✧:🎼-゜
چند هفته ای از پیشنهادی که بهش شده بود، میگذشت. سالها برای این لحظه تلاش کرده بود، ولی حالا به چیزی نیاز داشت که اطمینان موفقیت رو برای اون رقم بزنه. توی استیج کوچیک مخصوص نوازندگان بند نشسته بود و به سازهای مختلفی که به دیوار تیکه داده شده بودند، خیره بود. جوابی که به پیشنهاد عضویت توی بند میداد، ممکن بود آینده ی اون رو از نو بسازه و همزمان زنجیری از جنس شک باعث میشد نیمه ی خالی لیوان بیشتر از همیشه توجه اون رو به خودش جلب کنه. دستش رو برای گرفتن یکی از سازهای روی زمین بلند کرد و سکوت اتاق رو با صدای آرومی که از نواختن ساز بلند میشد، شکست. چشمهاش رو بست و خیالات و آرزوهاش رو به شکل ریتم تازه ای خلق کرد. چند دقیقه گذشت و معجزه ی موسیقی کار خودش رو کرده بود. آینده چیزی جز مسیر مهآلود جلوی روش نبود، چاره ای نداشت تا شک رو کنار بذاره و اینبار، به عنوان نوازنده ی جدید بند موسیقی، به سمت موفقیت قدم برداره.
𝖿𝗈𝗋: https://t.me/lotus_area 🤍
چند هفته ای از پیشنهادی که بهش شده بود، میگذشت. سالها برای این لحظه تلاش کرده بود، ولی حالا به چیزی نیاز داشت که اطمینان موفقیت رو برای اون رقم بزنه. توی استیج کوچیک مخصوص نوازندگان بند نشسته بود و به سازهای مختلفی که به دیوار تیکه داده شده بودند، خیره بود. جوابی که به پیشنهاد عضویت توی بند میداد، ممکن بود آینده ی اون رو از نو بسازه و همزمان زنجیری از جنس شک باعث میشد نیمه ی خالی لیوان بیشتر از همیشه توجه اون رو به خودش جلب کنه. دستش رو برای گرفتن یکی از سازهای روی زمین بلند کرد و سکوت اتاق رو با صدای آرومی که از نواختن ساز بلند میشد، شکست. چشمهاش رو بست و خیالات و آرزوهاش رو به شکل ریتم تازه ای خلق کرد. چند دقیقه گذشت و معجزه ی موسیقی کار خودش رو کرده بود. آینده چیزی جز مسیر مهآلود جلوی روش نبود، چاره ای نداشت تا شک رو کنار بذاره و اینبار، به عنوان نوازنده ی جدید بند موسیقی، به سمت موفقیت قدم برداره.
𝖿𝗈𝗋: https://t.me/lotus_area 🤍