📋 نوشتن سخت است چون…
نوشتۀ زهرا شریفی:
خیلی وقتها فکر میکنیم آنها که زیاد مینویسند و نوشتن برایشان دغدغهای بزرگ است همینکه قلم را روی کاغذ میگذارند کلمه است که میریزد از نوک آن.
نویسندههایی که تند تند مقاله مینویسند و کتاب چاپ میکنند و با واژهها رفاقتی دارند عجیب.
یا نه همین خودمان که حالا داریم در مسیر نوشتن تاتی تاتی میکنیم، شده که بگوییم من از پس این کار برنمیآیم و نمیتوانم بنویسم.
اما آیا نوشتن سخت است؟
بله.
🔹نوشتن سخت است چون…
تمرکز میخواهد.
این کار خیلی ساده به نظر میرسد، نه؟ خب مینشینیم پشت میز و تمرکز میکنیم و بعد ایدهها همینطور به سمت ما سرازیر میشوند؛ اما نه. ایدهها همیشه هم مثل سیب از درخت روی سر ما نمیافتند.
باید همانطور که در جامعه رفتوآمد داریم، با افراد مختلف معاشرت میکنیم، زمانی که توی اتوبوس نشستهایم و منتظر رسیدن به مقصد هستیم یا در حال انجام هر کار دیگری تمرکز داشته باشیم و بتوانیم چنگ بزنیم و ایدههای سرگردان در هوا را بقاپیم.
اغلب مواقع هم به چیزهایی برخورد میکنیم که تکراری هستند و قبلاً کسی دیگر از آنها حرف زده اما برای اینکه بتوانیم با دیدگاه و نگاه یکتای خودمان چیزی در مورد آن بنویسیم تمرکز میخواهیم.
حالا این تمرکز را هم نمیتوان یا داد و یاد گرفت. هرکسی برای جمع کردن حواسش روی یک موضوع راهی دارد.
حالا این راه ممکن است بهجایی هم نرسد مهم این است که در مسیر بمانیم.
🔹نوشتن سخت است چون…
تمرین میخواهد.
تمرین کردن تنها چیزی است که برای فراگیری هر مهارتی توصیه میشود. حالا عدهای فکر میکنند نوشتن هنری است وصل به الهام و بینیاز از تکرار و تمرین.
برای کسانی که شروع به نوشتن میکنند هفتۀ اول و دوم تمرین کردن راحت است، البته شاید؛ اما از روزهای بعد تبدیل میشود به همان کاری که مدام پشت گوش میافتد.
وقتی به این مرحله از سستی میرسیم قطع به یقین نوشتن سختتر هم خواهد شد.
بهخصوص اگر بخواهیم کنار تمرین، نظم را هم قرار بدهیم.
🔹نوشتن سخت است چون…
احتیاط میخواهد.
وقتی اولین گام را در جادۀ نوشتن برمیداریم باید برای برداشتن قدم بدی احتیاط کنیم. نه اینکه بترسیم. آرامآرام اما پیوسته رفتن شرط است. اگر این کار را با حزم و هوشیاری انجام ندهیم احتمال زمین خوردن و واپس رفتنمان بسیار است.
یکی از چیزهایی که میتواند موجب احتیاط بیشتر شود تعهد است. متعهد و مایل بودن به کاری که دوستش داریم عجله و ناشکیبایی را میکشد و دستاوردی شگفت در پس این قتل زیباست.
🔹نوشتن سخت است چون…
شجاعت میخواهد.
نوشتن به افشای خود آسیبپذیرمان نیاز دارد. میطلبد که از منطقۀ امن خودمان خارج شویم و در آغاز نوشتن کار راحتی نیست.
حتی اگر نخواهیم نوشتهای را منتشر کنیم باید بتوانیم خود واقعیمان را روی صفحه بیاوریم. با این کار نهتنها اعتمادبهنفس بیشتری خواهیم داشت بلکه بعدها در ارتباط با مخاطب نیز ارتباط حسی بیشتری برقرار خواهیم کرد.
نوشتن جسارت و بیپروایی میخواهد.
🔹نوشتن سخت است چون…
فروتنی میخواهد.
ممکن است برای هرکدام از ما این اتفاق بیفتد که با نوشتن مقاله یا یادداشتی موفقیتهای مختلفی کسب کنیم یا به هر طریقی دیده شویم. حس موفقیت زودگذر است یا احتمالاً کوتاهمدت.
مهم این است که در یک مقطع نمانیم و در را به روی ایدههای جدید و کامیابیهای بعدی نبندیم.
گاهی ماندن در یک موقعیت خاص، هرچند خوب و باشکوه، پای رفتنمان را در مسیری که باید لنگ میکند. حتی ممکن است چنان گرفتار شویم که دیگر فراموش کنیم که به کجا میرفتیم.
بهتر است از نوشتهای که پیروزمندانه بوده بیرون بیاییم، گوشهای بایستیم و بگذاریم راه خودش را برود.
کار آسانی نیست چون شادی و شعف و اعتمادبهنفسی با خود آورده که نمیشود نادیدهاش گرفت؛ اما شدنی است.
@zahrasharifiizahrasharifi.com