Liberty and Property


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Anti-war ⚫ Anti-state 🟡 Pro-market
@mohammad_djawadi

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔥【طور مقالات نقدی بر دموکراسی】

قسمت اول: دموکراسی انرژی『پارت دوم』
همچنین بنگرید به ⇚『پارت اول』

«آنچه که قرار بود کمپینی برای "دموکراسی انرژی" قرار گیرد باید ریشه در اصول عدالت نژادی و اقتصادی داشته باشد، اما به نظر می‌رسید که تبدیل به نوعی تلاش در جهت بازار برای تضمین قیمت های رقابتی برای مصرف کنندگان شده است.»

فراخوان برای "دموکراسی انرژی" در جنبش‌های اجتماعی در آمریکای شمالی و اروپا در دهه‌های 1970 و 1980 با اهداف متفاوت ظاهر شد.
در خیابان ها و در چنگال سازمان‌های غیر دولتی (NGO) و فعالان، ایده "دموکراسی انرژی" دو نقش بسیار مهم ایفا می‌کند: یک: نقش غایت‌شناختی – زیرا برای ترویج مشارکت در فرآیندهای تصمیم‌گیری و اجرای تصمیم استفاده می‌شود. و دیگری دئونتولوژیک - زیرا به عنوان دلیلی برای تقاضای مشارکت بیشتر استفاده می شود.درون این جنبش‌ها، در مفهوم "دموکراسی انرژی" ابهام زیادی وجود دارد، زیرا از مبارزه برای دموکراسی و عدالت به راحتی در مباحث مختلف دیگر تعمیم پیدا می‌کند. و به دلیل نقش‌های غایت شناختی و دئونتولوژیک - می‌تواند بدون زحمت مبارزه برای مشارکت بیشتر را پایه‌گذاری کرد.

اخیراً مفهوم دموکراسی انرژی در ادبیات دانشگاهی پدیدار شده است با ایجاد گذرگاه مشابه افرادی که قبل از متون دانشگاهی در این مقوله نوشته اند. اما این شکاف مشکل ساز است، همانطور که چندین نویسنده به طور خلاصه توضیح می دهند: غیر انتقادی مبهم و پراکنده است (مشابه نوشته های شمال آمریکا و اروپا).
این سه موضوع به گونه‌ای آشکار می‌شوند که مفهوم "دموکراسی انرژی" عدالتی را در بر می‌گیرد که مفهوم دومی اش«خارج از معنای» آن درک می‌شود.(انرژی، زیستِ محیطی، عدالت اجتماعی و غیره) بلکه در ابعاد «داخلی» (توزیعی، رویه ای، ترمیمی، جهان شمول و شناختی) آن. ما مفهوم دموکراسی انرژی را در 3 بخش بیان می کنیم و از جنبه هایی استفاده می کنیم که اغلب در متون دانشگاهی یافت می شوند و به ویژه در متونی که به مفهومی در یک مبنای مفهومی یا نظری می پردازد. در حال حاضر، کافی است بگوییم که دموکراسی انرژی یک ایده آل و یک فرآیند است: در نتیجه هم دیدگاهی انتزاعی از جهانی عادلانه و کم کربن است و هم فرآیندی است که باید به تدریج به چنین جهانی منتهی شود. از یک طرف، هدف ما از بررسی این است که آشکار کنیم "عدالت یکی از اهداف اصلی جنبش دموکراسی انرژی است."
📰M. Lennon, Energy transitions in a time of intersecting precarities: from reductive environmentalism to antiracist praxis, Energy Res. Soc. Sci. 73 (2021). P 6.
📰S. Becker, M. Naumann, Energy democracy: mapping the debate on energy alternatives,Geogr.Compass 11 (2017), e12321.
📰L. Williams, B.K. Sovacool, Energy democracy, dissent and discourse in the party politics of shale gas in the United Kingdom, Environmental Politics. 29 (2020) 1239–1263
📰 L.L. Delina, Energy democracy in a continuum: remaking public engagement on energy transitions in Thailand, Energy Res. Soc. Sci. 42 (2018) 53–60.
📰J. Angel, Towards energy democracy: discussions and outcomes from an international workshop, Worklife Rep. 11–12 (2016).
📰D. Fairchild, Energy Democracy: Advancing Equity in Clean Energy Solutions, Island Press,Washington, USA, 2017.
📰B. Lennon, N.P. Dunphy, E. Sanvicente, Community acceptability and the energy
transition: a citizens’ perspective, Energy Sustain. Soc. 9 (2019) 35
📰S. Becker, J. Angel, M. Naumann, Energy democracy as the right to the city: urban energy struggles in Berlin and London, Environ. Plan. A 52 (2020) 1093–1111


≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡
⚫️آنارکو-کاپیتالیست های ایران🟡
https://t.me/LibertyandProperty
href='' rel='nofollow'>


پژوهشگاه مالکیّت و‌ بازار dan repost
فصلنامۀ_مالکیّت_و_بازار_شمارۀ_دوم.pdf
32.7Mb
اگر کسی،لسه‌فر(آزادی‌ انتخاب،آزادی اقتصادی و عدم مداخله در کنش افراد) را با استناد به عقلانیت ناقص، جایزالخطا بودن و‌ ضعف اخلاقی انسان‌ها رد کند؛ قطعاً باید به همان دلیل تمامی اقدامات دولت را هم رد کند.

⚜️لودویگ فون میزس⚜️


🔰حمایت مالی از پژوهشگاه مالکیّت و بازار(ایفام):

🟡 https://hamibash.com/iifom

🔶 @IIFOM_CO

🌐 iifom.com

⚫️ instagram.com/iifom.co


🔥【طور مقالات نقدی بر دموکراسی

▪︎قسمت اول: دموکراسی انرژی『پارت اول』
مقدمه: در جهان امروز مفهوم "دموکراسی" معنایی بیشتر از تعریف ایدئولوژیک‌اش پیدا کرده است. به عبارت دیگر؛ مفهومی رقابتی و چالشی پیدا کرده، به نوعی که این مفهوم در جوامع مختلف و به خصوص در جامعه ما حکم نوعی آکیناکس عمومی شده است یعنی به این شکل که برای محکوم کردن هر نوع محدودیتی از پرسش هایی از قبیل(کدام دموکراسی؟) ، (پس دموکراسی که می‌گفتید کجاست؟) و ‌... استفاده می‌کنند.
پس درنتیجه مفاهیم جهانی شده دموکراسی با عناوینی چون آزادی بیان، انتخاب به دست مردم ، آزادی اجتماع ، حقوق اقلیت ها و از جمله نمایندگی و قدرت اختیار به دست عموم می باشد.

◆حال ما قصد داریم در طور این مقالات به نقد دموکراسی بپردازیم. همانطور که افلاطون در نقل قولی بیان کرده "دموکراسی بدترین نوع حکومت است و حکومت مردم نادان است" می‌توان به عنوان اولیه ترین انتقاداتی که نسبت به دموکراسی شروع شد دانست.

از نظر منتقدین حکومت دموکراتیک، اکثر مردم نمی‌توانند شایستگی سیاسی را در تصمیم گیری های سیاسی داشته باشند.
از نظر ایشان دموکراسی مانعی برای تصمیم گیری متمرکز است!
حال بررسی ما از دموکراسی انرژی شروع می‌شود.
دموکراسی انرژی چیست؟
مفهومی می‌باشد که در جنبش عدالت زیست محیطی توسعه یافته است. که به نوعی دموکراتیک کردن تولید و مدیریت انرژی است.
که می‌توان از جمله به موارد زیر اشاره کرد:
● گسترش مشارکت عمومی در انرژی
● مالکیت زیر ساخت های انرژی
● تمرکز زدایی سیستم های انرژی

یکی از نکات بسیار مهم که به انتقادات ما بیشتر دامن میزند این است که دموکراسی انرژی توسط سازمان‌های اجتماعی، اتاق‌های فکر، اتحادیه‌های کارگری و سازمان‌های غیردولتی به عنوان چارچوبی برای کربن‌زدایی تأیید شده است.
🌐منبع:
📰Shared Yet Contested: Energy Democracy Counter-Narratives

حال بر اساس آنچه قرار است به اثبات برسانیم واضح است که دموکراسی انرژی در ارائه عدالت واقعی ناکام است. همچنین چارچوب این مقاله ما را از طریق موضوعات اصلی عدالت( جهانی شده ) جلب میکند.
محققان دموکراسی انرژی در اواخر سال‌های 2019 و 2020 به دنبال گسترش این مفهوم بوده‌اند. با این حال، همانطور که این مقاله نشان می دهد، عدالت انرژی و مسائل انتقال عادلانه بسیار فراتر رفته و در حال حاضر بیشتر توسط محققان توسعه یافته و مورد استفاده قرار گرفته اند. علاوه بر این، مفهوم دموکراسی انرژی در بخش اصلی به جوامع محلی محدود می شود و مسائل کلیدی مانند فعالیت های استخراج انرژی و جوامع بومی را نادیده می‌گیرد.
در نهایت از نظریه پردازان دموکراسی می‌خواهیم که کمتر به دنبال جنگ لفظی و زبانی باشند و مانعی برای پژوهش های ما نباشند زیرا باعث افول اقتصاد کربن‌زدایی می‌شود.
_________
⚫️آنارکو کاپیتالیست های ایران🟡
https://t.me/LibertyandProperty


Pouria dan repost
جان مینارد کینز: خساراتی که یک اقتصاددان مُرده‌ همچنان به‌بار می‌آورد
نویسنده: ریچارد ابلینگ
(ریچارد ابلینگ (۱۹۵۰) اقتصاددان و لیبرتارین امریکایی، رئیس «بنیاد آموزش اقتصادی» (FEE) از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ )
ــــــــــــــــــــــــــ
آن‌چه کینز موفق به انجامش شد ارائه مبنایی منطقی برای کاری بود که دولت‌ها همیشه دوست دارند انجام دهند: این‌که پول سایر مردم را راسا خرج کرده و به گروه‌های دارای منافع خاص خوش‌خدمتی کنند.
کینز در این فرآیند کمک کرد تا آن‌چه که سه عنصر نهادی و اساسی اقتصاد بازار آزاد بوده است تضعیف گردد: استاندارد طلا، بودجه‌های متوازن دولت و بازارهای آزاد رقابتی. به‌جای این سه، میراثی که کینز برای ما بر جای گذاشت تورم پول کاغذی، مخارج دولتی کسری‌دار و مداخله بیش‌تر سیاست‌مداران در اقتصاد بود.
کینز معتقد بود اقتصاد بازار ذاتا بی‌ثبات بوده، در معرض انتظارات خوش‌بینانه و بدبینانه سرمایه‌گذار غیرعقلایی قرار دارد که منجر به نوسانات وسیع و غیرقابل پیش‌بینی در تولید، اشتغال و قیمت‌ها می‌شود. کینز معتقد بود فقط دولت می‌تواند نگاهی بلندمدت و عقلانی برای حفظ اقتصاد در یک وضعیت آرام و باثبات داشته باشد که این کار را با ایجاد کسری بودجه برای تحریک اقتصاد در زمان دوران رکود و با ایجاد مازاد بودجه برای به‌دست گرفتن اقتصاد در زمان رونق‌های تورمی انجام می‌دهد

#ریچارد_ابلینگ #جان_مینارد_کینز #مقاله #اقتصاد #اقتصاد_آزاد #کینزیسم
https://telegra.ph/جان-مینارد-کینز-خساراتی-که-یک-اقتصاددان-مرده-همچنان-به-بار-می‌آورد-12-06


آزادی خواهی و آنارشیسم – نظری اجمالی

جرارد کیسی


آنارشی وضعیتی است که اعضای یک جامعه به طور طبیعی، هنگامی در معرض آن قرار می گیرند که تابع قدرت یک حکومت نباشند. نظریه ای که بر مطلوبیت چنین شرایطی دلایلی ارائه می دهد ، آنارشیسم نامیده می شود. دو گونه از آنارشیسم وجود دارد: فلسفی و عمل گرا. آنارشیست‌های فلسفی بحثشان بر غیرقانونی بودن حکومت است، صرف نظر از اینکه آیا به‌جز افزایش آزادی، هیچ یک از گزینه‌های جایگزین ،می تواند نتایج بهتری را برای افراد به ارمغان آورد یا خیر. از سوی دیگر، آنارشیست‌های عمل گرا استدلال می‌کنند که آنارشی امکان‌پذیر است، پیامد آن در کل برای همه بهتر است (البته نه برای افراد وابسته به حکومت)، و باید برای تحقق آن تلاش کرد. البته، هیچ چیزی نمی تواند مانع از آنارشیست فلسفی و عملگرا بودن کسی شود. با این حال، در این کتاب، من استدلال آنارشیسم را در درجه اول در انواع فلسفی آن ارائه خواهم کرد.

مطلب اصلی ....

📚بخشی از کتاب : آنارشی آزادیخواهی
🔸جرارد کیسی
▪️ بخش مقدمه
@LibertyandProperty


Pouria dan repost
درباره آزادی و قانون
نویسنده: موری روتبارد

مسئله قانون و عدالت همواره اهمیت ویژه‌ای برای نظریه لیبرتارینیسم و برای چشم‌انداز از یک جامعه آزاد داشته است، و تلاش‌های نظری بسیاری در این رابطه تاکنون انجام گرفته است. برونو لئونی، حقوق‌دان و فیلسوف سیاسی ایتالیایی (۱۹۱۳-۱۹۶۷)، نیز در کتاب معروف «آزادی و قانون» خود_ که مجموعه درس‌نامه‌های ۱۵ تا ۲۸ ژوئن سال ۱۹۵۸ است_ از منظر حقوقی به تعریف و بررسی مفاهیمی نظیر آزادی، قانون، عدالت، قانون‌گذاری و حاکمیت قانون پرداخته است که اثری خواندنی و قابل‌توجه است.
نقدهای بسیاری بر کتاب لئونی نوشته شده است و آن‌چه در این‌جا می‌خوانید نقدی کوتاه از موری روتبارد بر این کتاب است. متاسفانه کتاب لئونی به فارسی ترجمه نشده است، اما نقد روتبارد امکان آشنایی با برخی از کلیات دیدگاه لئونی را به ما می‌دهد.
امیدوارم از مطالعه آن بهره ببرید.

#موری_روتبارد
#مقاله
#نقد_کتاب
#لیبرتارینیسم
#برونو_لئونی
#قانون

https://telegra.ph/درباره-آزادی-و-قانون-12-01


Pouria dan repost
حتی اقتصاددانان پایبند به بازار آزاد نابخردانه پذیرفته‌اند که قوانین باید توسط قانون‌گذاران دولتی ایجاد شود؛ #برونو_لئونی نشان میدهد که اعطای این امتیاز انحصاری راهی گریزناپذیر برای استبداد دولت بر فرد بوجود می‌آورد. روی دیگر سکه مداخلات فزاینده دولت در بازار آزاد سربرآوردن قانون‌گذاری بوده است، قانون‌گذاری با آن جبر ذاتی‌اش از طریق اکثریت _یا آنطور که بیشتر معمول است، الیگارشی شبه نمایندگان اکثریت_ بر گرده مابقی جمعیت شکل میگیرد. لئونی نقدی فوق‌العاده بر نوشته‌های آخر هایک درباره حاکمیت قانون ارائه میکند. لئونی برخلاف هایک که موافق قوانین کلی در مقابل هوا و هوس‌های دلبخواه بوروکراسی یا قانون اداری بود، اشاره میکند که تهدید اصلی و واقعی آزادی فردی نه از جانب مدیر و مجری بلکه ازجانب قانون مصوبی است که امکان تصدی‌گری اداری را فراهم میکند. لئونی ثابت میکند که داشتن قواعد کلی قابل اجرا و از پیش نوشته شده برای افراد کافی نیست؛ زیرا همین قواعد ممکن است_ و اغلب نیز چنین میشود_ به حریم آزادی افراد تجاوز کنند. لئونی حتی به نظریه‌پردازان ثابت قدم لسه فر هم جایگزینی دربرابر استبداد قانون‌گذار ارائه میکند

#موری_روتبارد


Pouria dan repost
Freedom & the Law, Bruno Leoni [3rd_1991].pdf
12.7Mb
Freedom & the Law, Bruno Leoni
(آزادی و قانون، برونو لئونی، ویراست سوم، به‌زبان انگلیسی)

#برونو_لئونی
#کتاب
#قانون
#حقوق
#لیبرتارینیسم
#عدالت
#بازار_آزاد


Pouria dan repost
آلترناتیو دیگری برای قانون در جامعه وجود دارد... آن آلترناتیو قانون لیبرتارینی است که براساس این معیار استوار است که خشونت تنها برای مقابله با کسانی‌که آغازگر خشونت‌اند به‌کار می‌رود و بنابراین اساس‌اش بر مصون بودن وجود و دارایی هر فرد از استیلای خشونت است. درعمل، این بدان معنا خواهد بود که حقوق عرفی لیبرتارینی را در نظر گیریم، اما پیش از آنکه به‌عنوان مجموعه قوانین یا قانون اساسی لایتغیر لیبرتارینی تقدیس‌اش کنیم، آن را با استدلال انسانی اصلاح نماییم و این همچنین به‌معنای تفسیر و کاربرد پیوسته این مجموعه قوانین لیبرتارینی توسط متخصصان و قضات در دادگاه‌های رقابتی خصوصی خواهد بود.

موری روتبارد | درباره آزادی و قانون

#موری_روتبارد
#گفتاورد
#قانون
#عدالت
#لیبرتارینیسم


می توان گفت، همواره تنها دو فلسفه سیاسی وجود داشته است: آزادی و قدرت. یا مردم باید آزاد باشند تا ، درصورت احترام به حقوق برابر دیگران، زندگی  را آنطور که صلاح می‌دانند اداره کنند، یا برخی با استفاده از زور دیگران را به رفتاری که مورد پسند آنان نیست وادار کنند. البته تعجبی ندارد که فلسفه قدرت همواره برای صاحبان قدرت جذاب‌تر بوده است. دارای اسامی متعددی است- سزاریسم، استبداد شرقی، دئوکراسی، سوسیالیسم، فاشیسم، کمونیسم، سلطنت‌طلبی، اوجاما، دولت‌ رفاه - و استدلال‌ها برای هر یک از این نظام‌ها به قدری متفاوت بوده که شباهت اساسی میان آن ها را پنهان کند. فلسفه آزادی نیز شامل اسامی متفاوتی است، اما مدافعان آن همواره اید هایی از جمله احترام به فرد، اعتماد به توانایی مردم عادی برای تصمیم گیری عاقلانه در مورد زندگی خود و دشمنی با کسانی که برای رسیدن به خواسته خود به خشونت متوسل می شوند ، را به اشتراک گذاشته اند.

می شود گفت که اولین آزادیخواه شناخته شده  فیلسوف چینی لائوتزو است که در حدود قرن ششم قبل از میلاد می زیسته و بیشتر به عنوان نویسنده «تائو ته چینگ» شناخته می شود. لائوتزو توصیه کرد: «بدون قانون یا اجبار، انسان ها در هماهنگی به سر خواهند برد.» تائو بیانیه کلاسیک وارستگی معنوی مرتبط با فلسفه شرق است که متشکل از یین و یانگ است؛ که به معنی پیوستگی تضاد ها است.تائو با آموزش این نکته که هماهنگی را می توان از طریق رقابت به دست آورد ، به پیش بینی نظریه نظم خودجوش می پردازد. و به فرمانروا توصیه می کند که در زندگی مردم دخالت نورزد. علیرغم مثال لائوتزو، درواقع آزادیخواهی در غرب پدید آمد. آیا این مسئله آن را به یک ایده سراسر غربی تبدیل می کند؟ من اینطور فکر نمی کنم. اصول آزادی و حقوق فردی ،همانند اصول علم، همگانی است، هر چند کشف آن اصول علمی بیشتر در غرب صورت گرفته است.

📚اندیشه آزادی خواهی
🔸دیوید بوآز

@LibertyandProperty


Pouria dan repost
https://telegra.ph/کارل-منگر-بنیان‌گذار-مکتب-اتریشی-پاره-دوم-11-28

کارل منگر: بنیان‌گذار مکتب اتریشی [پاره دوم]
نویسنده: جوزف سالرنو

شکل‌گیری قیمت‌ها ویژگی اقتصادی اقتصاد _به گونه‌ای متفاوت از همه دیگر ویژگی‌های اجتماعی، تاریخی و تکنیکی آن_ است و همه رخداد‌های مشخصا اقتصادی را می‌توان درون چار‌چوب شکل‌گیری قیمت‌ها درک کرد. از یک موضع اقتصادی خالص، نظام اقتصادی تنها نظامی از قیمت‌های به‌هم‌وابسته است. یکایک مسائل اجتماعی، هر نامی که داشته باشند، چیزی نیستند مگر نمونه‌هایی خاص از یک فرآیند واحد که پیوسته تکرار می‌شود، و همه قواعد مشخصا اقتصادی از قوانین شکل‌گیری قیمت‌ها بیرون کشیده می‌شوند. در مقدمه کتاب منگر این شناخت را در مقام فرضی بدیهی می‌بینیم. هدف بنیادین او کشف قانون شکل‌گیری قیمت است. به محض اینکه توانست راه‌حل مساله تعیین قیمت‌ها را هم در سوی «عرضه» و هم در سوی «تقاضا»ی آن بر تحلیلی از نیاز‌‌های انسانی و بر چیزی که وایزر اصل «مطلوبیت نهایی» خوانده استوار کند، کل ساز‌و‌کار پیچیده حیات اقتصادی ناگهان به گونه‌ای پیش‌بینی‌نشده و به روشنی، ساده به نظر رسید.

#مقاله #کارل_منگر #جوزف_سالرنو #اقتصاد
_مکتب_اتریشی


Pouria dan repost
https://telegra.ph/کارل-منگر-بنیان‌گذار-مکتب-اتریشی-11-28-2


کارل منگر: بنیان‌گذار مکتب اتریشی [پاره نخست]
نویسنده: جوزف سالرنو

کارل منگر در ۲۸ فوریه ۱۸۴۰ در گالیشیا که امروز بخشی از لهستان است، زاده شد. فرزند یک خانواده ریشه‌دار اتریشی بود که صنعت‌کاران، کارمندان، افسران ارتش و موسیقی‌دانانی را در خود داشت که یک نسل پیش از او از بوهمیا به گالیشیا مهاجرت کرده بودند. پدر او، آنتون، وکالت می‌کرد و مادرش، کارولین (با نام خانوادگی پدری گرزابک) دختر یک تاجر ثروتمند بوهمیایی بود. دو برادر داشت: آنتون و ماکس. اولی یک نویسنده پر‌آوازه سوسیالیست و استاد‌یار دانشکده حقوق دانشگاه وین و دومی، وکیل و نماینده لیبرال پارلمان اتریش بود.
با وجود پیشگامان بلند‌آوازه بی‌شماری که نامشان را در دوران ششصد ساله تکوین مکتب اقتصاد اتریشی می‌بینیم، کارل منگر (۱۹۲۱-۱۸۴۰) بنیان‌گذار یگانه و حقیقی این مکتب به‌معنای واقعی کلمه بود. حتی اگر منگر هیچ نو‌آوری دیگری نکرده بود، تنها به این خاطر که نظام ارزشی و نظریه قیمتی‌ تازه‌ای آفریده که هسته نظریه اقتصادی اتریشی را شکل می‌دهد، شایسته این لقب است. اما دستاورد منگر فرا‌تر از این بود. روش صحیح پراکسیولوژیک را نیز برای پیگیری تحقیقات نظری در علم اقتصاد پی ریخت و پیوسته آن را به کار بست. از این رو اقتصاد اتریشی از نظر روش و نظریه بنیادین خود، اقتصاد منگری بوده و همواره خواهد ماند.
جایگاه منگر به‌عنوان پدید‌آورنده آموزه‌های بنیادین اقتصاد اتریشی را همه صاحب‌نظران برجسته تاریخ این مکتب اقتصادی پذیرفته‌اند. جوزف شومپیتر در مدیحه‌ای که بعد از مرگ منگر در سال ۱۹۲۱ برایش نوشت، تصدیق کرد که «منگر شاگرد هیچ کس نیست و آنچه آفریده، پا بر جا می‌ماند. ... نظریه منگر در باب ارزش، قیمت و توزیع بهترین نظریه‌ای است که تا‌کنون داشته‌ایم». لودویگ فون‌میزس نوشته است:
«آنچه به‌نام مکتب اتریشی اقتصاد می‌شناسیم، در ۱۸۷۱ آغاز شد؛ زمانی که کارل منگر کتابی کم‌حجم را با نام اصول علم اقتصاد منتشر کرد. تا پایان دهه ۱۸۷۰ چیزی به‌عنوان «مکتب اتریشی» وجود نداشت. تنها کارل منگر بود.»


#مقاله #کارل_منگر #جوزف_سالرنو #اقتصاد
#مکتب_اتریشی


مزایای پول

پیدایش پول موهبت بزرگی در حق بشریت بود. بدون پول – بدون یک واسطه فراگیر مبادله – هیچ تخصصی سازی و هیچ پیشرفتی در اقتصاد بالاتر از یک سطح ساده و ابتدایی وجود نخواهد داشت. با پول، مشکلات تقسیم ناپذیری و "تصادفی بودن خواسته ها" که گریبانگیر جامعه مبادله ای بود، همگی ناپدید می شوند. اکنون، جونز می‌تواند کارگرانی را استخدام کند و حقوق آنها را در غالب پول بپردازد. اسمیت می تواند گاوآهن خود را در ازای واحدهایی از پول بفروشد. کالای پولی قابل تقسیم به واحدهای کوچکتر بوده و عموماً مورد قبول همگان است. به این ترتیب همه کالاها و خدمات در ازای پول فروخته می‌شوند و سپس پول برای خرید کالاها و خدمات دیگری که مردم خواهان آن هستند به کار گرفته می‌شود. توسط پول، می‌توان یک «ساختار تولید» مفصل شکل داد که زمین، خدمات نیروی کار و کالاهای سرمایه‌ای برای پیشبرد تولید در هر مرحله با یکدیگر همکاری کرده و پول دریافت می‌کنند.

استقرار پول فایده بزرگ دیگری را نیز به همراه دارد. از آنجایی که همه مبادلات توسط پول صورت می گیرد، همه نسبت‌های مبادله با پول بیان می‌شوند، بنابراین مردم اکنون می‌توانند ارزش بازار هر کالا را با ارزش هر کالای دیگر مقایسه کنند. اگر یک تلویزیون با سه اونس طلا  و یک اتوموبیل با شصت اونس طلا مبادله شود، آنگاه همه می توانند مشاهده کنند که یک خودرو به اندازه بیست دستگاه تلویزیون در بازار «ارزش» دارد. این نسبت‌های مبادله قیمت‌ها هستند و کالای پولی به عنوان مخرج مشترک برای همه قیمت‌ها عمل می‌کند. فقط ایجاد قیمت پولی در بازار امکان توسعه یک اقتصاد متمدن را فراهم می کند، زیرا تنها آنها به بازرگانان این اجازه را می دهند که به محاسبه اقتصادی بپردازد. اکنون صاحبان کسب و کار می‌توانند با مشاهده قیمت‌ فروش محصولاتشان در مقایسه با قیمتی که باید برای عوامل تولیدی بپردازند (هزینه‌هایشان)، قضاوت کنند که چقدر خواسته‌های مصرف‌کننده را برآورده می‌کنند. از آنجایی که همه این قیمت‌ها بر حسب پول بیان می‌شوند، کارآفرینان می‌توانند سود یا ضررشان را مشخص کنند. چنین محاسباتی، کارآفرینان، کارگران و مالکان را در جستجوی درآمد پولی در بازار راهنمایی می کند. فقط چنین محاسباتی می‌تواند منابع را به مولدترین مصارف آنها تخصیص دهد - به مصارفی که خواسته‌های مصرف‌کنندگان را برآورده می‌کند.

بسیاری از کتب مرجع می گویند که پول کارکرد های متعددی دارد: واسطه مبادله، واحد محاسبه، یا «اندازه گیر ارزش ها»، «ذخیره ارزش» و غیره. اما باید روشن شود که همه این کارکردها صرفاً پیامدهای یک کارکرد عالی هستند: واسطه مبادله. از آنجایی که طلا یک واسطه همگانی است، بیشتر این قابلیت را دارد که در بازار عرضه شود، می توان آن را به عنوان واسطه ای در حال و آینده ذخیره کرد و تمام قیمت ها بر اساس آن بیان شوند. از آنجایی که طلا یک واسطه کالایی برای همه مبادلات است، می تواند به عنوان یک واحد محاسبه برای قیمت های فعلی و مورد انتظار آینده عمل کند. توجه به این نکته مهم است که پول نمی تواند یک واحد محاسبه یا ادعای انتزاعی باشد، مگر اینکه به عنوان واسطه مبادله عمل کند.

@LibertyandProperty


مزایای پول

بخشی از کتاب :
📚دولت با پول ما چه کرده است؟
🔸موری روتبارد
#لحظه‌ای_با_روتبارد

@LibertyandProperty


تولید خصوصی دفاع
هانس هرمان هوپ

یکی از رایج ترین و با اهمیت ترین باورهای عصر ما، اعتقاد به امنیت جمعی است. هیچ چیز کم اهمیت تر از مشروعیت دولت مدرن وجود ندارد که بر این باور استوار باشد.

من نشان خواهم داد که ایده امنیت جمعی اسطوره‌ای است که هیچ توجیهی برای دولت مدرن ایجاد نمی‌کند و امنیت به طور کلی خصوصی است و باید خصوصی باشد. با این حال، قبل از اینکه به نتیجه ای برسم، اجازه بدهید ابتدا مشکل را تشریح کنم. ابتدا، من در دو مرحله‌ به بازسازی اسطوره امنیت جمعی می پردازم و در هر مرحله چند نگرانی نظری را شرح خواهم داد......

ادامه : در اینجا

@LibertyandProperty


Pouria dan repost
اینطور نیست که تاکید بر حقوق بشر، به سادگی از روی احساسات باشد. افراد حقوقی دارند، اما نه چونکه ما احساس میکنیم باید داشته باشند، بلکه به علت جستار عقلانی در طبیعت انسان و جهان. بطورخلاصه، انسان حقوقی دارد، چون آنها حقوقی طبیعی هستند. این حقوق، مبتنی بر طبیعت انسان هستند: توانایی فرد انسان برای انتخاب آگاهانه، ضرورت استفاده از ذهن و انرژی‌اش برای اتخاذ اهداف و ارزش‌ها، برای کشف درباره جهان، برای دنبال کردن اهدافش در جهت زنده ماندن و کامیابی، ظرفیت و نیاز او به ارتباط برقرار کردن و رابطه با سایر انسانها و شرکت در تقسیم کار. بطور خلاصه، انسان یک حیوان منطقی و اجتماعی است.
هیچ حیوان یا موجود دیگری از این قابلیت استدلال، انتخاب آگاهانه، تبدیل محیطش در جهت کامیابی، یا همکاری آگاهانه در جامعه و تقسیم کار برخوردار نیست.
بنابراین درحالیکه حقوق طبیعی آنطور که ما بر آن تاکید کردیم، مطلق هستند، از یک جهت نسبی‌اند: آنها به گونه انسان نسبت دارند. یک حقوق-اخلاق برای نوع بشر، به صراحت برای تمام انسان‌ها، صرفنظر از نژاد، عقیده، رنگ و جنسیت است، اما تنها برای گونه انسان است.

#موری_روتبارد | اخلاق لیبرتی

#گفتاورد
#حقوق_طبیعی


منشأمالکیت در غرب و ایران.pdf
173.5Kb
#مقاله
منشا مالکیت در غرب و ایران
علی فتاحی


Radical | رادیکال dan repost
چرا G/GDP برای سنجش اقتصاد دولت‌زده ایران مناسب نیست؟

ردی بر دستاویز جدید چپ ِانقلابی برای ادامه چهل سال دولتگرایی

✍مهران خسروزاده

برای اندازه گیری ابعاد دخالت یک دولت در اقتصاد می‌توان شیوه‌های مختلفی را به کار گرفت. در حالی که برخی از شناخته‌شده ترین روش‌ها مقادیر پولی مداخلات مستقیم دولت‌ها از طریق بودجه عمومی کشور نسبت به کل تولید ناخالص داخلی را ملاک کار خود قرار می‌دهند، باید توجه کرد که نتایج حاصل از این نوع نگاه تا چه حد می‌تواند گمراه کننده باشد.

آن چه مسلم است، صحت این نکته است که آن دسته از مداخلاتی که آثار پولی مستقیم ندارند و در حساب‌های ملی تحت عنوان  «مخارج دولت» ذکر نمی‌شوند همچنان به قوت خود باقی هستند و تبعات آن زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

برای مثال ممنوعیت واردات خودرو یک دخالت آشکار دولت در اقتصاد ایران به شمار می‌رود، اما این محدودیت در حساب‌های ملی و در نتیجه، نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص ملی منعکس نمی‌شود. جالب اینجاست که این اقدام از طريق دو کانال کاهش واردات و از گسترش تولید خودروساز داخلی میتواند به افزایش تولید ناخالص داخلی، بدون افزایش مخارج دولت منتهی شود. این بدان معناست که این دخالت آشکار می‌تواند نه تنها ابعاد و مداخله‌گری دولت در اقتصاد را بالا نبرد بلکه براساس شاخص متداول سنجش ابعاد دولت، دولت ایران کوچکتر نیز شده‌ است!!

از سوی دیگر تفکیک بنگاه‌های خصوصی از بنگاه‌های دولتی و وابسته به حکومت از مناقشه برانگیزترین مسائلی است که اقتصادی مانند اقتصاد ایران با آن مواجه است. در حالی که بسیاری از صنایع کشور  با مدیرانی منصوب شده دولتی اداره می‌شوند یا بر اساس بخشنامه‌های صادر شده از سوی وزارتخانه‌ها فعالیت می‌کنند و یا تحت تملک نهادهای حکومتی  هستند، تولیدات آن‌ها نه ذیل بخش دولتی اقتصاد بلکه تحت عنوان فعالیت بخش خصوصی محاسبه و رده‌بندی می‌شود.

برای مثال، شرکت سرمایه گذاری سازمان تامین اجتماعی (شستا) یک ابربنگاه اقتصادی به حساب می‌آید که تقریبا در تمام صنایع کشور مشغول به فعالیت‌است و واحدهای تولیدی متعددی را در اختیار دارد. با این حال با وجود این‌که مديرعامل شستا از سوی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی تعيين می‌شود، فعالیت شستا و تمام بنگاه‌های زيرمجموعه آن تحت عنوان فعالیت‌های بخش خصوصی در اقتصاد کشور رده‌بندی می‌شوند.

صندوق بازنشستگی کشوری مثال دیگری در این زمینه است. با وجود این‌که مدیریت این صندوق در اختیار دولت است، اما ارزش افزوده آن در بخش خصوصی محاسبه می‌شود.
بانک سینا نمونه دیگری از این موارد است. در حالی که بنیاد مستضعفان مالک اصلی بانک سینا محسوب می‌شود و این نهاد نیز مستقیما زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی به فعالیت می‌پردازد، بانک سینا یک بنگاه خصوصی در نظر گرفته می‌شود و تولیدات آن ذیل تولید بخش خصوصی محاسبه می‌شود.

علاوه بر اینها وجود منابع سرشار انرژی موجب شده تا از طریق کنترل قیمت حامل‌های انرژی در کنار تورم‌های بالا، بی‌سروصدا مخارج دولتی هنگفت و گسترده‌ای در اقتصاد ایران در جریان باشد، که به دلیل عدم ثبت پولی در ترازنامه‌ها معمولا از آن چشم‌پوشی می‌شود. همین مسئله موجب شده تا سطح مخارج دولت در اقتصاد ایران به شکل قابل توجهی کوچک‌تر از آنچه هست نمایانده شود.

در حالی که تفکیک روشن بنگاه‌های دولتی و خصوصی در کشورهای غربی و محدودیت در اعطای یارانه‌های قیمتی مختلف باعث شده تا نسبت مخارج دولت به تولید ناخالص داخلی درک ملموسی از ابعاد دخالت دولت در اقتصاد بدهد، با توجه به گستردگی وجود  فعالیت‌های دولتی ذیل عنوان بخش خصوصی، همچنین مقررات و قواعد به شدت مداخله‌گر و یارانه‌های قیمتی مختلف که فاقد آثار پولی هستند، این شاخص تصویری به شدت گمراه‌کننده از اقتصاد ایران و ابعاد مداخلات دولت ارائه می‌دهد.

با این حال، انتقادات تنها به شاخص متداول اندازه‌گیری سهم دولت از اقتصاد محدود نمی‌شود. این انتقاد را می‌توان فراتر برد و به مسائل کلیدی‌تر نیز اشاره کرد. برای نمونه بدون شک نحوه مخارج دولت نیز حائز اهمیت است و در شرایطی که دولت با نارضایتی عمومی نسبت به چگونگی هزینه‌های خود مواجه است، صحبت از افزایش مخارج چندان حرف عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد.

#اقتصاد
#تخصصی


Share This Article
Join Radical | Challenge Your Friends

https://t.me/joinchat/AAAAAFhioi85VlLNL4puQg


در عصر حاضر، ما توسط سیلی از شرارت در قالب جمع گرایی، سوسیالیسم، برابری خواهی و نیهیلیسم غرق شده ایم.برای من همواره مانند روز روشن بوده است که ما به خاطر خود، عزیزان، آیندگان، دوستان و همسایگانمان و همچنین کشورمان، یک تعهد اخلاقی قانع کننده داریم؛ تا با آن شر به مبارزه بپردازیم.
#موری_روتبارد
#گفتارها

@LibertyandProperty


معامله پایاپای

با این حال، مبادله مستقیم کالاها و خدمات مفید به سختی برای حفظ اقتصاد بالاتر از سطح اولیه کفایت می کند. چنین مبادله مستقیمی - یا داد و ستدی - به سختی بهتر از خودکفایی خالص است. چرا اینگونه است؟در وهله اول، واضح است که تولید به مقدار بسیار کمی می تواند ادامه یابد. اگر جونز چند کارگر را برای ساختن خانه استخدام کند، با چه چیزی حقوق آنها را پرداخت خواهد کرد؟ با قسمت هایی از خانه، یا با مصالح ساختمانی که قابل استفاده نبودند؟ دو مشکل اساسی «تقسیم ناپذیری» و «عدم تصادفی بودن خواسته‌ها» است. بنابراین، اگر اسمیت یک گاوآهن داشته باشد که دوست دارد آن را با چندین چیز مختلف عوض کند - مثلاً تخم مرغ، نان، و یک لباس - چگونه می تواند این کار را انجام دهد؟ چگونه می تواند گاوآهن را بشکند و بخشی از آن را به کشاورز و بخشی دیگر را به خیاط بدهد؟ حتی در مواردی که کالاها قابل تقسیم هستند، معمولاً برای دو مبادله گر غیرممکن است که همزمان یکدیگر را پیدا کنند. اگر الف مقداری تخم مرغ برای فروش داشته باشد و ب یک جفت کفش داشته باشد، در صورتیکه الف کت و شلوار بخواهد این دو چگونه می توانند چنین مبادله ای را به انجام برسانند؟ و به وضعیت اسفبار یک معلم اقتصاد فکر کنید که باید یک تولیدکننده تخم مرغ پیدا کند که بخواهد در ازای تخم مرغش چند درس اقتصادی بخرد! واضح است که هر نوع اقتصاد متمدنانه ای تحت مبادله مستقیم غیرممکن است.

📚دولت با پول ما چه کرده است؟
🔸#موری_روتبارد
#لحظه‌ای_با_روتبارد

@LibertyandProperty

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

263

obunachilar
Kanal statistikasi