یادداشت (حروف‌نگاریِ سابق)


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


برای سفارش حروف‌نگاری از روی نسخ خطی به من پیام بدهید:
@mRastipour

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


فردوسی و ناصر خسرو

آنچه در یادداشت پیشین راجع به تفاوت کاربرد زیرا در شعر مسعود سعد و ناصر خسرو گفتم، مرا به یاد تفاوتی در کاربرد و در شعر فردوسی و ناصر خسرو انداخت. دقت در این ابیات تفاوت را روشن می‌کند:

زواره فرامرز و دستان سام
بزرگان که هستند با جاه و نام
***
فخری مکن بدان که تو میده وْ بره خوری
یارت به آب در زده یک نان فخفره

ناصر خسرو ایرادی نمی‌دیده در آن‌که پس از های غیرملفوظ و را ساکن کند و بخواند mayda w، ولی فردوسی در این موضع و را حذف می‌کرده‌است. در نتیجه اگر بیت نخست را ناصر خسرو سروده‌بود «زواره وْ فرامرز» می‌گفت و اگر بیت دوم را فردوسی سروده‌بود «میده بره خوری» می‌سرود (دربارۀ حذف حرف عطف در شعر فردوسی و بعضی دیگر از شعرای قدیم نک. مقالۀ نگارنده با عنوان «حذف حرف عطف و یکی از ساخت‌های نامأنوس دستوری در شعر کهن» در شمارۀ ٧٨-٧٩ نشریۀ گزارش میراث). شاید این تصوّر پیش بیاید که فردوسی حرف عطف را به‌صورت o تلفّظ می‌کرده و از این روست که نمی‌توانسته بگوید zawāra w، اما برای آنکه بدانیم حرف عطف در شعر فردوسی با صامت w آغاز می‌شده‌است قراین کافی در دست داریم.


نای بی‌نوا (تکمیلی)

دوست دانشمندی دربارۀ کاربرد زیرا به‌معنی «از این روی» (نه «از آن روی که») تذکر داد و یادآور شد که معنی بیت با آن صورت، بدون نیاز به خوانشی که من پیشنهاد کرده‌ام، منطقی‌ است: آنچه را دلم از او پر می‌شود با کوه می‌گویم، از این روی پاسخ گفتۀ من جز انعکاس سخنم نیست. این کاربرد زیرا را در این بیت از ناصر خسرو می‌توان دید:

زندان مؤمنانست جهان، من چنین
زیرا همی قرار به یمگان کنم

پس از این تذکر به‌یاری تارنمای گنجور دیوان مسعود سعد را جست‌وجو کردم تا ببینم آیا در جای دیگر زیرا را به‌معنی «زین روی» به کار برده‌است یا نه، و دیدم ظاهراً همه جا آن را به‌معنی «از آن روی که» به کار برده‌است. این موضوع را با آن دوست عزیز در میان گذاشتم و جست‌وجوی او نیز به همین نتیجه رسید و حاصل آنکه ظاهراً پیشنهاد من در فرستۀ پیشین همچنان معقول است. برای اثبات یک کاربرد در گفتار یک گوینده همیشه نمی‌توان به گفتار گویندۀ هم‌عصر او استناد کرد، چرا که فاصلۀ جغرافیایی و نیز اختلاف سبک‌های شخصی ممکن است موجب تفاوت کاربردهای آن دو گوینده شده‌باشد.


نای بی‌نوا

این بیت در ذهنم می‌گذشت که:

شغال نگون‌بخت را شیر خورد
بماند آنچه روباه از آن سیر خورد

ساختار مصراع دوم این بیت مرا به یاد مصراعی از مسعود سعد انداخت که مدت‌هاست گمان می‌کنم خوانش رایج آن نادرست است:

چون نای(١) بی‌نوایم از این نای بی‌نوا
شادی ندید هیچ کس از نای بی‌نوا
با کوه گویم آنچه از او پر شود دلم(٢)
زیرا جواب گفتۀ من نیست جز صدا

اگر مصراع نخست بیت دوم را به این صورت معنی کنیم که «آنچه را دلم از او پر می‌شود با کوه می‌گویم» بیت دچار اشکالی منطقی می‌شود: به این علّت که کوه فقط صدای خودم را به من بازمی‌گرداند با کوه درددل می‌کنم. معلوم نیست این بازگرداندن انعکاس گفتۀ شاعر به خود او چگونه موجب تسکین اوست که دقیقاً به همان علّت که کوه صدایش را به خودش بازمی‌گرداند با او درددل می‌کند! به نظر من می‌رسد که مصراع مورد نظر را باید همانند مصراع دوم بیت سعدی خواند و اینطور معنی کرد که: آنچه به کوه بگویم دلم از او پر می‌شود (نه‌تنها دلم خالی نمی‌شود، بلکه دلگیرتر می‌شوم) زیرا کوه فقط صدای خودم را به من بازمی‌گرداند. با این خوانش «نایِ بی‌نوا» بودن شاعر نیز در هر دو معنی توجیه می‌شود، هم نیِ مسکین و هم نیِ بی‌آواز.

ــــــــــــــــــــــــــــــ
١. در تصحیح اخیر دیوان روی این کلمه علامت سکون گذاشته‌اند که به گمان من تکلّف بی‌وجه و خوانش نادرستی است.
٢. در تصحیح اخیر دیوان در پایان این مصراع ویرگول گذاشته‌اند که مؤیّد همان خوانش رایج است.


این کانال را به‌پیشنهاد دوست بزرگواری ساختم، برای پذیرش کار حروف‌نگاری. با این حال در این زمینه گفتنی چندان نیست، جز آنچه در پیام سنجاق‌شده می‌خوانید. تصمیم دارم نام کانال را به «یادداشت‌ (حروف‌نگاری سابق)» تغییر بدهم و اینجا بعضی نکات را بدون جست‌وجوها و سخت‌گیری‌ها و ارجاعات و تکلّف‌های معمول در نوشته‌های تحقیقی بنویسم. با این حال کاربرد اصلی این کانال همچنان همان پذیرش حروف‌نگاری از روی نسخه‌های خطی است و برای این کار، با توجه به شرایطی که در دیگر پیام سنجاق‌شده توضیح داده‌ام، می‌توانید به تلگرام من پیام بدهید یا برای من رایانامه بفرستید:
@mRastipour
Rasti.masoud@gmail.com


طالب‌علمان

چندی پیش مشغول مطالعۀ تصحیح تازه‌ای از یکی از متون قدیم (سدۀ پنجم) بودم که این عبارات نظرم را جلب کرد:

و بر شاه‌راه‌ها رباط‌ها فرماید کردن و مدرسه‌ها از جهت طالبان علم تا آن نام همیشه او را بمانَد و ثواب آن مصالح، بدان جهان، او را حاصل بُوَد و دعای خیر پیوسته گردد.

ضبط ترکیب اضافیِ طالبان علم به نظر محل اشکال می‌رسد و این اشکال با توجّه به ضبط دستنویس‌های اثر بیش‌تر به چشم می‌آید:
- اساس (مورَّخ ۶٧٣ق)، مجلس (قرن سیزدهم، احتمالاً از روی اساس): طالبان علم
- پاریس (مورَّخ ۶٩۴ق)، مینوی (مورَّخ ٧٢۴ق)، مؤسّسۀ اسلامی استانبول (مورَّخ ٧٣٠ق): طالب‌علمان
آن‌طور که پیداست از میان پنج دستنویس مورد استفادۀ مصحّح، تنها یک نسخه و نسخۀ نوشته‌شده از روی آن صورت طالبان علم را ضبط کرده بوده‌اند (در نسخه‌بدل‌های این اثر مشخّص نشده که ضبط متن مطابق کدام نسخه‌هاست و تنها مشخّص است که سه دستنویس پاریس، مینوی و مؤسّسۀ اسلامی استانبول ضبطی متفاوت با متن داشته‌اند)، که آن دو را تنها باید یک نسخه به شمار آورد.
مصحّح اثر در این مورد به اساس خود پایبند بوده‌است و از این نظر ظاهراً نقدی متوجّه گزینش او نیست. با این حال اعتماد به دستنویس منفردْ غالباً نتیجۀ مطلوبی ندارد و نادیده گرفتن اجماع دیگر دستنویس‌ها (که در این‌جا هر سه دستنویس‌هایی قدیمند) به‌اعتماد ضبط منفرد دستنویس اساس روا نیست. اما آن‌چه در این‌جا، بر اثر اعتماد به دستنویس اساس، مورد بی‌توجّهی قرار گرفته وحدت ساختار ترکیب طالب‌علم است. طالب‌علم را در متون قدیم می‌توان با صاحب‌خانه در تداول امروز قیاس کرد، و این قیاس نشان می‌دهد که ضبط طالبان علم نه‌تنها از نظر قواعد تصحیح قابل‌اعتماد نیست، بلکه از نظر قواعد زبانی صورتی نادرست است: صاحب‌خانه به‌صورت صاحب‌خانه‌ها جمع بسته‌می‌شود، نه به‌صورت صاحبان خانه.
باید دقّت داشت که در عبارات منقول، طالب‌علمان به‌معنی دانشجویان به کار رفته‌است، نه به‌معنی خواهندگان دانش، که اگر صورت اخیر به کار رفته‌بود همان طالبان علم صحیح بود، نه طالب‌علمان. برای اثباتِ وحدتِ ترکیبِ طالب‌علم می‌توان به عنوان سی‌ویکمین باب از قابوس‌نامه استناد کرد: «اندر طالب‌علمی و فقیهی و مدرّسی». همچنین برای نشان دادن آن‌که کسرۀ اضافه از میان اجزای این اسم مرکّب افتاده‌است، از جمله می‌توان بدین بیت سنائی استناد کرد:

سنگ در قندیل طالب‌علم عالم‌جوی کوب
چنگ در فتراک صاحب‌درد دردی‌خوار زن

مسعود راستی‌پور


یک-دو کار کوچک رسید و انجام شد. سپاس از دوستانی که لطف کردند و این پیام را پخش کردند. اگر باز چنان کنند و کسانی را که ممکن است به چنین کاری نیاز داشته‌باشند بی‌خبر نگذارند، موجب سپاس بسیار است.


توضیح آقای فرهاد قربان‌زاده:

«حروف‌چینی» و «حروف‌نگاری» تفاوت ظریفی دارند:
حروف‌چینی عملی است که پیش‌تر در چاپخانه‌ها و با حروف سربی انجام می‌شد و این حروف را از گارسه درمی‌آورند و با دست کنار هم می‌چیدند.
حروف‌نگاری عملی است که امروزه با رایانه انجام می‌شود.


قبول سفارش تایپ از روی نسخۀ خطی

دوستان عزیز، با توجه به دشواری شرایط اقتصادی، که پس از این رو به وخامت بیشتر هم خواهد گذاشت، قصد دارم که بخشی از کسری دخل نسبت به خرج را از طریق تایپ از روی نسخۀ خطی (برای عزیزانی که قصد تصحیح متنی را دارند اما توانایی تایپ سریع ندارند) جبران کنم. توضیحات و شرایط از این قرار است:
- کیفیت کار بر سرعت اولویت خواهد داشت و صاحب کار از دقت و صحت خوانش‌ها تا حد بسیاری مطمئن خواهد بود؛
- اگر از اثری تنها یک نسخۀ دشوارخوان موجود است و خواندن صحیح آن نسخه بخش قابل توجّهی از تصحیح آن متن به شمار می‌رود، اخلاقاً از پذیرفتن آن کار معذور خواهم بود (گذشته از آنکه به‌لحاظ اقتصادی انجام آن کار برای من صرفه ندارد)؛
- هزینۀ تایپ، بسته به دشواری کار، برای عزیزان داخل ایران صفحه‌ای ۶٠ تا ٧٠ هزار تومان و برای عزیزان خارج از ایران صفحه‌ای ٣ تا ۵ یورو خواهد بود (صفحۀ ٢۵٠ کلمه‌ای از متن تایپ‌شده)؛
- پیش از شروع کار پیش‌پرداختی دریافت خواهد شد (دست‌کم ۴ میلیون تومان، بسته به حجم کار) و الباقی هزینه پس از اتمام کار و پیش از تحویل. اگر حجم کار بالا باشد آن را در چند مرحله تحویل خواهم داد و پیش از تحویل هر بخش هزینۀ آن را دریافت خواهم کرد.
- متأسفانه امکان انجام کار با هزینۀ کمتر، آغاز کار بدون پیش‌پرداخت و یا تحویل کار پیش از تصفیۀ حساب را ندارم؛
- اگر قصد سفارش دارید می‌توانید همینجا به من پیام بدهید، یا به این نشانی ایمیل بزنید: rasti.masoud@gmail.com

با سپاس
مسعود راستی‌پور

8 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

49

obunachilar
Kanal statistikasi