مطالعات جهان عرب


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


مجله مطالعات سیاسی جهان عرب
نویسنده: محمد جواد خلیلی تماس با ادمین ایمیل:mjkhalili.1@gmail.com
برای تماس با مدیر کانال روی لینک زیر کلیک کنید :https://t.me/mohamadjkhalili

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔵🔵نوستالژی خلافت
یکی از حوادث مهم در دوران معاصر فروپاشی خلافت در سرزمین های اسلامی بود. بسیاری از جنبش های تکفیری و جهادی کنونی، یکی از اهداف خود را احیا خلافت می دانند. بخش دیگری از جریان های اسلامی مانند اخوان نیز در سودای خلافت هستند هرچند که در شیوه تحقق آن با جریان های جهادی همدلی ندارند. اما این خواب خوش که ذهن جهان اسلام را تسخیر کرده چرا و چگونه نابود شد. امپراتوری عثمانی که در سرزمین های زیادی از عراق تا ساحل مدیترانه وشمال آفریقا را در سیطره داشت با اتمام جنگ جهانی اول به تاریخ پیوست و نابود شد و از دل آن کشورهای بسیاری متولد شدند. نظام خلافت در عراق و دیگر کشورهای عربی، جنایات و ظلم های زیادی مرتکب شدند. یکی از علل فروپاشی امپراتوری عثمانی بحران ناکارآمدی بود. ترکان در سایه ظلم و ستم به استثمار سرزمین های عربی و اسلامی پرداخته و هر روز برگی بر جنایات خود می افزودند. درعراق شیعیان به شدت تحت فشار بودند و با سیاست های طائفی این امپراتوری از ابتدایی ترین حقوق خود محروم بودند و کمتر کارگزار و رجل سیاسی شیعی در دستگاه اداری عراق یافت می شد و سربازگیری هم بلای جان عراقی ها بود. در ارمنستان و دیگر کشورها نیز اوضاع خوبی حاکم نبود. داستان نسل کشی ارامنه تا کنون گریبان روابط ترکیه جدید با پیرامونش را می فشارد. در حجاز و شامات نیز حاکمان و خاندان های حاکم از مظالم خلافت به ستوه آمده بودند و از دست فشارهای دستگاه خلافت و توقعات بی حساب آن به کشورهای بیگانه متوسل شدند. در عربستان چندین جنگ بین عثمانی و حکام این سرزمین به وقوع پیوست که نشان از عدم مقوبلیت کلی نظام خلافت در سرزمین های اسلامی داشت. نفس پناه بردن به انگلستان و دیگر قدرتهای دوران مانند پرتغالی ها و فرانسوی ها برای نجات از نظام خلافت، نشان از بحران جدی این سیستم در تعامل با مسلمانان است. مشابه این رفتار در دوران معاصر مساله اشغال عراق است. از این جهت هنگامی که عراق توسط ایالات متحده فتح شد مردم به جان آمده از ظلم صدام که به نام اهل سنت و به نام امت عربی حکم می راند، با آغوش باز از تانک های متجاوز استقبال کردند و حاضر به همکاری با بیگانه برای اسقاط دیکتاتور شدند. به عبارت دیگر بحران کارآمدی می تواند سبب فروپاشی و باز شدن پای بیگانه در هر بخشی از سرزمین های اسلامی شود. نوشتاری توسط مرکز مطالعاتی مزماه منتشر شده که در دو بخش به جنایات و ظلم های عثمانی در سرزمین های اسلامی می پردازد. 🔴 لیک نوشتار مرکز http://almezmaah.com/2018/01/04/%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%AB%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9-%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D9%8A%D8%A9-%D8%A7-2/ محمد جواد خلیلی کانال مطالعات جهان عرب @dr_mj_khalili


مقاله ای در دو بخش توسط موسسه مزماه با موضوع جنایات امپراتوری عثمانی در سرزمین های اسلامی منتشر شده است. توضیح بیشتر پست بعدی t.me/dr_mj_khalili


السياسة_الخارجية_الإيرانية_1979.pdf
64.1Mb
فایل کتاب سیاست خارجی ایران که برخی دوستان تقاضای اصل فایل کتاب را داشتند که تقدیم می شود


کتابی با عنوان"سیاست خارجی ایران 2011-1979" که نشان می دهد جهان عرب به سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب چگونه نگاه می کنند. کانال مطالعات جهان عرب t.me/dr_mj_khalili


⏹تحول در مبانی اسلام سیاسی در جهان عرب
◀️اسلام سیاسی و یا آن دسته از نظریات سیاسی که ناظر به مبانی دینی به ویژه بعد از فروپاشی خلافت در جهان عرب شکل گرفت، اغلب تلاشی برای هویت یابی، توصیف می شود. پیشگامان این نظریه با توجه به تجربه عینی که پشت سر گذاشته اند اقدام به نظریه پردازی نمودند و نسل بعد نیز تجربه ای متفاوت نسبت به نسل قبل داشتند و به طور طبیعی از برخی مبانی عدول کردند و کمی واقع گرایانه تر به موضوع هویت و الزامات دنیای جدید نگاه کردند. اکنون در موسسه مومنون بلاحدود مقالات و پژوهش های بسیار روشمند و کاربردی در تحلیل و تبیین این تحولات نظری به رشته تحریر در می آید. یکی از مواردی که شاهد تغییر در نگاه به آن هستیم،مساله ملیت و مرزهای جدید در رابطه با هویت فرد مسلمان است. پیشگامان اسلام سیاسی مانند حسن البنا، اسلام را تنها عامل هویت بخش در هر جامعه اسلامی می دانستند و به شدت با گرایش های قومی (پان عربیستی) و سکولار و لیبرال مخالفت می کردند. البنا بارهای در کنگره حزب نظرگاه اسلام در خصوص هر شهروند مسلمان در مصر و دیگر مناطق جهان را تشریح نمود. حسن البنا خیلی روشن می گوید هر نقطه ای از کره زمین که یک مسلمان در آن وجود داشته باشد و صدای اذان از مناره آن به گوش رسد، آنجا محل فعالیت ما و سرزمین همه مسلمانان محسوب می شود.
◀️◀️در مقابل این نظریه، نسل دوم از نظریه پردازان اسلام سیاسی مانند حسن الترابی و راشد الغنوشی با پذیرفتن امر واقع، سعی می کنند تلفیقی بین امت اسلامی و ملت محصور در یک مرز مشخص سیاسی جغرافیایی ارایه کنند. اگر نسل اول به هیچ وجه این مرزهای سیاسی جدید را به عنوان عنصر هویت بخش به رسمیت نمی شناسند اما نسل بعد نگاهی متفاوت ارایه می کنند. آنان می خواهند به نوعی با حفظ مساله هویت اسلامی به گونه ای با هویت ملی نیز آشتی کنند. راشد الغنوشی در خصوص نحوه اجرای حدود اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی نیز بعد از بازگشت از تبعید، نظریات متفاوتی ارایه نمود. او فعالیت دینی و به قول خودشان دعوت و امور آن را از امور سیاسی حزب جدا کرد و بخش سیاسی و رقابت قدرت حزب را از بعد دینی و تبلغی جدا نمود. در واقع به نوعی مبنای سکولاریسم را در عمل پیاده کرد. او در توجیه چرایی آن نیز بیان داشت که امور دعوت و مسائل مساجد و آموزش دینی و افزایش فرهنگ دینی جامعه باید امری جدای از مسائل روزمره سیاسی باشد و نباید از این عنصر دینی در تبلیغات سیاسی بهره برد و عملا حزب فقط نامی از گرایش اسلامی خود را یدک می کشد. ⏺بسیاری از پژوهش های انجام شده در موسسه مومنون بلاحدود و دیگر موسسات جهان عرب با مسائل مطرح شده ما هم افقی دارد لذا ایجاد شریان ترجمه هدف دار از محصولات تولیدی این دست موسسات می تواند به رشد تولید دانش و نیز کم کردن دیگر هزینه های پژوهشی به موسسات داخلی ما مدد رساند. محمد جواد خلیلی کانال مطالعات جهان عرب @dr_mj_khalili


موسسه مومنون بلاحدود پژوهش های کاربردی پیرامون تحولات اسلام سیاسی منتشر کرده و برخی تحولات نظری پیشگامان (البنا) اسلام سیاسی و نسل دوم را در خصوص هویت دنبال کرده. توضیح بیشتر پست بعدی @dr_mj_khalili


رابطه جمهوری اسلامی ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین
⏹قسمت پنجم (پایانی)
◀️ساف بعد از اسلو از یک سازمان، به سمت یک حکومت خودگردان، تغییر شکل داد و این را برای خود فتح الفتوحی می‌دانست اما این سازشکاری به هیچ وجه با سیاست های ایران هم نوایی نداشت. از سوی دیگر سازمان‌های حماس و جهاد با توجه به اینکه در اساسنامه خود مساله نابودی اسرائیل را مطرح کرده بودند کاملا به عنوان نمایندگان رسمی مردم فلسطین از سوی ایران پذیرفته شدند. این در حالی است که حماس بعد از اینکه به قدرت رسید با امر واقع رو به رو شد و او هم دست به اصلاح اساسنامه خود زد. گویی نشستن بر اریکه قدرت می‌تواند هر جنبش آرمان گرایی را واقع نگر کند. حماس نیز عبارت نابودی اسرائیل را برداشت تا بتواند به عنوان شریک در حکومت باقی بماند.
⏪ایران، تنها در جهان عرب
متاسفانه بیش از چهار دهه سابقه رابطه ما با گروه‌های فلسطینی، تجربه موفقی نبوده است. عدم فهم متقابل از اولویت‌های متغیر آنان در طول این سال‌ها یکی از مهمترین دلایل است. خستگی و فرسودگی ساف، حماس و جهاد را، ما به حساب سازشکاری و خودباختگی گذاشتیم در حالی که روند طبیعی بیش از پنج دهه مبارزه نتیجه‌ای جز این نداشت. از سوی دیگر اولویت‌های کلی در جهان عرب به شدت تغییر کرده است. دیگر از آن شعارهای پرطمطراق عهد ناصری و کمونیستی خبری نیست. اولویت‌های جهان عرب، اشتغال، آموزش، امنیت، توسعه یافتگی، رفاه و زیست بی‌درد سر در کنار همسایه‌ای به نام اسرائیل است. بعد از آنکه جمهوری اسلامی با سازمان آزادیبخش فلسطین و عرفات و برنامه سازش او دچار مشکل شد به سمت نیروهای انقلابی و اسلامی مانند حماس و جهاد رفت اما متاسفانه آنان نیز دقیقا همان راه عرفات را رفتند و آرمانها را با واقعیت روی زمین جایگزین نمودند. در این آشفته بازار که کشورهای عربی و گروه‌های اسلام‌گرا و سکولار مبارز فلسطینی، بعد از پنجاه سال ناگزیر شده‌اند تحت فشار بین‌المللی و دیگر عوامل ساختاری و عینی، اولیوت نابودی اسرائیل را با تاسیس دولت فلسطینی جایگزین کنند، جمهور اسلامی ایران تنها صدایی است که خواهان نابودی اسرائیل است. طی دهه‌های گذشته ایران همیشه از زاویه مبارزه با اسرائیل با جهان عرب وارد گفت‌وگو شده است. تا زمان جنگ حزب الله و اسرائیل این رویکرد مناسب بود اما بعد از بهار عربی و مسائل سوریه و نیز بحران سیاسی اهل سنت عراق با دولت مرکزی عمدتا شیعه، دیگر این روند جوابگو نیست. رسانه‌های عربی توانستند برای افکار عمومی عربی دشمن جدید خلق کنند و آن ایران شیعه است. با توجه به اوضاع نزاع طایفه‌ای موجود در منطقه، تعریف منافع ملی و اتخاذ سیاست‌های واقع بینانه از سوی کارگزار هر روز سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شود. محمد جواد خلیلی کانال مطالعات جهان عرب https://t.me/dr_mj_khalili


رابطه جمهوری اسلامی ایران و جنبش آزادیبخش فلسطین
⏹قسمت چهارم
◀️ماه عسلی با آرزوهای بزرگ
بعد از انقلاب اولین گروه‌هایی که به دولت انقلابی تبریک گفتند و آن را به رسمیت شناختند، دولت لبنان و سازمان ساف بودند. به واسطه حضور همان شخصیت‌ها و آشنایی‌های گذشته رابطه ادامه یافت. عرفات به ایران آمد و سفارت اسرائیل به شکل نمادین به سازمان تحویل داده شد و عرفات، حاج احمد آقا و یزدی هم دست در دست هم عکس یادگاری گرفتند. عرفات در هنگامه حضور در ایران و پیروزی انقلاب به امام گفته بود الیوم ایران و غدا فلسطین یعنی امروز ایران و فردا فلسطین. ببینید این همان سوتفاهمی است که اشاره شد. عرفات مطلقا یک سیاستمدار نبود. او از ابتدایی‌ترین مسائل سیاسی نیز سررشته نداشت. حوادثی اتفاق افتاد که می‌تواند پاسخ علل زاویه گرفتن عرفات و سازمان از ایران بعد از نقلاب باشد. جمله عرفات را دقت کنید. مگر ایران در اشغال بود؟ این جا یک انقلاب ضد استبدادی اتفاق افتاده بود اما اسرائیل طی دهه‌ها سرزمینی را اشغال کرده بود و شرایط بسیار پیچیده‌ای بر آن منازعه حاکم است که به هیچ وجه با ایران قابل قیاس نبود. از طرف دیگر به نظر می‌رسد با توجه به فضای ملتهب، احساسی و انقلابی حاکم، طبیعی بود که در آغاز راه ائتلاف‌ها شکننده باشد. همچنین هیچ نیروی مبارز دیگری در عرصه حضور نداشت و او تنها شخصیت و مجاهدی بود که به عنوان سمبل مبارزه مطرح شد . به هر حال این نزدیکی و ماه عسل با دولت انقلابی دیری نپایید. مصاحبه‌ای از عرفات را در یکی از نشریات خواندم که پیرامون انقلاب ایران و رابطه‌اش با ایران گفته بود که ما انقلاب را به آنان آموزش دادیم. نحن علمناهم الثوره. این احتمالا اشاره‌ای است به حضور برخی چهره‌های انقلابی در اردوگاه‌های فلسطینی.
◀️طلاق تلخ و زود هنگام
ائتلاف و نزدیکی که بین دو نهاد انقلابی و ضد اسرئیلی پدید آمده بود خیلی زود رو به افول گذاشت. بخشی از این افول ناشی از تلقی نادرستی بود که نیروهای انقلابی از عرفات و سازمان داشتند. مبارزان و کارگزاران تصمیم‌گیر در ایران به عرفات به‌عنوان نیروی انقلابی نگاه می‌کردند که با وی تقارب فکری و ایدئولوژیکی دارند در حالی که عرفات به ایران صرفا به عنوان یک شریک نگاه می کرد که توان کمک مالی و تسلیحاتی دارد و ممکن از هر لحظه با شریکی دیگر مانند صدام و یا مبارک جایگزین شود. جنبش فتح قبل از آنکه بخشی از سازمان ساف شود و وجهی سیاسی و مشروع و نیز نمایندگی رسمی مردم فلسطین را به دست آورد، یک جنبش چریکی بود. فتح هسته‌های اولیه‌اش (بنابر برخی روایت‌ها) از پناه جویان فلسطینی در کویت آغاز شد. حتی اگر این نظریه را ضعیف بدانیم و همان روایت رسمی را قبول کنیم، کویت همیشه یکی از حامیان مالی فلسطین بوده و برای کادرها و رهبری این سازمان‌ها و به ویژه عرفات سنگ تمام گذاشته. بعد از اشغال کویت توسط صدام، عرفات درکمال ناباوری درکنار اشغال‌گر ایستاد و از نظام صدام حمایت کرد. این موضع‌گیری سبب شد که بعد از عملیات آزادسازی کویت توسط آمریکا و نیروهای ائتلاف امیرکویت نمایندگی‌های رسمی ساف را تعطیل کند و کلیه کمک‌های مالی سخاوتمندانه خودش به سازمان را قطع کرد. این همان روحیه میلیتاریستی و جنون دیکتاتور دوستی و اسطوره پرستی است که ما توان درک آنرا نداریم. دقیقا در زمانه جنگ ایران و عراق نیز عرفات در کنار صدام ایستاد. ابتدا عرفات سعی کرد برای اتمام جنگ و آتش بس تلاش کند و از رابطه خوبش با نظام انقلابی و نیز صدام برای اتمام جنگ استفاده کند. البته با همان روحیه کاسب کاری که داشت به نحوه احسن از این رابطه استفاده کرد و مانند یک بازاریاب حرفه‌ای به هر کس که ممکن بود این رابطه را فروخت و از آن سود جست. در واقع او قبل از آنکه نقش میانجی را ایفا کند از این عنوان، بهره مالی و رسانه‌ای بسیاری برد. عنوان میانجی‌گری برای صلح برای کسی که همواره متهم به عملیات تروریستی و گروگان‌گیری در سراسر جهان است، امتیاز کمی نبود. شعار راه قدس از کربلا می‌گذرد که توسط نظام ایران داده شد، خشم عرفات را برانگیخت و رسما آنرا شعاری مسخره توصیف کرد. این به مثابه زاویه گرفتن و اتمام ماه عسل بین عرفات و ایران است. بعد از آنکه ساف در کنار صدام ایستاد، مدتی نگذشت که آرام آرام سازمان‌هایی مانند حماس و جهاد اسلامی از راه رسیدند. این سازمان‌ها از یک طرف فلسطینی و مبارز بودند و از سوی دیگر اسلام‌گرا محسوب می‌شدند و از همه مهم‌تر عضو ساف هم نبودند. بها دادن و ایجاد رابطه عمیق با این گروه‌ها، سبب عمیق‌تر شدن شکاف بین ایران و ساف شد. تیر خلاص رابطه با ساف را باید در دوران سوم و چهارم حیات ساف که در ابتدا بیان شد، جستجو کرد. ساف با قبول اسرائیل به عنوان یک امر واقعی و سپس اصلاح اساسنامه خود و تغییر در بندهای مربوط به نابودی اسرائیل و پیوستنن به مذاکرات صلح اسلو، کاملا در موضع مقابل ایران قرار گرفت. ادامه دارد👇👇


⏹پیرامون کتاب نصر حامد ابوزید
نام این کتاب دوائر الخوف انتخاب شده است. شاید بهترین ترجمه برای عنوان کتاب " گستره های وحشت و خوانشی در گفتمان زنانه" باشد که من برای ارائه ترجمه ای کلمه به کلمه ترجمه " دایره های ترس خوانشی در گفتمان زن" را انتخاب کردم. در هر صورت کتاب ابوزید تلاشی است برای واکاوی پیش فرض ها و چهارچوب های ذهنی که از درون آن فهم و ایده های اصلی ما پیرامون مسائل زنان در جهان اسلام، ناظر به متون دینی شکل گرفته است. ابوزید در خصوص کتاب متن بسیار کوتاهی را منتشر کرده که برداشتی آزاد از آنرا تقدیم می کنم.
◀️ابوزید: منطق اسلام آن است که به هر دانشوری اجازه اجتهاد داده است و هم چنین برای مجتهدی که به پاسخ مطلوب دست نیافته و راه خطا را در پیش گرفته، یک پاداش در نظر گرفته است. من از نظرگاه تلاشی برای آزاد اندیشی و اندیشه ورزی بدون ترس و بدون ماندن در حاشیه های امنی که برخی برای حفظ منافع شان در آن باقی می مانند، امیدوارم که خوانندگان کتابم را بخوانند. خوانندگانی که همواره برای در جهل ماندن، تحت فشار بوده اند. امیدوارم کتابم را بخوانند بدون آنکه انگیزه آنان از خواندن کتاب یافتن شیاطین در آن باشد. متاسفانه بعد از آنکه دادگاه مرا تکفیر کرد، بسیاری برای خواندن کتابهایم مشتاق شدند و انگیزه آنان یافتن شیاطین داخل متن بود.
◀️خواننده گرامی در این کتاب هیچ شیطانی نخواهی یافت بلکه تلاشی برای فهم کلام الهی و نیز فهم تعالیم پیامبرش را مشاهده خواهی نمود. این تلاش پیرامون یکی از مهم ترین مسائل جامعه امروزین ما یعنی مساله زنان است. این اجتهاداتی است که ممکن است خواننده با آن همراه و یا با آن مخالف باشد زیرا این نظرات برای نقد و بررسی ارائه شده اند. در هر صورت این نظرات همگی اجتهاداتی است که صاحب این اندیشه هیچ گونه قدرتی برای اجبار مردم به قبول آنها ندارد. از همه مهمتر آنکه صاحب این اندیشه ها با هر گونه قدرتی که بین انسان و آزادی اندیشه او حائل شود مخالف است.کانال مطالعات جهان عرب https://t.me/dr_mj_khalili


کتاب (دایره های ترس خوانشی در گفتمان زن) اثر روشنفكر و قرآن پژوه عرب نصر حامد ابوزید منتشر شد. یادداشت کوتاهی در معرفی کتاب توسط نویسنده منتشر شده که در پست بعدی ترجمه آن تقدیم میشود @dr_mj_khalili


رابطه جمهوری اسلامی ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین
قسمت سوم
⏹البته در دهه هشتاد هنگامی که جهاد اسلامی و حماس تاسیس شدند از پیوستن به این تشکل امتناع ورزیدن و تا کنون نیز عضو آن نیستند و همان گونه که در دسته بندی‌های زمانی عرض شد، خواهان اصلاحات در ساختار این تشکل سیاسی هستند.
در سال 1968 در منطقه کرامه یا کریمه اردن که گروه‌های فدایی فلسطینی (و فصائل) حضور داشتند نیروهای اردنی به عرفات که در آن هنگام به شدت فعال شده بود اطلاع دادند که دو لشکر از اسرائیل قصد نفوذ و حمله به منطقه را دارد و ارتش اردن از مقامات اردنی مجوز عقب نشین و حضور آنان در عمان را گرفته است. اما عرفات تشکر کرد و خواهان نبرد شد او این جنگ را به جنگ لنین گراد تشبیه کرد. به هر صورت با پشتیبانی توپخانه اردن و نیز جنگ سرسختانه فصائل فلسطینی، ارتش اسرائیل تلفات سنگینی داد و این اولین پیروزی سازمان و حتی کشورهای عربی بعد از شکست‌های پی‌درپی بود. این پیروزی که به نبرد کریمه (و یا کرامه) معروف شد سبب افزایش روحیه گروه‌های فلسطینی و عرب گردید و جایگاه سازمان نیز تثبیت شد. سازمان توفیق یافت در مجامع بین‌المللی به عنوان تنها نماینده قانونی مردم فلسطین خود رامعرفی کند. گروه‌هایی که اسرائیل به آنان تروریست می‌گفت بعد از سامان‌دهی موفق شدند در سازمان ملل یک کرسی به عنوان عضو ناظر دریافت کنند که این پیروز مهمی برای فلسطین محسوب می‌شد.
◀️مبارزان انقلابی، پیشگامان آشنایی
عمده آشنایی ایرانی‌ها قبل از انقلاب مربوط به حضور برخی چهرهای انقلابی از جریان‌های مختلف در میان فلسطینی‌ها و عمدتا اردوگاه‌ها در لبنان، مصر و سوریه است. بسیاری از چهره‌های انقلابی از جریان سازمان مجاهدین خلق ایران مانند مسعود رجوی و نیز موسی خیابانی و دیگر اعضا کهنه‌کار سازمان که به نبرد مسلحانه باورمند بودند به این کشورها سفر کرده و در اردوگاه‌های نظامی آنان آموزش‌های نظامی و چریکی دیدند. اسامی که نام برده شد از جریان‌های چپ هستندکه به مبارزه مسلحانه برای سرنگونی اعتقاد داشتند. در خاطرات شفاهی و مکتوب جریان‌هایی مانند چریک‌های فدایی خلق نیز حضور در این اردوگاه‌ها به چشم می‌خورد. این مساله کاملا طبیعی است. وقتی که به لحاظ تئوریک و نظری مقاربت فکری وجود دارد و از سوی دیگر تقریبا تنها گزینه موجود در منطقه به عنوان سازمان مسلح نیز می‌باشد لذا باید به سوی آنان رفت. از جریان ملی مذهبی فعال در قبل از انقلاب نیز چهره‌هایی مانند مرحوم یزدی و شهید چمران نیز با سازمان در رابطه بودند و چمران در مصر با حضور در اردوگاه های فلسطینی آموزش دید. شهید چمران در زمان حضور در لبنان و مدیریت هنرستان فنی جبل عامل و همکاری با امام موسی صدر از نزدیک با سازمان در رابطه قرار گرفت. از چهره‌های ایرانی می‌توان به جلال الدین فارسی نیز اشاره کرد که رابطه‌ای عمیق با سازمان آزادیبخش فلسطین داشت. فارسی آنقدر در عشق فلسطینی‌ها افراط کرد که به دشمنی با امام صدر رسید. امام صدر و چمران دو تن از شخصیت‌هایی هستندکه متاسفانه خون دل زیادی از سازمان و اعضا آن در لبنان خوردند. مرحوم چمران زمان حضور در هنرستان با استفاده از دانش و امکانات موسسه برای پناه‌جویان نزدیک هنرستان آب لوله کشی و برق فراهم آورد و آنچه می‌توانست به آنان خدمت کرد اما تا زمانی که در لبنان بود، فلسطینی‌ها او و مرادش امام صدر را جاسوس شاه می‌دانستند. از دیگر چهره‌های ایرانی به مرحوم حاج احمد آقا نیز می‌توان اشاره کرد که ایشان نیز به لبنان تردد داشتند و تصاویر ایشان در میان رزمندگان جنبش امل، به همراه شهید چمران در اردوگاه‌های نظامی موجود است. ادامه دارد👇👇 محمد جواد خلیلی کانال مطالعات جهان عرب. @dr_mj_khalili


رابطه جمهوری اسلامی ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین
قسمت دوم
◀️تا قبل از شکل‌گیری سازمان همه احزاب مانند کمونیست‌ها یا شیوعی‌ها و پان عربیست‌ها و یا قومی‌ها و اخوان‌المسلمین به عنوان احزاب اسلام‌گرا و نیز بعثی‌ها، همگی در عرصه مبارزه با رژیم اسرائیل فعال بودند و هر کدام از زاویه منافع و مبانی و نیز پیش فرض‌ها و ایدئولوژی خود به مساله فلسطینی نگاه می‌کردند و این بحران نمایندگی مردم فلسطین را تشدید می‌کرد. به عبارت دیگر همه بازیگران از مصر و سوریه گرفته تا احزاب بعثی و کمونیست، سعی می‌کردند از آشفتگی اشغال برای منافع حزبی و گروهی خود، بهره برند و بحران فلسطین عملا نقش ثانویه داشته باشد. به‌عنوان نمونه این احزاب عربی از بین فلسطینی‌ها و مصری‌ها و سوری‌ها و اردنی‌ها یارگیری می‌کردند به ویژه از فلسطینی‌ها، این یارگیری حزبی و تنازع نظری و تنازع منافع سبب می‌شد مشخص نشود که صاحب اصلی مشکل کیست؟ اصلا نمایندگان مردم فلسطین کدام گروه است تا در سازمان‌های بین‌المللی آنان را نمایندگی کند. همه احزاب از ناصری تا اسلامی خود را صاحب حق می‌دانستند. اخوان خواهان مبارزه اسلام محور و اتحاد اسلامی بود در حالی که قومیها و بعثی‌ها خواهان اتحاد عربی بودند و شیوعی‌ها و یا همان کمونیست‌ها خواهان استفاده از ظرفیت‌های نظریه چپ و مارکسیسم و استفاده از دولت‌های چپ‌گرای جهان و جنگ مسلحانه چریکی برای سرنگونی اسرائیل بودند. این اضطراب و چند صدایی سبب شد عده‌ای از جوانان فلسطینی که عمدتا از غزه و مناطق جنین و نیز اردوگاه‌های پناهندگان در سوریه و لبنان بودند همه علایق خود را کنار گذارند و در پی شکل دادن یک واحد سیاسی فلسطینی مستقل باشند.
◀️کنفرانس سران عرب و اولین جرقه
به هر صورت در اولین کنفرانس کشورهای عربی که ژانویه سال 1964 در قاهره،برگزار گردید، جرقه شکل‌گیری سازمان آزادیبخش فلسطین زده شد. در این کنفرانس به احمد الشقیری که کرسی فلسطین را نمایندگی می‌کرد از سوی اتحادیه کشورهای عربی ماموریت داده شد تا ضمن تماس با مردم و نخبگان و نیز گروه‌های عربی و فلسطینی و نیز کشورهای هم سو سازمانی را طراحی و مفاد اساس نامه‌اش را تهیه و تصویب کند که به عنوان نماینده مشروع و قانونی مردم فلسطین به شمار آید. در اواخر سال 1963 یعنی چند ماه قبل از کنفرانس، دولت اسرائیل با تحرکاتی در کرانه باختری در حال تغیر مسیر رودخانه اردن بود و تنش ها بین اردن و اسرائیل به بالاترین حد رسیده بود و همگی منتظر جنگی دوباره بودند. این کنفرانس زمینه همسویی کشورهای عربی را فراهم آورد و در بیانیه پایانی خود راه را برای سامان دادن به یک نهاد سیاسی و قانونی که مردم فلسطین را نمایندگی می‌کرد، هموار نمود و نیز میزان همبستگی قبل از جنگ را افزایش داد. بعد از این حادثه القشیری در اواخر می 1964 با سرپرستی ملک حسین در اردن و با مشارکت بیش از 400 نماینده که عمدتا از مستقل‌ها محسوب می‌شدند، کنفرانسی تشکیل داد. این اعضا نیز توسط یک کمیته اولیه که القشیری تشکیل داده بود، انتخاب شده بودند. در جون 1964 این کنفرانس رسما تاسیس سازمان آزادیبخش فلسطین را اعلام نمود و همچنین یک میثاق ملی را نیز به تصویب اعضا رساند و این تشکل خودش را به عنوان یک پارلمان فلسطینی معرفی نمود. به طور طبیعی اولین رئیس این سازمان سیاسی نیز احمد القشیری بود. این سرآغاز شکل‌گیری سازمان است.گروه‌های زیادی ابتدا با این سازمان مخالفت کردند. با توجه به وجود موج گسترده چپ‌گرایی و نیز پان عربیسم، القشیری و تشکل او تحت فشار بود. جوانان آرمان‌خواه بعثی و کمونیست فلسطینی و عرب او را خائن می‌دانستند زیرا تحت لوای احزاب موجود عمل نکرده است. یکی از اعضا سازمان در خاطرات خود آورده است که اولین بار بعد از تاسیس سازمان با جمال عبدالناصر ملاقات کردیم و به او گفتیم ما نمی‌خواهیم با عناوینی مانند ناصری، بعثی، شیوعی، فعالیت کنیم در حالی که شما مرا می‌شناسید و می‌دانید من خودم ناصری هستم. به عبارت دیگر این اولین بار بودکه فلسطینی‌ها دارای یک تشکیلات سیاسی ملی می‌شدند که آنان را نمایندگی می‌کرد. بعد از آنکه تعداد زیادی از سازمان‌ها مانند فتح نیز به سازمان آزادی بخش فلسطین پیوستند، این فضا،کماکان ادامه داشت. در این جا یک نکته‌ای را باید یادآوری کنم. سازمان آزادیبخش فلسطین متشکل از سازمان‌ها و گروهای زیادی است که بعدها به آن پیوستند. اما در برخی گزارش‌ها متاسفانه به اشتباه بین سازمان و جنبش خلط می‌شود. فتح و یا جنبش آزادیبخش فلسطین با سازمان متفاوت است. جنبش فتح یکی از اعضا موجود در سازمان است هر چند در دوران بعد از جنگ کریمه و سلطه عرفات، سازمان در اختیار فتح قرار گرفت. گروه‌های فلسطینی مسلح مانند فتح، رعد، صائقه، جبهه الشعبیه للتحریر و فدائیان فلسطینی و بسیاری گروه‌های بعثی و کمونیست که در حال مبارزه بودند به این تشکل پیوستند. خلیلی @dr_mj_khalili ادامه دارد👇👇


کتاب لورنس عربستان خاطرات توماس ادوارد لورنس باستان شناس و افسر اطلاعاتی انگلیسی که در جنگ جهانی اول در کنار اعراب برای سقوط امپراتوری عثمانی تلاش کرد. زندگی او دستمایه فیلمی تاریخی با همین نام نیز شد


رابطه جمهوری اسلامی و سازمان آزادیبخش فلسطین از آغاز تا کنون
🔴قسمت اول: ساف در گذر ایام
در سال‌های دور، یعنی زمانی که جنگ سرد که فضای جهان عرب آکنده از موج چپ‌گرایی و قومیت عربی و یا همان پان عربیسم است، منطقه بحران‌های بسیاری را تجربه کرد. تراکم اتفاقات در چند دهه منتهی به تولد و استقرار اسرائیل، پدیده‌ای منحصر به فرد است. جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی سبب شد ضربه هولناکی به عقلانیت عربی و اسلامی وارد آید و از نظر هویتی و ذهنی و نیز ماهیتی و عینی جهان اسلام را با چالش جدی مواجه سازد. به طور طبیعی فروپاشی سبب شد سرزمین های اسلامی زیادی بدون ساختار سیاسی و رهبری منسجم رها شوند و دست بازیگران جهانی و قدرتمند در این بخش‌ها باز شود. سپس جنگ جهانی دوم و موج مهاجرت‌ها و از همه مهم‌تر قطب‌بندی جهان به دو بلوک و برخواستن امواج پان عربیسم و مارکسیسم در جهان عرب از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر نقشه سیاسی منطقه بود. سازمان آزدیبخش فلسطین در چنین فضایی متولد می‌شود و موسسان اولیه آن نیز چنین فضای پیچیده و پر تنشی را درک کرده‌اند.
🔵سرزمین فلسطین تا قبل از فروپاشی عثمانی تحت کنترل این امپراتوری بود و بعد از آن نیز به مثابه اکثر سرزمین‌های عربی تحت الحمایه انگلیس قرار گرفت. به عبارت دیگر در این بخش، هیچ واحد سیاسی که به طور ویژه، حکمرانی آن با یک نهاد و تشکیلات مستقلی باشد، وجود نداشت. سازمان آزادیبخش فلسطین اولین تشکل سیاسی است که برخواسته از بطن جامعه فلسطینی و متکی بر مطالبات ملی فلسطنی است. اگر بخواهیم شکل‌گیری این شبه واحد سیاسی را و نیز تطور اجمالی آنرا توضیح دهیم، باید پنجاه سال گذشته به پنج مرحله مستقل تقسیم کنیم.
◀️مرحله اول: این مرحله را به نام "تولد عربی" نامگذاری می کنند که از سال 1964 تا 1968 را در برمی‌گیرد.
◀️مرحله دوم: این مرحله نزد اغلب تحلیل‌گران جهان عرب "نبرد مسلحانه پراکنده" نام گرفته است که فاصله سال‌های 1968 تا 1982 را شامل می‌شود.
◀️مرحله سوم: این مرحله را "به امید خودگردانی" می‌نامیم که فاصله سال‌های 1982 تا 1993 است. سازمان آزادیبخش فلسطین در این مرحله بریده و نا امید از نبرد مسلحانه در جستجوی حکومتی خودگردان و مستقل، تحت عنوان یک مینی استیت یا کشوری مینیاتوری در کنار اسرائیل است.
◀️مرحله چهارم: این مرحله را دوران "انزوا و توهم" می‌نامند. در این بازه زمانی که سال‌های 1993 تا 2002 را در برمی‌گیرد، سازمان در توهمی بزرگ گرفتار شده که امید دارد آنچه حکومت خودگردان خوانده می‌شود به کشوری مستقل به نام فلسطین (در همان اراضی محدود) تبدیل شود.
◀️مرحله پنجم: آخرین مرحله سازمان را باید دوران "در جستجوی اصلاح" نامید که از سال 2002 تا کنون را شامل می‌شود. در این دوران سازمان می‌خواهد در سایه اصلاحات ساختاری مجدد نقش تعیین کننده خود را به دست آورد و با دست زدن به اصلاحات در روش‌ها و نیز آرمان‌ها و حتی رویکردهای کلان، نماینده واقعی مردم فلسطین قلمداد شود و هم چنین مشروعیت بین المللی خود را نیز حفظ نموده و جایگاه سازمان را نزد بازیگران قدرتمند منطقه و جهان ارتقا بخشد.
این پنج مرحله را سازمان برای تکون پشت سرگذاشته است و به طور طبیعی ما در خصوص دور اول واکاوی خواهیم داشت تا نحوه شکل‌گیری را فهم کنیم و نیز دوران دوم که مصادف با آشنایی ایرانیان با سازمان در قبل از انقلاب است. هم چنین دورانی که زاویه گرفتن سازمان با ایران آغاز می شود که باز مربوط به مرحله اول و دوم خواهد بود.
🔵 شرایط سیاسی زمانه تولد
در دوران تکون سازمان آزادیبخش فلسطین یکی از صداهایی که بسیار بلند در فضای فکری و عینی جهان عرب شنیده می‌شد، صدای پان عربیسم بود که تکیه آن بر اندیشه قومیت عربی و لزوم وحدت و یکپارچگی بین همه کشورهای عربی بود. در فوریه 1958 شعار وحدت دو کشور سوریه و مصر، ذیل آرمان وحدت عربی تحقق یافت و مصر ناصری خود را با سوریه یک کشور و یک کیان دانست. این فضا بر مساله اشغال اراضی فلسطینی تاثیر بسزایی گذاشت. از یک طرف عمده احزاب فلسطینی که گرایش ناصری داشته و ناصر را مراد خود می‌دانستند از او انتظار داشتند که فلسطین را به این اتحاد ضمیمه کند و در پس این الحاق، علیه اسرائیل به عنوان اشغال‌گر یک کشور عربی، اعلان جنگ کند. در واقع عمده احزاب ناصری و اصطلاحا قومی راه حل آزاد سازی فلسطین را وحدت عربی می‌دانستند. از سوی دیگر جمال به خوبی می‌دانست به تنهایی نمیتوان جور این جنگ را به دوش کشد و باید با دیگر کشورهای عربی هماهنگ باشد لذا با مساله الحاق فلسطین به مصر و سوریه بسیار با حزم و احتیاط برخورد نمود. اما این برخورد با احتیاط و نیز آشفتگی بین احزاب چپ و دیگر بازیگران منطقه ای سبب شد نیاز به یک سازمان فلسطینی که مردم فلسطین را نمایندگی کند و به لحاظ سیاسی نیز مشروعیت داشته باشد بیش از گذشته حس شود.ادامه دارد👇👇 محمد جواد خلیلی @dr_mj_khalili


اطلاعاتی در خصوص زبان عربی.بیش از 400 میلیون نفر حدودا 5 درصد دنیا با این زبان سخن میگویند.تنها زبانیست که دارای حرف ضاد است و روی زبانهای فارسی ترکی کردی اثر عمیق داشته. مومنون بلاحدود @dr_mj_khalili


کتابی با عنوان "خونهایی بر شنهای سینا" اثری ارزشمند از موسسه مومنون بلاحدود پیرامون سازمانهای سلفی جهادی در مصر. هدیه شب یلدای سلفی پژوهان @dr_mj_khalili


یمن و موشک‌هایی که فقط صدا دارند
جنگ سرد در منطقه بین دو قدرت اصلی، یعنی ایران و عربستان هر روز وارد مرحله تازه‌تری می شود. ایران توانست در همسایگی خود نظم جدیدی حاکم کند. عراق کشوری که توسط بوش فتح شد و به قول سعود الفیصل، وزیر امور خارجه سابق سعودی در طبقی از طلا تقدیم ایران شد، دیگر آن کشور بحران زده نیست که نیمی از آن درکنترل گروهی تروریستی باشد. بعد از آنکه مرجعیت عامه جهان تشیع، متمثل در آیت الله سیستانی با صدور فتوایی بر وجوب جهاد در دفاع از عراق،اقدام به بسیج عمومی نیروهای شیعه نمود، ایران با تجربه جنگ‌های پراکنده و بازکردن شریان بی پایان سلاح های سبک و نیمه سنگین خود،حشد الشعبی را سامان داد و این نیرو توانست ظرف مدت سه سال، نظم و امنیت را حاکم کرده و نیروهای دولت اسلامی که در فاصله 70 کیلومتری بغداد بودند را نابود کنند. اوضاع ایران در دو کشور سوریه و لبنان نیز خوب است و بحران جدی این دو کشور را تهدید نمی‌کند. خطر سقوط از بشار اسد دور شده و نیروهای مخالف نیز از عدم ائتلاف و همبستگی در رنجند و بحران حمله ائتلاف به بهانه سلاح شیمیایی وجود ندارد. در لبنان نیز تهدیدهای عمده امنیتی و نیز خطری که از ناحیه برخی تحرکات مانند اعمال تحریم بانکی علیه حزب الله و یا تحریک برخی گروهای سنی وجود داشت، اکنون دیگر بلاموضوع شده است. اما در محور مقابل اوضاع عربستان چندان خوشایند نیست. درهمسایگی خود جنگی را افروخته است که توان اتمام آبرومندانه آنرا ندارد.
🔵علیرغم انکه در یمن ابتکار عمل در اختیار هیچ کدام از طرفین نزاع نیست اما هر مقدار اوضاع سعودی‌ها در این جنگ رو به وخامت گذارده شرایط حوثی ها نیز تعریفی ندارد. چند روز گذشته برخی تحلیلگران بعد از اعلام خبر حمله موشکی به ریاض و کاخ یمامه آنرا به فال نیک گرفته و نشانه ای از ابتکار عمل یمنی ها و نیز تغییر رویکرد دفاعی به رویکرد حمله و تهدید مستقیم دانسته اند. در خصوص حمله موشکی به فرودگاه که چند هفته قبل خبرش منتشر شد، هیچ تصویری از اصابت موشک به هدف منتشر نشد بلکه بالعکس تصاویری از انهدام موشک توسط سامانه پدافندی سعودی منتشر شد. در آخرین حمله نیز که یمنی ها ادعا میکردند که کاخ را هدف گرفته اند نیز صرفا یک فایل از جابجایی چند خودرو آتش نشان به نمایش درآمد که می توانست متعلق به هر کشور عربی و هر حادثه ای باشد. اولین به کارگیری موشکهای اسکاد در منطقه متعلق به جنگ ایران و عراق و نیز جنگ کویت است. در جنگ کویت نیروهای عراقی با موشکهای اسکاد، اهدافی در تل آویو و ریاض و ظهران را با موشک های تقویت شده اسکاد که صدام آنها را صواریخ الحسین و العباس می نامید، مورد اصابت قرار داد. موشک های به تل اویو اصابت کرد اما تعداد محدودی نیز توسط سامانه دفاع موشکی پاتریوت رهگیری و منهدم شد. اما شهرهای عربستان در مقابل موشک های عراقی کاملا بی دفاع بودند. اکنون بعد از دو دهه از آن تجربه، سامانه پاتریوت با صرف هزینه میلیارد دلاری، توسعه، تجهیز و بهزسازی شده است و در جنگ با غزه حتی موشک های کوتاه برد کاتوشا را رهگیری می کرد. عربستان نیز اکنون ثابت کرده دیگر آن حریف دست بسته در مقابل تکنولوژی دهه شصت بلوک شرق نیست.
🔴موشک های حوثی در این مدت نتوانسته ضربه جدی به اهداف اقتصادی و استراتژیک سعودی وارد آورد و صرفا دقایقی فضای مجازی وخبری را به خود مشغول کرده است و بیشتر برای برای مصرف داخلی و حفظ روحیه نیروهای هوادار اقدام به شلیک موشک میکنند زیرا موشکها قبل از آسیب زدن به اهداف خود منهدم می شوند. از طرف دیگر این شلیک ها می تواند هزینه هایی را برای هم پیمانان منطقه ای حوثی ها در پی داشته باشد که با توجه به نمایش ناموفق نماینده امریکا، اما می تواند در صورت تکرار برخی هزینه ها را برای نیروهای همسو در عرصه بین المللی داشته باشد. برخی معتقدند که اکنون حوثی ها مایل هستند با همین موشک پرانیهای ناموفق، اقدام به ایجاد یک موازنه وحشت با سعودی نمایند و زیر سایه این موازنه وحشت به اخذ امتیاز از حریف مبادرت نمایند. به نظر می رسد کارگزار کنونی سعودی و رویکردی که در مواجه با بحرانها دارد تا زمانی که کلیت این تهدید را از همسایگی خود ریشه کن نکند، دست از جنگ برنخواهد داشت. ادامه جنگ علیرغم مدت و هزینه زیاد آن نشان می دهد که سعودی و وزیر دفاع جوانش، برای اتمام غائله مصمم است. محور سعودی با توجه به اختلافات با قطر و برخی مشکلات ترکیه و امارات از اوضاع خوبی برخوردار نیست اما این شرایط نباید سبب خطای در تحلیل و قضاوت نادرست برای محور ایران باشد. موشک پرانیهای حوثی به ویژه در دو حمله اخیر دارای هزینه های بسیار و فاقد راهبرد و منافع مناسب بوده است. صدای این موشکها از ضربات و خسارت های احتمالی آنها بسیار بیشتر است و در دنیای سیاست لزوما پر سرو صدا بودن به معنای پر خاصیت بودن نیست. محمد جواد خلیلی کانال مطالعات جهان عرب @dr_mj_khalili


حمله موشکی جنبش انصارالله یمن به سعودی برای دقایقی فضای مجازی را مشغول کرد و با خبر رهگیری و انهدام موشک توسط سامانه پاتریوت به حاشیه رفت. تحلیل کوتاهی از تحولات در پست بعدی @dr_mj_khalili


✏️✏️در روزهای اخير فيلم كوتاه (كمتر از دو دقيقة) در يوتيوب وشبكه های اجتماعی پخش می شود؛ كه سناريوی آن از اين قرار است:
ايران به يك كشتی كمك رسانی (1) حمله می کند، ونيروهای آل سعود علاوه بر تخريب نيروی دريايی مهاجم؛ يك يورش وسيع انجام می دهد كه در آن رآكتور بوشهر، پادگان هوای بدر وساير مناطق نظامي ايران تخريب می شود؛ اين حمله علاوه بر موشك (2) با هواپيماهای تايفون (3) كه ساخت چهار كشور (4) هستند انجام می شود .. وهيچ مقاومتی از طرف نيروهاي نظامی ايران مشاهده نمی شود (5) .. وسرانجام: هواپيماهای آل سعود به ايرانی ها اطمينان می دهند، و در تهران در كنار ايرانی ها جشن و شادی نمايش داده می شود.

سالها است كه استفاده از هنر پويانمايی و بازی های رايانه ای برای اهداف جنگ نرم استفاده می شود؛ اما ورود عربستان به اين حوزه –و به چند زبان از جمله فارسی- نشان تغيير در سياست نظامی فرهنگی آل سعود است؛ برای شناخت اين تغيير لازم است محتوای فيلم تحليل شود:
1. در اين فيلم، آل سعود در جايگاه امدادرسان وكمك كنندۀ خير قلمداد شده، وايران است كه به كمك های بشردوستانه عربستان حمله می كند؛ اين محتوا يادآور مفهوم «محور شرارت» است كه سالها پيش امريكا به ايران اطلاق كرده؛
2. ايران هميشه به توان موشكی خود افتخار كرده، در اين فيلم پديدآور قصد دارد عربستان را دارای توان موشكی همتراز با ايران نشان دهد؛ به نحوی كه ايران برتری نظامی نداشته باشد؛
3. هجوم عربستان با جنگنده های تايفون، قصد دارد توان هواپيمايی آل سعود را نشان دهد، سال ها است كه آل سعود پيشرفته ترين تجهيزات هوايی را خریداری می كنند؛
4. مشاركت چهار كشور در ساخت اين هواپيما به روابط خوب آل سعود با كشورهای پيشرفته وتصميم «جهانی» هجوم به ايران را نشان می دهد؛
5. فعاليت های نظام جمهوری اسلامی ايران، هميشه در راستای نمايش «حمايت مردمی» بوده، اين حمايت در نمازهای جمعه ومناسبات 22 بهمن و روز قدس نمايش داده می شود؛ اين فيلم پيام دارد كه اين حمايت واقعي نيست، ودر ايران مانند عراق هنگام هجوم به نظام صدام، مقاومتی در پيش نخواهد بود
6. على رغم اينكه در اين فيلم «اطمينان بخشی» به مردم ايران نمايش داده می شود؛ وجشن وشادی ايرانيان در كنار اشغالگران سعودی در تهران نمايش داده شده؛ واقعيت اين است كه تنش «عرب-عجم» از يك خاستگاه تاريخی اجتماعی بيرون كشيده شده وهر روز پررنگ تر می شود؛
🔵شايد برخي گمان كنند كه اين فيلم جهت جبران «شكست» عربستان در عراق وسوريه باشد؛ اما حتى اگر اين برداشت صحيح باشد، جنگ نرم بسيار خطرناك تر است، وآغاز «نفرت پراكنی» بين توده های مردم هزينه هاي جنگ های بعدی را كاهش داده، آمادگی وبسيج مردم را برای آن آسان می نمايد .. آنچه لازم است پژوهش های جامعه شناختی ميدانی جهت بررسي نگرش قشر هدف است .. يعني گسترش نفرت نسبت به (كل عرب ها) در بين ايرانيان، ودر نتيجه عرب های منطقه (حتى شيعيان كه با ايران مراوده دارند)، وپيشتر عرب های غير شيعه و همپيمانان غير عرب مثل پاكستان در شرق ايران؛ ...

🔴به نظر می رسد منطقه به سمت نقشۀ طراحی شده در سال هاي 2006 به نام خاورميانه جديد حركت می كند، خاورميانه ای كه با جنگ های مذهبی شكل می گيرد، ومرزهای آن از پيش تعيين شده است. دکتر محمد عطار کانال مطالعات جهان عرب @dr_mj_khalili


جهان عرب و نگاه به تشیع. بر اساس پژوهش انجام شده توسط پیو بیش از نیمی از جمعیت اردن و مصر شیعیان را مسلمان نمی دانند؟ آمار کشورهای لبنان و عراق که دارای جمعیت شیعه هستند بهتر است. @dr_mj_khalili

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

2 350

obunachilar
Kanal statistikasi