طالبعلمان
چندی پیش مشغول مطالعۀ تصحیح تازهای از یکی از متون قدیم (سدۀ پنجم) بودم که این عبارات نظرم را جلب کرد:
و بر شاهراهها رباطها فرماید کردن و مدرسهها از جهت طالبان علم تا آن نام همیشه او را بمانَد و ثواب آن مصالح، بدان جهان، او را حاصل بُوَد و دعای خیر پیوسته گردد.
ضبط ترکیب اضافیِ طالبان علم به نظر محل اشکال میرسد و این اشکال با توجّه به ضبط دستنویسهای اثر بیشتر به چشم میآید:
- اساس (مورَّخ ۶٧٣ق)، مجلس (قرن سیزدهم، احتمالاً از روی اساس): طالبان علم
- پاریس (مورَّخ ۶٩۴ق)، مینوی (مورَّخ ٧٢۴ق)، مؤسّسۀ اسلامی استانبول (مورَّخ ٧٣٠ق): طالبعلمان
آنطور که پیداست از میان پنج دستنویس مورد استفادۀ مصحّح، تنها یک نسخه و نسخۀ نوشتهشده از روی آن صورت طالبان علم را ضبط کرده بودهاند (در نسخهبدلهای این اثر مشخّص نشده که ضبط متن مطابق کدام نسخههاست و تنها مشخّص است که سه دستنویس پاریس، مینوی و مؤسّسۀ اسلامی استانبول ضبطی متفاوت با متن داشتهاند)، که آن دو را تنها باید یک نسخه به شمار آورد.
مصحّح اثر در این مورد به اساس خود پایبند بودهاست و از این نظر ظاهراً نقدی متوجّه گزینش او نیست. با این حال اعتماد به دستنویس منفردْ غالباً نتیجۀ مطلوبی ندارد و نادیده گرفتن اجماع دیگر دستنویسها (که در اینجا هر سه دستنویسهایی قدیمند) بهاعتماد ضبط منفرد دستنویس اساس روا نیست. اما آنچه در اینجا، بر اثر اعتماد به دستنویس اساس، مورد بیتوجّهی قرار گرفته وحدت ساختار ترکیب طالبعلم است. طالبعلم را در متون قدیم میتوان با صاحبخانه در تداول امروز قیاس کرد، و این قیاس نشان میدهد که ضبط طالبان علم نهتنها از نظر قواعد تصحیح قابلاعتماد نیست، بلکه از نظر قواعد زبانی صورتی نادرست است: صاحبخانه بهصورت صاحبخانهها جمع بستهمیشود، نه بهصورت صاحبان خانه.
باید دقّت داشت که در عبارات منقول، طالبعلمان بهمعنی دانشجویان به کار رفتهاست، نه بهمعنی خواهندگان دانش، که اگر صورت اخیر به کار رفتهبود همان طالبان علم صحیح بود، نه طالبعلمان. برای اثباتِ وحدتِ ترکیبِ طالبعلم میتوان به عنوان سیویکمین باب از قابوسنامه استناد کرد: «اندر طالبعلمی و فقیهی و مدرّسی». همچنین برای نشان دادن آنکه کسرۀ اضافه از میان اجزای این اسم مرکّب افتادهاست، از جمله میتوان بدین بیت سنائی استناد کرد:
سنگ در قندیل طالبعلم عالمجوی کوب
چنگ در فتراک صاحبدرد دردیخوار زن
مسعود راستیپور
چندی پیش مشغول مطالعۀ تصحیح تازهای از یکی از متون قدیم (سدۀ پنجم) بودم که این عبارات نظرم را جلب کرد:
و بر شاهراهها رباطها فرماید کردن و مدرسهها از جهت طالبان علم تا آن نام همیشه او را بمانَد و ثواب آن مصالح، بدان جهان، او را حاصل بُوَد و دعای خیر پیوسته گردد.
ضبط ترکیب اضافیِ طالبان علم به نظر محل اشکال میرسد و این اشکال با توجّه به ضبط دستنویسهای اثر بیشتر به چشم میآید:
- اساس (مورَّخ ۶٧٣ق)، مجلس (قرن سیزدهم، احتمالاً از روی اساس): طالبان علم
- پاریس (مورَّخ ۶٩۴ق)، مینوی (مورَّخ ٧٢۴ق)، مؤسّسۀ اسلامی استانبول (مورَّخ ٧٣٠ق): طالبعلمان
آنطور که پیداست از میان پنج دستنویس مورد استفادۀ مصحّح، تنها یک نسخه و نسخۀ نوشتهشده از روی آن صورت طالبان علم را ضبط کرده بودهاند (در نسخهبدلهای این اثر مشخّص نشده که ضبط متن مطابق کدام نسخههاست و تنها مشخّص است که سه دستنویس پاریس، مینوی و مؤسّسۀ اسلامی استانبول ضبطی متفاوت با متن داشتهاند)، که آن دو را تنها باید یک نسخه به شمار آورد.
مصحّح اثر در این مورد به اساس خود پایبند بودهاست و از این نظر ظاهراً نقدی متوجّه گزینش او نیست. با این حال اعتماد به دستنویس منفردْ غالباً نتیجۀ مطلوبی ندارد و نادیده گرفتن اجماع دیگر دستنویسها (که در اینجا هر سه دستنویسهایی قدیمند) بهاعتماد ضبط منفرد دستنویس اساس روا نیست. اما آنچه در اینجا، بر اثر اعتماد به دستنویس اساس، مورد بیتوجّهی قرار گرفته وحدت ساختار ترکیب طالبعلم است. طالبعلم را در متون قدیم میتوان با صاحبخانه در تداول امروز قیاس کرد، و این قیاس نشان میدهد که ضبط طالبان علم نهتنها از نظر قواعد تصحیح قابلاعتماد نیست، بلکه از نظر قواعد زبانی صورتی نادرست است: صاحبخانه بهصورت صاحبخانهها جمع بستهمیشود، نه بهصورت صاحبان خانه.
باید دقّت داشت که در عبارات منقول، طالبعلمان بهمعنی دانشجویان به کار رفتهاست، نه بهمعنی خواهندگان دانش، که اگر صورت اخیر به کار رفتهبود همان طالبان علم صحیح بود، نه طالبعلمان. برای اثباتِ وحدتِ ترکیبِ طالبعلم میتوان به عنوان سیویکمین باب از قابوسنامه استناد کرد: «اندر طالبعلمی و فقیهی و مدرّسی». همچنین برای نشان دادن آنکه کسرۀ اضافه از میان اجزای این اسم مرکّب افتادهاست، از جمله میتوان بدین بیت سنائی استناد کرد:
سنگ در قندیل طالبعلم عالمجوی کوب
چنگ در فتراک صاحبدرد دردیخوار زن
مسعود راستیپور