خوانش شعر «حکایت» اثر احمد شاملو با رویکرد شعرشناسی شناختی
لیلا صادقی
چکیده
نظریة شعرشناسی شناختی نظریهای دربارة ادبیات ارائه میدهد که بر زبان متون ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی مبتنی است و همچنین، بر شگردهای زبانشناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی استوار است. بر اساس چارچوب نظری مارگریت فریمن (۲۰۰۰)، هر متن دارای سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطهای و نگاشت نظام است. در سطح اول، دریافت شباهت میان اشیاء بررسی میشود. در سطح دوم، روابط میان اشیاء واکاوی میشود و در سطح سوم، تشخیص الگوهای موجود بهواسطة روابط میان اشیاء که امکان تعمیم را برای ساختار بسیار انتزاعیتر ایجاد میکند. در این پژوهش، برای بررسی عملکرد این نظریه، به بررسی شعری از احمد شاملو میپردازیم. این مقاله درصدد یافتن پاسخ این پرسش است: نظریة شعرشناسی شناختی چگونه میتواند بهمثابة یک نظریة ادبی مناسب برای تحلیل سازمند و خوانش اثر عمل کند؟ فرضیة مقاله این است که هر نظریهای باید دارای هفت معیار باشد که بهمثابة نظریهای مناسب تلقی شود و شعرشناسی شناختی ابزار قدرتمندی برای ایجاد تمایز میان کارکرد زبانی و کارکرد شعری فراهم میکند و مهارتهای عمومی نگاشت که توانایی شناختی را برای تولید و تفسیر استعاره تشکیل میدهند، از پایههای این نظریه هستند که میتوانند بینشها و محدودیتهای نقد ادبی سنتی را روشن کنند. همچنین، کاربرد شعرشناسی شناختی میتواند سبک ادبی را مشخص و ارزیابی کند. هدف اصلی پژوهش، نشان دادن چگونگی تفاوت میان زبان و ساختار شعر با زبان روزمره یا دیگر ژانرهاست و اینکه چگونه خوانش نظاممند هر شعری، با توجه به «نگاشت نظام»، رخ میدهد.
ادامه متن
http://lrr.modares.ac.ir/article_770.html
@LS_leilasadeghi
لیلا صادقی
چکیده
نظریة شعرشناسی شناختی نظریهای دربارة ادبیات ارائه میدهد که بر زبان متون ادبی و نوع چیدمان واحدهای زبانی مبتنی است و همچنین، بر شگردهای زبانشناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی استوار است. بر اساس چارچوب نظری مارگریت فریمن (۲۰۰۰)، هر متن دارای سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطهای و نگاشت نظام است. در سطح اول، دریافت شباهت میان اشیاء بررسی میشود. در سطح دوم، روابط میان اشیاء واکاوی میشود و در سطح سوم، تشخیص الگوهای موجود بهواسطة روابط میان اشیاء که امکان تعمیم را برای ساختار بسیار انتزاعیتر ایجاد میکند. در این پژوهش، برای بررسی عملکرد این نظریه، به بررسی شعری از احمد شاملو میپردازیم. این مقاله درصدد یافتن پاسخ این پرسش است: نظریة شعرشناسی شناختی چگونه میتواند بهمثابة یک نظریة ادبی مناسب برای تحلیل سازمند و خوانش اثر عمل کند؟ فرضیة مقاله این است که هر نظریهای باید دارای هفت معیار باشد که بهمثابة نظریهای مناسب تلقی شود و شعرشناسی شناختی ابزار قدرتمندی برای ایجاد تمایز میان کارکرد زبانی و کارکرد شعری فراهم میکند و مهارتهای عمومی نگاشت که توانایی شناختی را برای تولید و تفسیر استعاره تشکیل میدهند، از پایههای این نظریه هستند که میتوانند بینشها و محدودیتهای نقد ادبی سنتی را روشن کنند. همچنین، کاربرد شعرشناسی شناختی میتواند سبک ادبی را مشخص و ارزیابی کند. هدف اصلی پژوهش، نشان دادن چگونگی تفاوت میان زبان و ساختار شعر با زبان روزمره یا دیگر ژانرهاست و اینکه چگونه خوانش نظاممند هر شعری، با توجه به «نگاشت نظام»، رخ میدهد.
ادامه متن
http://lrr.modares.ac.ir/article_770.html
@LS_leilasadeghi