جواب چالش های مودی گرل dan repost
از زبون:
https://t.me/MyDearQuerencia
پرنسس بعد از خوردن صبحانه توی اتاقش برگشته بود و بعد از پوشیدن لباسای بالَش، مشغول رقصیدن بود..
امروز جلسه ی آخر کلاسش بود و اون از این ماجرا اصلا خوشحال نبود
قبل از اینکه بخواد توی کلاس شرکت کنه اصلا از تصمیم پادشاه و ملکه و اصرارشون برای رفتن یه کلاس باله راضی نبود و هرکاری برای منصرف کردنشون انجام داد اما موفق نشد..
اما از زمانی که پاشو توی سالن رقص گذاشته بود بقیه ی جلسات رو با علاقه و اشتیاق خاصی شرکت میکرد و تنها دلیل این اشتیاق، مربی باله ی کلاسشون بود..
تمریناتشو کامل انجام میداد تا همیشه شاگرد مورد علاقه ی مربیش باشه و همیشه هم همینطور بود ولی اون که از علاقه ی مربیش نسبته به خودش خبر نداشت، تصمیم گرفته بود امروز هرجوری که شده اونو جذب خودش کنه تا بتونه شانسی برای قرار گذاشتن باهاش پیدا کنه..
اونطرف قصر، مربی باله ای توی اتاقش نشسته بود و به این فکر میکرد که امروز به هر شکلی که شده، علاقشو نسبت به پرنسس بازگو میکنه و ازش فرصتی برای ثابت کردن علاقش به اون میخواد و بهونه ی اون برای این فرصت، مسابقات رقصی بود که بین پرنسی های کشور های مختلف انجام میشد..
پس بلند شد و خودشو برای جلسه ی آخر کلاسش آمادت کرد
https://t.me/andakyrosmarghe
https://t.me/MyDearQuerencia
https://t.me/MyDearQuerencia
پرنسس بعد از خوردن صبحانه توی اتاقش برگشته بود و بعد از پوشیدن لباسای بالَش، مشغول رقصیدن بود..
امروز جلسه ی آخر کلاسش بود و اون از این ماجرا اصلا خوشحال نبود
قبل از اینکه بخواد توی کلاس شرکت کنه اصلا از تصمیم پادشاه و ملکه و اصرارشون برای رفتن یه کلاس باله راضی نبود و هرکاری برای منصرف کردنشون انجام داد اما موفق نشد..
اما از زمانی که پاشو توی سالن رقص گذاشته بود بقیه ی جلسات رو با علاقه و اشتیاق خاصی شرکت میکرد و تنها دلیل این اشتیاق، مربی باله ی کلاسشون بود..
تمریناتشو کامل انجام میداد تا همیشه شاگرد مورد علاقه ی مربیش باشه و همیشه هم همینطور بود ولی اون که از علاقه ی مربیش نسبته به خودش خبر نداشت، تصمیم گرفته بود امروز هرجوری که شده اونو جذب خودش کنه تا بتونه شانسی برای قرار گذاشتن باهاش پیدا کنه..
اونطرف قصر، مربی باله ای توی اتاقش نشسته بود و به این فکر میکرد که امروز به هر شکلی که شده، علاقشو نسبت به پرنسس بازگو میکنه و ازش فرصتی برای ثابت کردن علاقش به اون میخواد و بهونه ی اون برای این فرصت، مسابقات رقصی بود که بین پرنسی های کشور های مختلف انجام میشد..
پس بلند شد و خودشو برای جلسه ی آخر کلاسش آمادت کرد
https://t.me/andakyrosmarghe
https://t.me/MyDearQuerencia