absurd life"


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


Am I good?No one knows!

t.me/HidenChat_Bot?start=1681642498

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций






‏سكوت آدميزاد بوی دلخوری ميده،پرحرفيش بوی دلتنگی.


من‌میدونستم قراره بیوفتم تو چاه؛
ولی انتظار نداشتم تو هلم بدی:)


Death has become a dream for me!


خداوقتی‌داشت‌تورو‌میکشید‌مدادش‌و‌پرت‌کرد‌وگفت:زیباتر‌از‌این‌نمیتونم‌خلق‌کنم.


نمیدونم چرا انقدر بدبختم،ولی خیلی بدبختم.


من با روح و جسمت کردم تیریسام؛


00:00🖤


شب را ماه معنا می‌کند،مرا تو!




+میدونی میتونیم از این همه بدبختی چجوری خلاص شیم؟
-نه،چیجوری؟
+یشب یه شام درست و حسابی بپزیم بخوریم
بعد سر فرصت،همه ی درز های در و پنجره هارو ببندیم...بعد یکیمون شیر گاز و باز کنه،بریم بخوابیم...
صبح نشده همه ی دردسرامون پریده:)


هیچکس:حس نمیکنی خیلی اورثینک میکنی؟
من:نه بابا.
اونوقت من بعد سلام کردن به یکی:اگر دوس نداشت بهش سلام کنم چی،اگر ازم خوشش نیاد چی،اگر دوست نداشته باشه باهام صحبت کنه چی و کلی سوال های دیگه و فکر و خیال های دیگه...
(نه بابا اصن اورثینک چی هست)


Репост из: 𝙗᷾𝙤̸𝙧𝙞͢𝙣⃜𝙜⃝.
میشه وقتی دارم باهاتون حرف میزنم نگید تو چشاتون نگاه کنم؟فاکینگ استرس داشتن و‌هم زمان زل زدن تو چشاتون سخت ترین کار ممکنه!


The moon is beautiful🌒🖤


....برین درساتون و بخونید🦦
*لعنت به مغز منحرف و کثیفم که همچین چیزایی مینویسم💀


+تولد رفیقم بود،همه بچه های دانشگاه دعوت بودن،آدم اهل مهمانی و پارتی ای نیستم پس رفتم و برای خودم یه گوشه نشستم و خوشگذرونی های بقیه رو میدیدم،سرم تو کار خودم بود که یکدفعه در باز شد،اوه شت..اون بود...‌تنها کراشم توی دانشگاه،خیلی جذاب شده بود یه شلوار مشکی با پیراهن مردونه ی سفید که تا دکمه ی دومش رو باز گداشته بودویه کروات شل،با موهای موج دارو دستای سفیده پر رگش..اون بدون هیچ توجهی بهم رد شد،خب دیگه بسه خودم و جمع و جور کردم و سعی کردم دیگه بهش توجه نکنم..
کلافه و خسته شده بودم و نمیتونستم اونجا رو ترک کنم،مطمعنن رفیقم ناراحت میشد پس به سمت بالکن رفتم،اون بیرون از طبقه ی دهم خیلی قشنگ بود،داشتم بیرون و نگاه میگردم که صدای باز شدن در و شنیدم،برگشتم تا ببینم کیه،اون بود-وای-بدون اینکه ضایع بازی درارم برگشتم ر به بیرون،اومد کنارم ایستاد،یه نخ سیگار از پاکت بیرون آورد و روشنش کرد یه پُک کشید و رو به من کرد و گفت:
+اون روز گفته بودی دوست داری سیگار و تجربه کنی،درسته؟
وای نمیتونم حرف بزنم ضربان قلبم بیشتر از همیشه عه و کف دستام عرق کرده،اوکی باید یچیزی بگم،با صدای لرزون گفتم:
-عااام..خب من،آره تاحالا نکشیدم
+دوست داری امتحان کنی؟
-خب..آره راستش.
از استرس و هیجان داشتم سکته میکردم،وای چشاش بوی عطرش داشتن مستم می‌کردن
یه قدم سمتم برداشت و خیلی اروم‌گفت:
+چشم هاتو ببین،اصلا هم بازشون‌نکن.
_اوکی.
چشام و بستم،چند ثانیه بعد نرمی لباش رو روی لبام حس کردم،چشام و باز کردم و دیدم خیلی بهم نزدیکه،نفسم بند اومده بود،دود سیگار کم کم از دهنم اومد بیرون.
+خوب بود؟
-عاام..آره تجربه ی قشنگی بود.
+با کی میری خونه؟
-آژانس
+نیازی نیست‌خودم میبرمت،البته اگردوست داری.
-مزاحمت نمیشم.
+نه بابا چه مزاحمتی،برو آماده شو ساعت10شده و همه رفتن تولد تمومه،پیش ماشین‌منتظرتم.
-اوکی
وای دارم سکته میکنم.رفتم لباسم و پوشیدم و سوار ماشین شدم،حرفی‌نزدیم،یکدفعه گفت:
+امشب خیلی زیبا شده بودی.
-مرسی،توهم همینطور.
+ممنون.
داشتم بیرون و‌نگا‌میکردم،دیدم یه دست تا پیش پام اومده بود و برگشت،میخاست دستش و بزاره روی پام،دستشو گرفتم و گذاشتم روی پام،دستش از شدت استرس یخ شده بود،بی مقدمه گفت:
+موافقی؟
منظورش و فهمیده بودم...
-آره.
رسیدیم به یه هتل و یه اتاق برای یه شب رزرو کردیم و رفتیم اتاقمون،با چسبوندنم به دیوار و‌گذاشتن لبای نرمش روی لبام شروع کرد....

_اوه شتت....وای سرم..اورثینک دیگه بسته،تکالیف دانشگاهم مونده.:)


من قابلیت اینو دارم درحالی که دارم گریه میکنم و اشک ریخته روش گوشیم،برات استیکر خنده بفرستم و باهات شوخی کنم که اصلا فکرشم نمیکنی حالم بده..:)


فک کن آخرین امتحان ترم دومت و دادی اومدی خونه،زیر باده کولر،دیگه استرسات تمومه،نیاز نیست کله صبح پاشی بری مدرسه،تابستونت شروع شده و داری فک میکنی چه سریالایی ببینی،چیکار کنی کلی بهت خوش بگذره و در آخر ریلکس کنی بدون فکر به درسای مزخرف.


+چرا وقتی عصبی میشی به خودت آسیب میزنی..؟
-چون به بقیه آسیب نزنم..:)

Показано 20 последних публикаций.

17

подписчиков
Статистика канала