#کوچولو_شهوتی_784
با لباس عروس پف پفیم
پله هارو اروم اروم رفتم پایین و به رادوینی
که پشتش به من بود خیره شدم.
حتی از پشتم هیکل چهارشونه و
بزرگش مشخص بود،
صدای پامو که شنید سریع برگشت
و با چشمای زیباش مات من شد .
بدون پلک زدن خیره من
شده بود و فقط نکاهم میکرد...
وقتی رسیدم کنارش سریع اومد
دستامو گرفت تو دستش و با عقش گفت:
-خیلی زیبا شدی گلسا. انگار یه فرشته
الهی الان رو به روی منه.
مثل یه تیکه الماس شدی خانمم.
و روی پیشونیم بوسه زد.
به ظاهر مرتب و بیش از اندازه جذابش
نگاه انداختم و گفتم:
-یکم زیادی دختر کش نشدی؟
نکنه میخوای وسط عروسی پاشم
گیس دختر مردمو بکشم که چرا شوهر
منونگاه میکنین انقدر؟؟
مردونه خندید و محکم شقیقهمو بوسید:
-شیرین نشو خانمم.
من فقط برای همچین بازی زیبایی شیک کردم.
حسودی بقیهرو نکن
بزار اونا حسادت کنن خوشگل من.
دوشادوش هم دیگه پس از کلی
هندونه گذاشتن زیربغل همدیگه
رفتیم سمت ماشینش.
باغی که گرفته بودن همین نزدیکیا بود
و قرار شد تا نا زودتر برین برای عکس
و فیلم گرفتن تا برامون خاطره بمونه.
باغی که کرفته بودیم خیلی بزرگبود
بیش از اندازه مهمونای ما.
چون من و رادوین نخواسته بودیم مهمون زیاد بگیم.
با لباس عروس پف پفیم
پله هارو اروم اروم رفتم پایین و به رادوینی
که پشتش به من بود خیره شدم.
حتی از پشتم هیکل چهارشونه و
بزرگش مشخص بود،
صدای پامو که شنید سریع برگشت
و با چشمای زیباش مات من شد .
بدون پلک زدن خیره من
شده بود و فقط نکاهم میکرد...
وقتی رسیدم کنارش سریع اومد
دستامو گرفت تو دستش و با عقش گفت:
-خیلی زیبا شدی گلسا. انگار یه فرشته
الهی الان رو به روی منه.
مثل یه تیکه الماس شدی خانمم.
و روی پیشونیم بوسه زد.
به ظاهر مرتب و بیش از اندازه جذابش
نگاه انداختم و گفتم:
-یکم زیادی دختر کش نشدی؟
نکنه میخوای وسط عروسی پاشم
گیس دختر مردمو بکشم که چرا شوهر
منونگاه میکنین انقدر؟؟
مردونه خندید و محکم شقیقهمو بوسید:
-شیرین نشو خانمم.
من فقط برای همچین بازی زیبایی شیک کردم.
حسودی بقیهرو نکن
بزار اونا حسادت کنن خوشگل من.
دوشادوش هم دیگه پس از کلی
هندونه گذاشتن زیربغل همدیگه
رفتیم سمت ماشینش.
باغی که گرفته بودن همین نزدیکیا بود
و قرار شد تا نا زودتر برین برای عکس
و فیلم گرفتن تا برامون خاطره بمونه.
باغی که کرفته بودیم خیلی بزرگبود
بیش از اندازه مهمونای ما.
چون من و رادوین نخواسته بودیم مهمون زیاد بگیم.