رابطه جمهوری اسلامی ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین
قسمت دوم
◀️تا قبل از شکلگیری سازمان همه احزاب مانند کمونیستها یا شیوعیها و پان عربیستها و یا قومیها و اخوانالمسلمین به عنوان احزاب اسلامگرا و نیز بعثیها، همگی در عرصه مبارزه با رژیم اسرائیل فعال بودند و هر کدام از زاویه منافع و مبانی و نیز پیش فرضها و ایدئولوژی خود به مساله فلسطینی نگاه میکردند و این بحران نمایندگی مردم فلسطین را تشدید میکرد. به عبارت دیگر همه بازیگران از مصر و سوریه گرفته تا احزاب بعثی و کمونیست، سعی میکردند از آشفتگی اشغال برای منافع حزبی و گروهی خود، بهره برند و بحران فلسطین عملا نقش ثانویه داشته باشد. بهعنوان نمونه این احزاب عربی از بین فلسطینیها و مصریها و سوریها و اردنیها یارگیری میکردند به ویژه از فلسطینیها، این یارگیری حزبی و تنازع نظری و تنازع منافع سبب میشد مشخص نشود که صاحب اصلی مشکل کیست؟ اصلا نمایندگان مردم فلسطین کدام گروه است تا در سازمانهای بینالمللی آنان را نمایندگی کند. همه احزاب از ناصری تا اسلامی خود را صاحب حق میدانستند. اخوان خواهان مبارزه اسلام محور و اتحاد اسلامی بود در حالی که قومیها و بعثیها خواهان اتحاد عربی بودند و شیوعیها و یا همان کمونیستها خواهان استفاده از ظرفیتهای نظریه چپ و مارکسیسم و استفاده از دولتهای چپگرای جهان و جنگ مسلحانه چریکی برای سرنگونی اسرائیل بودند. این اضطراب و چند صدایی سبب شد عدهای از جوانان فلسطینی که عمدتا از غزه و مناطق جنین و نیز اردوگاههای پناهندگان در سوریه و لبنان بودند همه علایق خود را کنار گذارند و در پی شکل دادن یک واحد سیاسی فلسطینی مستقل باشند.
◀️کنفرانس سران عرب و اولین جرقه
به هر صورت در اولین کنفرانس کشورهای عربی که ژانویه سال 1964 در قاهره،برگزار گردید، جرقه شکلگیری سازمان آزادیبخش فلسطین زده شد. در این کنفرانس به احمد الشقیری که کرسی فلسطین را نمایندگی میکرد از سوی اتحادیه کشورهای عربی ماموریت داده شد تا ضمن تماس با مردم و نخبگان و نیز گروههای عربی و فلسطینی و نیز کشورهای هم سو سازمانی را طراحی و مفاد اساس نامهاش را تهیه و تصویب کند که به عنوان نماینده مشروع و قانونی مردم فلسطین به شمار آید. در اواخر سال 1963 یعنی چند ماه قبل از کنفرانس، دولت اسرائیل با تحرکاتی در کرانه باختری در حال تغیر مسیر رودخانه اردن بود و تنش ها بین اردن و اسرائیل به بالاترین حد رسیده بود و همگی منتظر جنگی دوباره بودند. این کنفرانس زمینه همسویی کشورهای عربی را فراهم آورد و در بیانیه پایانی خود راه را برای سامان دادن به یک نهاد سیاسی و قانونی که مردم فلسطین را نمایندگی میکرد، هموار نمود و نیز میزان همبستگی قبل از جنگ را افزایش داد. بعد از این حادثه القشیری در اواخر می 1964 با سرپرستی ملک حسین در اردن و با مشارکت بیش از 400 نماینده که عمدتا از مستقلها محسوب میشدند، کنفرانسی تشکیل داد. این اعضا نیز توسط یک کمیته اولیه که القشیری تشکیل داده بود، انتخاب شده بودند. در جون 1964 این کنفرانس رسما تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین را اعلام نمود و همچنین یک میثاق ملی را نیز به تصویب اعضا رساند و این تشکل خودش را به عنوان یک پارلمان فلسطینی معرفی نمود. به طور طبیعی اولین رئیس این سازمان سیاسی نیز احمد القشیری بود. این سرآغاز شکلگیری سازمان است.گروههای زیادی ابتدا با این سازمان مخالفت کردند. با توجه به وجود موج گسترده چپگرایی و نیز پان عربیسم، القشیری و تشکل او تحت فشار بود. جوانان آرمانخواه بعثی و کمونیست فلسطینی و عرب او را خائن میدانستند زیرا تحت لوای احزاب موجود عمل نکرده است. یکی از اعضا سازمان در خاطرات خود آورده است که اولین بار بعد از تاسیس سازمان با جمال عبدالناصر ملاقات کردیم و به او گفتیم ما نمیخواهیم با عناوینی مانند ناصری، بعثی، شیوعی، فعالیت کنیم در حالی که شما مرا میشناسید و میدانید من خودم ناصری هستم. به عبارت دیگر این اولین بار بودکه فلسطینیها دارای یک تشکیلات سیاسی ملی میشدند که آنان را نمایندگی میکرد. بعد از آنکه تعداد زیادی از سازمانها مانند فتح نیز به سازمان آزادی بخش فلسطین پیوستند، این فضا،کماکان ادامه داشت. در این جا یک نکتهای را باید یادآوری کنم. سازمان آزادیبخش فلسطین متشکل از سازمانها و گروهای زیادی است که بعدها به آن پیوستند. اما در برخی گزارشها متاسفانه به اشتباه بین سازمان و جنبش خلط میشود. فتح و یا جنبش آزادیبخش فلسطین با سازمان متفاوت است. جنبش فتح یکی از اعضا موجود در سازمان است هر چند در دوران بعد از جنگ کریمه و سلطه عرفات، سازمان در اختیار فتح قرار گرفت. گروههای فلسطینی مسلح مانند فتح، رعد، صائقه، جبهه الشعبیه للتحریر و فدائیان فلسطینی و بسیاری گروههای بعثی و کمونیست که در حال مبارزه بودند به این تشکل پیوستند. خلیلی @dr_mj_khalili ادامه دارد👇👇
قسمت دوم
◀️تا قبل از شکلگیری سازمان همه احزاب مانند کمونیستها یا شیوعیها و پان عربیستها و یا قومیها و اخوانالمسلمین به عنوان احزاب اسلامگرا و نیز بعثیها، همگی در عرصه مبارزه با رژیم اسرائیل فعال بودند و هر کدام از زاویه منافع و مبانی و نیز پیش فرضها و ایدئولوژی خود به مساله فلسطینی نگاه میکردند و این بحران نمایندگی مردم فلسطین را تشدید میکرد. به عبارت دیگر همه بازیگران از مصر و سوریه گرفته تا احزاب بعثی و کمونیست، سعی میکردند از آشفتگی اشغال برای منافع حزبی و گروهی خود، بهره برند و بحران فلسطین عملا نقش ثانویه داشته باشد. بهعنوان نمونه این احزاب عربی از بین فلسطینیها و مصریها و سوریها و اردنیها یارگیری میکردند به ویژه از فلسطینیها، این یارگیری حزبی و تنازع نظری و تنازع منافع سبب میشد مشخص نشود که صاحب اصلی مشکل کیست؟ اصلا نمایندگان مردم فلسطین کدام گروه است تا در سازمانهای بینالمللی آنان را نمایندگی کند. همه احزاب از ناصری تا اسلامی خود را صاحب حق میدانستند. اخوان خواهان مبارزه اسلام محور و اتحاد اسلامی بود در حالی که قومیها و بعثیها خواهان اتحاد عربی بودند و شیوعیها و یا همان کمونیستها خواهان استفاده از ظرفیتهای نظریه چپ و مارکسیسم و استفاده از دولتهای چپگرای جهان و جنگ مسلحانه چریکی برای سرنگونی اسرائیل بودند. این اضطراب و چند صدایی سبب شد عدهای از جوانان فلسطینی که عمدتا از غزه و مناطق جنین و نیز اردوگاههای پناهندگان در سوریه و لبنان بودند همه علایق خود را کنار گذارند و در پی شکل دادن یک واحد سیاسی فلسطینی مستقل باشند.
◀️کنفرانس سران عرب و اولین جرقه
به هر صورت در اولین کنفرانس کشورهای عربی که ژانویه سال 1964 در قاهره،برگزار گردید، جرقه شکلگیری سازمان آزادیبخش فلسطین زده شد. در این کنفرانس به احمد الشقیری که کرسی فلسطین را نمایندگی میکرد از سوی اتحادیه کشورهای عربی ماموریت داده شد تا ضمن تماس با مردم و نخبگان و نیز گروههای عربی و فلسطینی و نیز کشورهای هم سو سازمانی را طراحی و مفاد اساس نامهاش را تهیه و تصویب کند که به عنوان نماینده مشروع و قانونی مردم فلسطین به شمار آید. در اواخر سال 1963 یعنی چند ماه قبل از کنفرانس، دولت اسرائیل با تحرکاتی در کرانه باختری در حال تغیر مسیر رودخانه اردن بود و تنش ها بین اردن و اسرائیل به بالاترین حد رسیده بود و همگی منتظر جنگی دوباره بودند. این کنفرانس زمینه همسویی کشورهای عربی را فراهم آورد و در بیانیه پایانی خود راه را برای سامان دادن به یک نهاد سیاسی و قانونی که مردم فلسطین را نمایندگی میکرد، هموار نمود و نیز میزان همبستگی قبل از جنگ را افزایش داد. بعد از این حادثه القشیری در اواخر می 1964 با سرپرستی ملک حسین در اردن و با مشارکت بیش از 400 نماینده که عمدتا از مستقلها محسوب میشدند، کنفرانسی تشکیل داد. این اعضا نیز توسط یک کمیته اولیه که القشیری تشکیل داده بود، انتخاب شده بودند. در جون 1964 این کنفرانس رسما تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین را اعلام نمود و همچنین یک میثاق ملی را نیز به تصویب اعضا رساند و این تشکل خودش را به عنوان یک پارلمان فلسطینی معرفی نمود. به طور طبیعی اولین رئیس این سازمان سیاسی نیز احمد القشیری بود. این سرآغاز شکلگیری سازمان است.گروههای زیادی ابتدا با این سازمان مخالفت کردند. با توجه به وجود موج گسترده چپگرایی و نیز پان عربیسم، القشیری و تشکل او تحت فشار بود. جوانان آرمانخواه بعثی و کمونیست فلسطینی و عرب او را خائن میدانستند زیرا تحت لوای احزاب موجود عمل نکرده است. یکی از اعضا سازمان در خاطرات خود آورده است که اولین بار بعد از تاسیس سازمان با جمال عبدالناصر ملاقات کردیم و به او گفتیم ما نمیخواهیم با عناوینی مانند ناصری، بعثی، شیوعی، فعالیت کنیم در حالی که شما مرا میشناسید و میدانید من خودم ناصری هستم. به عبارت دیگر این اولین بار بودکه فلسطینیها دارای یک تشکیلات سیاسی ملی میشدند که آنان را نمایندگی میکرد. بعد از آنکه تعداد زیادی از سازمانها مانند فتح نیز به سازمان آزادی بخش فلسطین پیوستند، این فضا،کماکان ادامه داشت. در این جا یک نکتهای را باید یادآوری کنم. سازمان آزادیبخش فلسطین متشکل از سازمانها و گروهای زیادی است که بعدها به آن پیوستند. اما در برخی گزارشها متاسفانه به اشتباه بین سازمان و جنبش خلط میشود. فتح و یا جنبش آزادیبخش فلسطین با سازمان متفاوت است. جنبش فتح یکی از اعضا موجود در سازمان است هر چند در دوران بعد از جنگ کریمه و سلطه عرفات، سازمان در اختیار فتح قرار گرفت. گروههای فلسطینی مسلح مانند فتح، رعد، صائقه، جبهه الشعبیه للتحریر و فدائیان فلسطینی و بسیاری گروههای بعثی و کمونیست که در حال مبارزه بودند به این تشکل پیوستند. خلیلی @dr_mj_khalili ادامه دارد👇👇