مرگی که آَغاز خشم کودکان کوردستان است
نوشتهی گلرخ ایرایی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، درباره اعدام رامین حسینپناهی و لقمان و زانیار مرادی
ریسمانها کشیده شد / حلقهها سرها را بلعید / چارپایه بر زمین غلتید / پوتین به عقب برگشت و ... / گردنها شکسته شد
یک دقیقه گذشت / همه چیز تمام شد / تنها تکان بریدهای در پاها / که نای نگهداشتن دمپایی کهنه را نداشت / تکانی دیگر ... / تکانی دیگر ...
و مرگ / مرگی که پایان نبود / مرگی که آغاز خشم کودکان کوردستان است.
زانیار مرادی ، لقمان مرادی و رامین حسینپناهی، مبارزان راه آزادی، جاودانهای مقاومت کوردستان و آموزگاران صبر و استقامت، بی کمترین کرنشی، آزادمردانه درس ایستادگی دادند و با حضور دلاورانهشان در حالی که در اعتراض به برخوردهای وحشیانه ماموران رژیم، لب بر غذا بسته بودند به دار آویخته شدند.
در برابر دیو استبداد و ارتجاع ایستادند تا رسوا کنند ننگ و افتضاح آنانی که خود را حاکم و دولتمرد تصور میکنند و هیچ نکردند جز جنایت. آنان که نامشان با قتل عام آزادیخواهان و نسلکشی گره خورده است و روی کار آمدنشان با هزار خدعه و نیرنگ همراه بود. بودنشان میسر شد به برپایی شکنجهگاهها و بیدادگاههای بیبدیلشان دهنکجی زشتی شد به حرفه قضاوت.
گورهای دستهجمعی در کارنامه دارند و چهل سال تاریخ ننگینشان عجین است با قتل عامهای پی در پی.
قاتلان جانباختگان هفدهم شهریور ۱۳۹۷، در کنار قاتلان فرزاد کمانگر، غلامرضا خسروی، آرش رحمانی، شیرکو معارفی، شیرین علمهولی، علی صارمی، شهرام احمدی، محمد حاجآقایی، جعفر کاظمی، حامد احمدی، محمد عبدالهی، مجتبی محسنی، سعید سلطانپور، مصطفی و علی مثنی، علیرضا اکبریمنفرد، رقیه اکبریمنفرد، شمسالدین فاضلی و هزاران آزادیخواه دیگر که قربانیان چهاردهه جنایات رژیم استبدادی هستند، به همراه تمامی منفعتطلبانی که آب در آسیاب دژخیم ریختهاند و همچنان سعی دارند در مرثیه عزیزانمان پشمی به کلاه رسوایی خود بیفزایند، در روز موعود در پیشگاه خلق ایران مجازات و وادار به پاسخگویی خواهند شد.
باشد که باور کنیم مجال محکومکردن نمانده است و کارزارِ تاوان است.
گلرخ ابراهیمیایرایی، بند زنان زندان اوین، شهریور 97
@asmanzibatrinvten