- امیدوارم این دوری سه ماهه دیگه آخرین مرحله از دوری ما باشه. وقتی برگردی کلی کار داریم.
- چکار؟
- گفتم وقتی برگردی. الان برو و به درست برس.
سایه نگاهش کرد:
- ممنون که به تصمیمم احترام گذاشتی.
امیرپاشا دوباره مضطرب لبخند زد و لب های سایه را بوسید.
- چکار؟
- گفتم وقتی برگردی. الان برو و به درست برس.
سایه نگاهش کرد:
- ممنون که به تصمیمم احترام گذاشتی.
امیرپاشا دوباره مضطرب لبخند زد و لب های سایه را بوسید.