر دارد؛ زیرا در نظم به ضرورت رعایت وزن و قافیه، کلمات جابهجا میشوند؛ مثلاً ممکن است، به ضرورت قافیه، یک مصراع را به دو صورت بیان کنیم:
الف) جهان رنج و اندوه و درد و غم است.
ب) جهان رنج و درد است و اندوه و غم.
اکنون پرسش این است:
آیا این جابهجایی صفتهای همپایه و آمدن آنها پس از فعل، باعث شدهاست که در مصراع (ب) دو جمله داشته باشیم؟
پاسخ منفی است؛ باید مصراع «ب» را بازگردانی نماییم تا دستورمند شود:
ب) جهان، درد و رنج و اندوه و غم است.
واژههای «درد، رنج، اندوه و غم»، مسندهای همپایهاند و «و» حرف عطف است.
اما در مصراعهایی چون:
الف) همه عالم تن است و ایران دل
یا:
ب) گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
وضع فرق میکند؛ زیرا پس از بازگردانی و دستورمند نمودن، به این صورت در میآیند:
الف) همه عالم تن و ایران دل است.
در این جمله، دو واژهی «تن» و «ایران» همپایه نیستند؛ (تن، مسند است و ایران نهاد) بنابراین «و» در این مصراع، حرف «ربط» است که پس از فعل حذفشدهی «است» آمدهاست:
همه عالم تن [است] و ایران دل است.
در جملهی (ب) نیز پس از بازگردانی:
ب) گرچه منزل بس خطرناک و مقصد بس بعید است.
میبینیم که دو واژهی «خطرناک» و «مقصد»، همپایه نیستند، بلکه «خطرناک» در نقش مسندی و «مقصد» در نقش نهادی به کار رفتهاست.
بنابراین، این مصراع، دو جمله است:
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید [است]
نتیجه:
هنگام شمارش جملههای یک بیت، نخست آن را بازگردانی میکنیم.
اگر حرف «و» بین دو واژه یا گروه همنقش -بهجز فعلها- قرارگیرد، حرف «عطف» و اگر آن دو واژه یا گروه، همنقش نباشند، حرف «ربط» است.
با سپاس، یعقوب کیانی شاهوندی
دربارهی شیوهی تعیین تعداد جملهها، یک قاعدهی کلّی رایج شدهاست:
«هرگاه حرف «و» پس از فعل بیاید، حرف ربط و هرگاه پس از اسم بیاید، حرف عطف است»
اما این قاعده، در نظم، همواره راهگشا نبودهاست و نیاز به بازنگری و توضیح بیشتر دارد؛ زیرا در نظم به ضرورت رعایت وزن و قافیه، کلمات جابهجا میشوند؛ مثلاً ممکن است، به ضرورت قافیه، یک مصراع را به دو صورت بیان کنیم:
الف) جهان رنج و اندوه و درد و غم است.
ب) جهان رنج و درد است و اندوه و غم.
اکنون پرسش این است:
آیا این جابهجایی صفتهای همپایه و آمدن آنها پس از فعل، باعث شدهاست که در مصراع (ب) دو جمله داشته باشیم؟
پاسخ منفی است؛ باید مصراع «ب» را بازگردانی نماییم تا دستورمند شود:
ب) جهان، درد و رنج و اندوه و غم است.
واژههای «درد، رنج، اندوه و غم»، مسندهای همپایهاند و «و» حرف عطف است.
اما در مصراعهایی چون:
الف) همه عالم تن است و ایران دل
یا:
ب) گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
وضع فرق میکند؛ زیرا پس از بازگردانی و دستورمند نمودن، به این صورت در میآیند:
الف) همه عالم تن و ایران دل است.
در این جمله، دو واژهی «تن» و «ایران» همپایه نیستند؛ (تن، مسند است و ایران نهاد) بنابراین «و» در این مصراع، حرف «ربط» است که پس از فعل حذفشدهی «است» آمدهاست:
همه عالم تن [است] و ایران دل است.
در جملهی (ب) نیز پس از بازگردانی:
ب) گرچه منزل بس خطرناک و مقصد بس بعید است.
میبینیم که دو واژهی «خطرناک» و «مقصد»، همپایه نیستند، بلکه «خطرناک» در نقش مسندی و «مقصد» در نقش نهادی به کار رفتهاست.
بنابراین، این مصراع، دو جمله است:
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید [است]
نتیجه:
هنگام شمارش جملههای یک بیت، نخست آن را بازگردانی میکنیم.
اگر حرف «و» بین دو واژه یا گروه همنقش -بهجز فعلها- قرارگیرد، حرف «عطف» و اگر آن دو واژه یا گروه، همنقش نباشند، حرف «ربط» است.
با سپاس، یعقوب کیانی شاهوندی