بنر رمان اسیر dan repost
🚫سینه های دختره رو سوزاخ میکنند🚫
🔞🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEIFEw0FZkYpm-n0uA
🔞🔞🔞🔞
پارت ۵۹
با قفل شدن دست ها و پاهام به خودم اومدم.
-هی چکار می کنین. ولم کنین. هی تو دستام رو باز کن..
این حرکات بوی خوبی به این ماجرا نمیداد و باعث ترس و بغضم می شد.
مرد سوزن کلفتی که سر آن حلقه ای منحنی وجود داشت رو به دست گرفت این سوزن باعث میشد یاد سارا بیوفتم جیغ من بود که اون اتاق رو در بر گرفته بود.
دختر بدون این که واکنشی به وحشت من نشان دهند به راحتی نوک س*ینه ام رو گرفت و کشید.
این موضوع باعث ضعف من می شد.
خیلی راحت نوک سی*نه ام را گرفت و کشید و به آنی اون سوزن کلفت رو وارد سی*نه ام کرد و کشیدو حلقه منحنی را داخل سی*نه هایم کشیو حلقه رو بست.
نفسم بالا نمیومد از کناره های حلقه رد خونی جاری بود دلم ضفع می کرد ...
تا اومد که نفس راحتی بکشم با سی*نه ی دیگه ام هم همین کار رو کرد ناله ای کردم دیگه جونی برای راه رفتن نداشتم .
🚫نبود لفت بده 🚫
🔞افراد حساس و زیر ۱۸ سال وارد نشوند🔞
#مخصوص_بزرگسالان #ارباب_برده
https://t.me/joinchat/AAAAAEIFEw0FZkYpm-n0uA
🔞🔞🔞🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEIFEw0FZkYpm-n0uA
🔞🔞🔞🔞
پارت ۵۹
با قفل شدن دست ها و پاهام به خودم اومدم.
-هی چکار می کنین. ولم کنین. هی تو دستام رو باز کن..
این حرکات بوی خوبی به این ماجرا نمیداد و باعث ترس و بغضم می شد.
مرد سوزن کلفتی که سر آن حلقه ای منحنی وجود داشت رو به دست گرفت این سوزن باعث میشد یاد سارا بیوفتم جیغ من بود که اون اتاق رو در بر گرفته بود.
دختر بدون این که واکنشی به وحشت من نشان دهند به راحتی نوک س*ینه ام رو گرفت و کشید.
این موضوع باعث ضعف من می شد.
خیلی راحت نوک سی*نه ام را گرفت و کشید و به آنی اون سوزن کلفت رو وارد سی*نه ام کرد و کشیدو حلقه منحنی را داخل سی*نه هایم کشیو حلقه رو بست.
نفسم بالا نمیومد از کناره های حلقه رد خونی جاری بود دلم ضفع می کرد ...
تا اومد که نفس راحتی بکشم با سی*نه ی دیگه ام هم همین کار رو کرد ناله ای کردم دیگه جونی برای راه رفتن نداشتم .
🚫نبود لفت بده 🚫
🔞افراد حساس و زیر ۱۸ سال وارد نشوند🔞
#مخصوص_بزرگسالان #ارباب_برده
https://t.me/joinchat/AAAAAEIFEw0FZkYpm-n0uA