چگونه با ریسکها زندگی کنیم⁉️
🔍 مجله کسب و کار هاروارد
نمیتوانید از همه ریسکها اجتناب کنید
معمولاً قانونگذاران و مدیران پس از یک بحران، گامهایی را برای جلوگیری از رویدادن مجدد آن برمیدارند. در سال ۲۰۰۲، بعدِ از پاافتادن شرکتهای «انرون» و «ورلدکام» به دلیل کلاهبرداری حسابرسی گسترده، قانونگذار ایالاتمتحده قانون «ساربینز-آکسلی» را تصویب کرد که به مدیران و عوامل اجرایی مسئولیتهای نظارتی جدیدی محول میکرد. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بسیاری از بانکهای بزرگ، مدل کسب وکار خود را تغییر دادند و سایر شرکتها نیز سیستمهایی را بهکار گرفتند تا ریسکهای اعتباری را بهتر مدیریت کنند یا وابستگی بیش از حد بر مدلهای ریاضی را از بین ببرند. اما مشکلی در رابطه با مدیریت ریسک با توجه به گذشته وجود دارد: این کار بهنوعی همان چیزی است که تاریخنگاران نظامی از آن به «جنگیدن در آخرین نبرد» یاد میکنند. با کمرنگشدن خاطره رکود، رهبران نگران این موضوع میشوند که سیاستهای مدیریت ریسک، بدون هیچ مزیتی موجب جلوگیری از رشد و سود میشود. «مت شینکمن» از شرکت «سیایبی» در واشنگتن که به تحقیق و توزیع بهترین روشها در میان ۱۰ هزار شرکت عضو خود میپردازد میگوید: «شرکتها از خود میپرسند آیا مدلهایی که انتخاب کردهاند پس از بحران مالی نیز مؤثر هستند و اساساً نقش مدیریت ریسک در سازمان خود را زیر سؤال میبرند».
تحقیقات جدید از «سیایبی» این دغدغهها را مشخص میکند. ۶۰ درصد مدیران استراتژی شرکت کننده در نظرسنجی، گفتند که فرآیند تصمیمگیری در شرکت آنها بسیار کند است و این موضوع تا حدی به دلیل این است که مدیر بر اجتناب از ریسک تمرکز کرده است. آنها افزودند که اگر این «بار اضافه سازمانی» کاهش پیدا کند، ممکن است نرخ رشد درآمد دو برابر شود. تنها ۲۰ درصد از افراد، شرکت خود را ریسکپذیر خواندهاند. همچنین مدیران گزارش دادهاند که مدیران ریسک و حسابرسان بیش از نیمی از وقت خود را صرف ریسکهای گزارشهای مالی، حقوقی و شکایات میکنند؛ اگرچه اکثریت غالب ضررهای بزرگ در ارزش بازار به دلیل ریسکهای مدیریت نشده استراتژیک رخ میدهند. بیشتر شرکتها(۹۱درصد) برای سازماندهی مجدد و اولویتبندی مجدد در سه سال آینده برنامهریزی میکنند و هماکنون نیز برای این کار بودجه را افزایش دادهاند.
#مهارت_های_صنایعی
@IESANA
🔍 مجله کسب و کار هاروارد
نمیتوانید از همه ریسکها اجتناب کنید
معمولاً قانونگذاران و مدیران پس از یک بحران، گامهایی را برای جلوگیری از رویدادن مجدد آن برمیدارند. در سال ۲۰۰۲، بعدِ از پاافتادن شرکتهای «انرون» و «ورلدکام» به دلیل کلاهبرداری حسابرسی گسترده، قانونگذار ایالاتمتحده قانون «ساربینز-آکسلی» را تصویب کرد که به مدیران و عوامل اجرایی مسئولیتهای نظارتی جدیدی محول میکرد. پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بسیاری از بانکهای بزرگ، مدل کسب وکار خود را تغییر دادند و سایر شرکتها نیز سیستمهایی را بهکار گرفتند تا ریسکهای اعتباری را بهتر مدیریت کنند یا وابستگی بیش از حد بر مدلهای ریاضی را از بین ببرند. اما مشکلی در رابطه با مدیریت ریسک با توجه به گذشته وجود دارد: این کار بهنوعی همان چیزی است که تاریخنگاران نظامی از آن به «جنگیدن در آخرین نبرد» یاد میکنند. با کمرنگشدن خاطره رکود، رهبران نگران این موضوع میشوند که سیاستهای مدیریت ریسک، بدون هیچ مزیتی موجب جلوگیری از رشد و سود میشود. «مت شینکمن» از شرکت «سیایبی» در واشنگتن که به تحقیق و توزیع بهترین روشها در میان ۱۰ هزار شرکت عضو خود میپردازد میگوید: «شرکتها از خود میپرسند آیا مدلهایی که انتخاب کردهاند پس از بحران مالی نیز مؤثر هستند و اساساً نقش مدیریت ریسک در سازمان خود را زیر سؤال میبرند».
تحقیقات جدید از «سیایبی» این دغدغهها را مشخص میکند. ۶۰ درصد مدیران استراتژی شرکت کننده در نظرسنجی، گفتند که فرآیند تصمیمگیری در شرکت آنها بسیار کند است و این موضوع تا حدی به دلیل این است که مدیر بر اجتناب از ریسک تمرکز کرده است. آنها افزودند که اگر این «بار اضافه سازمانی» کاهش پیدا کند، ممکن است نرخ رشد درآمد دو برابر شود. تنها ۲۰ درصد از افراد، شرکت خود را ریسکپذیر خواندهاند. همچنین مدیران گزارش دادهاند که مدیران ریسک و حسابرسان بیش از نیمی از وقت خود را صرف ریسکهای گزارشهای مالی، حقوقی و شکایات میکنند؛ اگرچه اکثریت غالب ضررهای بزرگ در ارزش بازار به دلیل ریسکهای مدیریت نشده استراتژیک رخ میدهند. بیشتر شرکتها(۹۱درصد) برای سازماندهی مجدد و اولویتبندی مجدد در سه سال آینده برنامهریزی میکنند و هماکنون نیز برای این کار بودجه را افزایش دادهاند.
#مهارت_های_صنایعی
@IESANA